English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
rallenttando بتدریج اهسته تر
Other Matches
stews اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stew اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewing اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewed اهسته جوشانیدن اهسته پختن
gently بتدریج
gradually بتدریج
by degress بتدریج
inchmeal بتدریج کم کم
gradually <adv.> بتدریج
by degrees <adv.> بتدریج
glidingly بتدریج
bit by bit <adv.> بتدریج
tapped ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tap ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapping ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
slid بتدریج رفتن
piecemeal بتدریج تدریجی
gaduate بتدریج تغییریافتن
work up بتدریج برانگیختن
saltation پیشروی بتدریج
gradate بتدریج بارنگ دیگرامیختن
evanesce بتدریج محوو ناپدید شدن
gradate بتدریج و بطور غیر محسوس تغییر رنگ دادن
largo a اهسته
lento a اهسته
plodder اهسته رو
lentamente اهسته
limper اهسته رو
low low اهسته اهسته
fabian اهسته رو
silently اهسته
languidly اهسته
lightly اهسته
low اهسته
gradual اهسته
at a slow pace اهسته
catlike اهسته رو
cattish اهسته رو
quietly اهسته
below ones breath اهسته
slowly اهسته
ritardando اهسته تر
tardo اهسته
slow down اهسته
slow اهسته
slow footed اهسته
slowed اهسته
slowest اهسته
slowing اهسته
slower اهسته
slows اهسته
indistinct اهسته
softened اهسته ترکردن
to burn down ar low اهسته ترسوختن
lagging اهسته کند
to burn down or low اهسته ترسوختن
to slack up کم کم اهسته کردن
mealy-mouthed اهسته حرف زن
susurration سخن اهسته
simmering اهسته جوشیدن
sluggish بطی اهسته رو
dead slow خیلی اهسته
simmered اهسته جوشیدن
simmer اهسته جوشیدن
dogtrot یورتمه اهسته
softens اهسته ترکردن
soften اهسته ترکردن
dink ضربه اهسته
mealy mouthed اهسته حرف زن
tipping ضربت اهسته
trickle charge پر کردن اهسته
jiggling تکان اهسته
jiggles تکان اهسته
jiggled تکان اهسته
to wear away اهسته راندن
jiggle تکان اهسته
jog اهسته دویدن
jogged اهسته دویدن
jogging اهسته دویدن
jogs اهسته دویدن
slackens اهسته کردن
slackening اهسته کردن
slackened اهسته کردن
slacken اهسته کردن
low پایین اهسته
andante نسبتا اهسته
tip ضربت اهسته
simmers اهسته جوشیدن
tapped اهسته زدن
crawled اهسته خزیدن
crawl اهسته خزیدن
goose-steps قدم اهسته
goose-stepping قدم اهسته
goose-stepped قدم اهسته
goose-step قدم اهسته
jog trot کاریکنواخت و اهسته
largo اهسته و مفصل
slow and steady اهسته وپیوسته
lockstep قدم اهسته
percuss اهسته زدن به
piaffer یورتمه اهسته
pianissimo بسیار اهسته
tapping اهسته زدن
tap اهسته زدن
slid اهسته رفتن
slow ahead اهسته به جلو
goose step قدم اهسته
slow paced اهسته خرام
dabs اهسته زدن
crawls اهسته خزیدن
languid بی حال اهسته
dabbed اهسته زدن
dab اهسته زدن
slow paced اهسته گام
trudge قدم اهسته
trudged قدم اهسته
trudging قدم اهسته
trudges قدم اهسته
whispery اهسته صحبت کننده
drifts مقصود جریان اهسته
slow اهسته کردن یاشدن
ruffle صدای طبل اهسته
ruffles صدای طبل اهسته
ruffling صدای طبل اهسته
feather اهسته زدن گوی
creeper گوی غلطان و اهسته
to tread light اهسته لگد زدن
doggo اهسته ناپدید شونده
elutriate اهسته خالی کردن
heavy footed اهسته وسنگین درحرکت
indistinct noise صدای اهسته و نامعلوم
steady on اهسته به سمت هدف
fox trot یورتمه اهسته اسب
slow burning conductor سیم اهسته سوز
to speak under one's breath اهسته سخن گفتن
creepers گوی غلطان و اهسته
slow motion picture تصویر با حرکت اهسته
drifting مقصود جریان اهسته
coddled اهسته جوشاندن یا پختن
oozing اهسته جریان یافتن
oozes اهسته جریان یافتن
ooze اهسته جریان یافتن
joggers کسیکه اهسته می دود
decelerate کندکردن اهسته کردن
decelerated کندکردن اهسته کردن
decelerates کندکردن اهسته کردن
decelerating کندکردن اهسته کردن
decant اهسته خالی کردن
decanted اهسته خالی کردن
coddles اهسته جوشاندن یا پختن
coddle اهسته جوشاندن یا پختن
coddling اهسته جوشاندن یا پختن
decants اهسته خالی کردن
decanting اهسته خالی کردن
gentle اهسته ملایم کردن
gentler اهسته ملایم کردن
gentlest اهسته ملایم کردن
jogger کسیکه اهسته می دود
tapping ضربت اهسته شیر
drifted مقصود جریان اهسته
jiggling اهسته تکان دادن
slowest اهسته کردن یاشدن
slower اهسته کردن یاشدن
slowed اهسته کردن یاشدن
oozed اهسته جریان یافتن
jiggles اهسته تکان دادن
clammy سرد ومرطوب اهسته رو
drift مقصود جریان اهسته
jiggled اهسته تکان دادن
tapped ضربت اهسته شیر
tap ضربت اهسته شیر
slows اهسته کردن یاشدن
jiggle اهسته تکان دادن
slowing اهسته کردن یاشدن
flicks ضربت اهسته و سبک با شلاق
pats دست زدن اهسته قالب
patted دست زدن اهسته قالب
patting دست زدن اهسته قالب
jogger دونده با گامهای اهسته ومنظم
joggers دونده با گامهای اهسته ومنظم
to pat upon something اهسته دست بر چیزی زدن
flick ضربت اهسته و سبک با شلاق
flicked ضربت اهسته و سبک با شلاق
pat دست زدن اهسته قالب
flicking ضربت اهسته و سبک با شلاق
spiller موجی که اهسته ویکنواخت می شکند
cooing اهسته بازمزمه ادا کردن
fudge فریفتن اهسته حرکت کردن
fudges فریفتن اهسته حرکت کردن
fudging فریفتن اهسته حرکت کردن
retards عقب انداختن اهسته کردن
retarding عقب انداختن اهسته کردن
retard عقب انداختن اهسته کردن
fudged فریفتن اهسته حرکت کردن
logged اهسته وکند شده در حرکت
coos اهسته بازمزمه ادا کردن
coo اهسته بازمزمه ادا کردن
cooed اهسته بازمزمه ادا کردن
blooper پرتاب اهسته توپ به توپزن
piecemeal تکه تکه بتدریج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com