Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
coppice wood
بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
copsewood
بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
Other Matches
buffer state
دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
pine barren
زمین شن زارکه درختان کاج وصنوبردران میرویند
My grandparents are six feet under.
<idiom>
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
macropterous
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
museum piece
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
pettiness
کوچکی
smallness
کوچکی
littleness
کوچکی
exiguity
کوچکی
tininess
کوچکی
grandam
مادر بزرگ ننه بزرگ
so large
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
emigration
درون کوچکی
detailing
بخش کوچکی از یک شرح
overlay
بخش کوچکی از برنامه
microcephalia
سر کوچکی جمجمه کوچک
overlays
بخش کوچکی از برنامه
overlaying
بخش کوچکی از برنامه
epsilon
مقدار کوچکی از هر چیز
(not a) ghost of a chance
<idiom>
حتی یک شانس کوچکی
detail
بخش کوچکی از یک شرح
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
parcel
دسته قطعه کوچکی از زمین
cards
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
lobular
شبیه قطعه کوچکی از چیزی
puniness
تازه کاری جوانی کوچکی
landaulet n
گردونه کوچکی که پوششی دارد
parcels
دسته قطعه کوچکی از زمین
dolly
چرخ کوچکی شبیه قرقره
dollies
چرخ کوچکی شبیه قرقره
he has a small p in shimran
او ملک کوچکی درشمیران دارد
card
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
vestries
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
vestry
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
kit or kit violon
ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند
centriole
ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
leprechaun
جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد
doodads
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
slabs
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
lockets
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
locket
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
flocculus
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
salami technique
سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
slab
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
racket ball
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
doodad
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
water level
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
holm
جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
vacuole
گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
fescue
چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد
superscript
ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
ligule
زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
undergrowth
بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
bronchial tubes
برنشهای متوسط نایژه و مجراهای کوچکی که از آن منشعب میشود
altar-niche
[تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
gablet
[سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند]
[معماری]
credit union
موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
vanity boxŠcaseŠor bag
قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
clipboards
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
clipboard
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
lanternpinion
چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
kilderkin
چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
pinning
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
rockoon
پرتابه یا موشک کوچکی که بوسیله بالون درارتفاع زیادمنفجر شود
pinned
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pin
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
swagger cane
عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
junctions
جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
junction
جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
estuary
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuaries
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
sachets
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
sachet
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
vaude
نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
handcar
چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
epicanthus
لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
arrow pointer
پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
anlage
اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
accelerating pump
پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
etna
فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
microspacing
خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
tracking symbol
علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
middle ear
حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
erases
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
erased
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
control rocket
راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
erase
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
jetevator
فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
platelet
صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
punches
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punched
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punch
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
erasing
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
loader
بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد.
pack
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
packs
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
foot block
قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
bed groins
بند کوچکی که بطور موقت جهت بالاامدن سطح اب دردهانه خروجی کانال زده میشود
juke joint
رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
cookie
فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
cookies
فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
ball bearings
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ghetto
محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
ghettoes
محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
ghettos
محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
hand-held
وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
basic
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
joggles
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggle
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
write protect
قسنت کوچکی در فلاپی دیسک که حرکت داده شود مانع هر گونه نوشتن یا پاک کردن دیسک میشود
air turbine starter
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
bench lathe
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
bead
بخش کوچکی از برنامه که برنامه یک کار مجزا به کار می رود
beads
بخش کوچکی از برنامه که برنامه یک کار مجزا به کار می رود
activities
چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
activity
چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
quartz clock
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
bulky
بزرگ
bulkiest
بزرگ
of a large size
بزرگ
smallest
بزرگ نه
big
بزرگ
bandog
سگ بزرگ
doyenne
زن بزرگ
bulkier
بزرگ
grave
بزرگ
macrocephalic
بزرگ سر
macro
بزرگ
long ton
تن بزرگ
headman
بزرگ
biggest
بزرگ
headmen
بزرگ
voluminous
بزرگ
extensive
بزرگ
eminent
بزرگ
gravest
بزرگ
graves
بزرگ
canis major
سگ بزرگ
canis majoris
سگ بزرگ
doyennes
زن بزرگ
great-
بزرگ
great
بزرگ
decuman
بزرگ
egregious
بزرگ
bigger
بزرگ
mightier
بزرگ
mightiest
بزرگ
mighty
بزرگ
gates
در بزرگ
gate
در بزرگ
smaller
بزرگ نه
greatest
بزرگ
considerably large
بس بزرگ
large sized a
بزرگ
large sized
بزرگ
king size
بزرگ
dignified
بزرگ
majestic
بزرگ
adult
بزرگ
adults
بزرگ
immane
بزرگ
small
بزرگ نه
hugeous
بزرگ
full bottomed
بزرگ
wallopings
بزرگ
highest
بزرگ
grosses
بزرگ
high
بزرگ
grossest
بزرگ
grossing
بزرگ
vast
بزرگ
stour
بزرگ
walloping
بزرگ
extra
بزرگ
extra-
بزرگ
propylon
در بزرگ
paternal grandmother
نه نه بزرگ
nonus
بزرگ
highs
بزرگ
grosser
بزرگ
swingeing
بزرگ
vasty
بزرگ
large
بزرگ
larger
بزرگ
largest
بزرگ
enormous
بزرگ
majoring
بزرگ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com