Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 47 (5 milliseconds)
English	Persian
The child of ones old age is a bell hung from ones. <proverb>	بجه سر پیرى زنگوله تابوت است .
Other Matches
Spare when you are young, and spend when you are old. <proverb>	در جوانى پس انداز کن تا در پیرى خرج کنى (براى دگر روز چیزى بنه).
hawkbell	زنگوله
urceolate	زنگوله
tintinnabulum	زنگوله
small bells	زنگوله
bells	زنگ زنگوله
bell	زنگ زنگوله
sleigh bell	زنگوله سورتمه
sousaphone	شیپور زنگوله دار
bell shaped curve	منحنی زنگوله شکل
chest	تابوت
casket	تابوت
caskets	تابوت
coffin	تابوت
coffins	تابوت
pallbearers	تابوت بر
pallbearer	تابوت بر
chests	تابوت
arc of the covenant	تابوت عهد
catafalque	تابوت یا عماری
sarcophaguses	تابوت گوشتخوار
sarcophagus	تابوت گوشتخوار
sarcophagi	تابوت گوشتخوار
cassettes	تابوت کاست
cassette	تابوت کاست
chests	تابوت خزانه داری
repositories	صندوق تابوت فرف
sarcophagi	تابوت سنگ اهکی
sarcophagus	تابوت سنگ اهکی
sarcophaguses	تابوت سنگ اهکی
chest	تابوت خزانه داری
repository	صندوق تابوت فرف
palled	تابوت محتوی مرده حائل
palling	تابوت محتوی مرده حائل
bier	جای گذاردن تابوت در قبر
The coffin was wreathed with flowers .	تابوت با گه پوشانده شده بود
pall	تابوت محتوی مرده حائل
biers	جای گذاردن تابوت در قبر
palls	تابوت محتوی مرده حائل
palling	پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palls	پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
pall	پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palled	پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
conditivum	[مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
conditorium	[مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
feretory	تابوت یاصندوق اثارمقدس جایگاه اثارمقدس

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com