English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
English Persian
buff stick بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
Other Matches
muller سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
listerine یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
malines تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
gabion سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
roller bandage نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
paillette فوفهای که درمیناکاری بکار میبرند
lobworm بزرگ که درماهی گیری بکار میبرند
kittereen یکجور گردونه تک اسبه که درwest indies بکار میبرند
rhatany ریشه یکجور گیاه در امریکای جنوبی که در ساختن داروهای ... بکار میبرند
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
jingo کلمه که شعبده بازان در موقع شعبده بازی بکار میبرند
lay figure آدم چوبی و بند بند که هنرپیشگان بکار میبرند
cafeteria رستورانی که مشتریها برای خودشان غذا میبرند
cafeterias رستورانی که مشتریها برای خودشان غذا میبرند
swob چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
rollpin پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
wet blankets پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
wetting مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
wet blanket پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
putty powder گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
langrage اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langridge اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
junk ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
jeweller's putty گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
langrel اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
cyaniding عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
opalite ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
antihistamine موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
licence اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
complexes بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
advanced بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
complex بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
primitive برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
advanced برنامهای با الگوهای پیچیده برای کاربر با تجربه
shed stick چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
DSP مدار پیچیده مخصوص برای تغییر سیگنالهای دیجیتال
pl/m زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
primitive تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2-
future promissory زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
dip خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
dips خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
Moghat مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
DIL مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
stepper چیزی که برای پله بکار می رود
gig ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
subscribes تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
wisha برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
fucus رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
white line خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
boring tubes لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
pulsatilla شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
bathometer دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
it is of no use to us بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
applied برای هدف معین بکار رفته کاربسته
object computer OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
software mointor برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
polyonymy بکار بردن چند نام برای یک چیز
polyonging بکار بردن چند نام برای یک چیز
blacktop موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
downward توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
hypodermic syringe کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
gasogene مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
boasts : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
aquaplane قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
cullet خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
boasted : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
flag stones تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
inoculum مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
balbriggan یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
excipient مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
boast : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
nixie tube یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
check sum جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
stop bath ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
gibberish اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
laniard طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
court plume پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
poetaster is pejorative word شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
serinette ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
windlass ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlasses ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
caught short <idiom> پول کافی برای پرداخت نداشتن
automatics کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatic کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
Type cable دو سیم پیچیده شده برای سیم تلفن
hundreds and thousands یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
gluteus یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
decking تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
power house building ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
winch پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
z 0 یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
winched پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winching پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
slander درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
dry pack مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
calliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
slandered درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
bock یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
nundinal letter حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
chucked جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
additions رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
slanders درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
chucks جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
addition رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
splint نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
dipstick میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
caliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
dipsticks میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
chuck جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
cash on the barrelhead <idiom> پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
point of sale محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
complicate پیچیده کردن
complicating پیچیده کردن
complicates پیچیده کردن
bolstered کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
coffins جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffin جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
law calf پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
monochord الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
vibrators منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
prunella پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
vibrator منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
land plaster صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
leno یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
vegetable oil روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
bolsters کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
an insolvent estate دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
promotion money دستمزدی که به موسسین شرکت برای خدماتشان پرداخت میشود
moonlight fliting گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
date of grace مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
toll traverse وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
wharfage وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی
You will have to pay duty on this. شما برای این باید گمرکی پرداخت کنید.
entangle گیرانداختن پیچیده کردن
strobe سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
revenue cutter کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
framebuffer یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
linstock چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
yoke قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
appearance money پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
lease نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
leases نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
hyphens برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphen برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
gpss زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
head load control روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
collator ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
diptych دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
algol یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
cisc مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
scripsit بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
reflex یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflexes یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
languages زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
stair stepping روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
amalgams الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgam الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
compressor bleed air هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
carbon seal وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
debt finance افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
plaiting [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
differential spoilers اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
coordination سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
doolie تخت روان هندی که بردوش میبرند
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
jute کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
zone bits بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
paduasoy پارچه ابریشمی راه راه وبادوام که درسده هیجدهم برای جامه بکار می بردند
ebcdic کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
Santa Claus شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
bread-boards تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
mop چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mops چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
bread-board تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
mopping چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
mopped چوبی که کهنه یا پشم بر سران می پیچند ومانند جاروبکار میبرند
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
res ipsa loquitur این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
dares جرات کردن مبادرت بکار دلیرانه کردن بمبارزه طلبیدن
dared جرات کردن مبادرت بکار دلیرانه کردن بمبارزه طلبیدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com