Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
slid	بتدریج رفتن
Other Matches
gradually	بتدریج
by degress	بتدریج
gradually <adv.>	بتدریج
by degrees <adv.>	بتدریج
bit by bit <adv.>	بتدریج
gently	بتدریج
inchmeal	بتدریج کم کم
glidingly	بتدریج
piecemeal	بتدریج تدریجی
rallenttando	بتدریج اهسته تر
work up	بتدریج برانگیختن
saltation	پیشروی بتدریج
gaduate	بتدریج تغییریافتن
gradate	بتدریج بارنگ دیگرامیختن
evanesce	بتدریج محوو ناپدید شدن
gradate	بتدریج و بطور غیر محسوس تغییر رنگ دادن
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
piecemeal	تکه تکه بتدریج
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
swiped	کش رفتن
abstracts	کش رفتن
departure	رفتن
hedged	در رفتن
departures	رفتن
snip	کش رفتن
snipping	کش رفتن
abstracting	کش رفتن
twiddling	ور رفتن
go	رفتن
gangs	رفتن
swipe	کش رفتن
short-change	کش رفتن
swiping	کش رفتن
fall into a rage	از جا در رفتن
short-changed	کش رفتن
abstract	کش رفتن
twiddles	ور رفتن
shrinks	اب رفتن
pilfered	کش رفتن
snook	کش رفتن
pilfer	کش رفتن
regressed	پس رفتن
regresses	پس رفتن
to skirt along the coast	رفتن
regressing	پس رفتن
short-changes	کش رفتن
gang	رفتن
hedge	در رفتن
hedges	در رفتن
meddle	ور رفتن
meddled	ور رفتن
meddles	ور رفتن
twiddle	ور رفتن
twiddled	ور رفتن
pilfering	کش رفتن
mog	رفتن
niggle	ور رفتن
glom on to	کش رفتن
pilfers	کش رفتن
make off	در رفتن
to peter out	پس رفتن
retire	پس رفتن
jauk	ور رفتن
go off	در رفتن
To go	رفتن
go over	به ان سو رفتن
hang around	ور رفتن
putters	ور رفتن
puttering	ور رفتن
puttered	ور رفتن
snitch	کش رفتن
to run off	در رفتن
short-changing	کش رفتن
crawls	رفتن
niggles	ور رفتن
pullback	پس رفتن
fribble	ور رفتن
crawled	رفتن
niggled	ور رفتن
crawl	رفتن
nim	کش رفتن
putter	ور رفتن
to foot it	رفتن
retract	تو رفتن
retracted	تو رفتن
to fly off	در رفتن
retracts	تو رفتن
to flow over	سر رفتن
sink	ته رفتن
to sleep fast	رفتن
shrink	اب رفتن
retires	پس رفتن
to fall short	کم رفتن
to pair off	رفتن
sinks	ته رفتن
to get away	رفتن
break loose	در رفتن
to take to ones heels	در رفتن
going	رفتن
betake	رفتن
to go to mess	رفتن
bleneh	پس رفتن
goes	رفتن
to go to the bottom	ته رفتن
to go bang	در رفتن
to go backward	پس رفتن
to go back ward	پس رفتن
to hang back	پس رفتن
to get over	رفتن از
to make ones getaway	در رفتن
to break loose	در رفتن
admitting	رفتن
retracting	تو رفتن
snitching	کش رفتن
retrograde	پس رفتن
shrinking	اب رفتن
to get one's monkey up	از جا در رفتن
recede	پس رفتن
admit	رفتن
admits	رفتن
snitches	کش رفتن
receded	پس رفتن
to boil over	سر رفتن
recedes	پس رفتن
to d.deep in to	فر رفتن در
to do a guy	در رفتن
to do out of	کش رفتن
snipped	کش رفتن
to fall away	پس رفتن
filched	کش رفتن
to fall away	رفتن
filching	کش رفتن
filches	کش رفتن
receding	پس رفتن
regress	پس رفتن
filch	کش رفتن
snitched	کش رفتن
to whisk away or off	رفتن
headway	پیش رفتن
hawing	دست چپ رفتن
tread	راه رفتن
stalk	راه رفتن
power blackout	رفتن برق
retire	عقب رفتن
fainter	از حال رفتن
jink	طفره رفتن
toboggans	باسورتمه رفتن
haws	دست چپ رفتن
haw	دست چپ رفتن
hawed	دست چپ رفتن
stalks	راه رفتن
pike	سریعا رفتن
stalking	راه رفتن
stalked	راه رفتن
toboggan	باسورتمه رفتن
evasions	طفره رفتن
evasion	طفره رفتن
retires	عقب رفتن
forge	جلو رفتن
taxiing	باتاکسی رفتن
dived	فرو رفتن
taxies	باتاکسی رفتن
taxied	باتاکسی رفتن
dive	شیرجه رفتن
jut	پیش رفتن
dive	فرو رفتن
taxi	باتاکسی رفتن
sightings	نشانه رفتن
forges	جلو رفتن
to join the army	به سربازی رفتن
treads	راه رفتن
treading	راه رفتن
faint	از حال رفتن
fainted	از حال رفتن
faintest	از حال رفتن
faints	از حال رفتن
stall	در گل فرو رفتن
stalling	در گل فرو رفتن
sighting	نشانه رفتن
dived	شیرجه رفتن
traipse	راه رفتن
retrogress	بقهقرا رفتن
get round	طفره رفتن
defiling	رژه رفتن
defiles	رژه رفتن
defiled	رژه رفتن
defile	رژه رفتن
retrogress	پس رفتن برگشت
retrogressed	بقهقرا رفتن
aspiring	بالا رفتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com