English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
worst case scenario بدترین حالت
worst-case scenario بدترین حالت
Other Matches
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
worst- بدترین
arrant بدترین
worst بدترین
kakistocracy بدترین حکومت
a felon of the worst description بدترین جور گناهکار
worst-case بدترین وضع یا احتمال
worst case scenario بدترین شکل قضیه
worst-case scenario بدترین شکل قضیه
cattle [rooms] of the worst description دام [اتاق] در بدترین وضعیت
kakistocracy حکومت به دست بدترین اهالی
I think we are out of the woods. <idiom> فکر میکنم، بدترین بخشش رو پشت سر گذاشتیم.
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
The worst wheel of the cart creaks most. <proverb> بدترین چرخ گارى ,از همه بیشتر غرغر مى کند .
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case حالت نهائی حالت حدی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
disposition حالت
fettle حالت
expression حالت
queasiness حالت قی
unexpressive بی حالت
temper حالت
febricity حالت تب
tempered حالت
tempers حالت
feverishness حالت تب
phase حالت
glass eyed بی حالت
expressions حالت
idiocrasy حالت
postured حالت
situations حالت
attitude حالت
manner حالت
attitudes حالت
posture حالت
self حالت
postures حالت
posturing حالت
ill conditioned بد حالت
case حالت
pyreticosis حالت تب
phased حالت
phases حالت
grain حالت
states حالت
stating حالت
line condition حالت خط
stances حالت
cases حالت
stated حالت
temperament حالت
state حالت
temperaments حالت
state- حالت
condition حالت
situation حالت
makes حالت
if حالت
predicaments حالت
predicament حالت
status حالت
mood حالت
moods حالت
make حالت
estate حالت
stance حالت
estates حالت
ground state حالت پایه
kashrut حالت جواز
hang over حالت خماری
limit state حالت حدی
lethargically با حالت سبات
humanness حالت انسانیت
grittiness حالت شنی
goutiness حالت نقرسی
input mode حالت ورودی
vitreus state حالت شیشهای
glassy state حالت شیشهای
locative حالت مکانی
jussive حالت امری
heat proof quality حالت نسوزی
incipience حالت نخستین
insert mode حالت درج
liquid state حالت مایع
linearity حالت طولی
in form خوش حالت
in a state of depression در حالت افسردگی
inactive status حالت انتساب
ignition condition حالت احتراق
idle position حالت سکون
idiocrasy حالت مخصوص
incipincy حالت نخستین
initial state حالت اغازی
iciness حالت یخی
kashruth حالت جواز
i.c. حالت اولیه
isopiestic حالت فشارمتعادل
gas phase حالت گازی
dative حالت برایی
affectedly با حالت بخودگرفته
affectivity حالت عاطفی
amentia حالت هذیان
answer mode حالت جواب
answer mode حالت پاسخ
arborescence حالت شاخهای
atilt با حالت حمله
automatism حالت خودکاری
balanced state حالت تعادل
balanced state حالت متوازن
balanced state حالت متعادل
balminess حالت مرهمی
borderline state حالت مرزی
burst mode حالت پیوسته
chararcter mode حالت دخشهای
adrenergic reponse state حالت پر ادرنالینی
acedia حالت خ-لسه
thirstily با حالت تشنگی
possessive حالت اضافه
possessives حالت اضافه
fluidity حالت مایعی
resilience حالت ارتجاعی
crudely در حالت خامی
nervousness حالت عصبانی
defensively با حالت تدافع
domesticity حالت اهلی
defensively حالت دفاعی
defensive حالت تدافع
genitive حالت اضافه
sulkily با حالت قهر
accusative حالت مفعولی
eburnation حالت عاجی
accidentalness حالت اتفاقی
childishness حالت بچگی
circuit opening حالت مدارباز
circumstantiality حالت وکیفیت
stasis حالت سکون
eigenstate حالت انرژی
energy state حالت انرژی
equation of state معادله حالت
equilibrium state حالت تعادل
erectness حالت عمودی
exceptional case حالت استثنایی
excited state حالت برانگیخته
expressive eyes چشمان با حالت
facial expression حالت چهره
febile دارای حالت تب
feminineness حالت زنانه
feminity حالت زنانه
final state حالت پایانی
free wheeling حالت خلاصی
drowsihead حالت نیمخواب
drive state حالت سائقی
colloidal state حالت کلوییدی
command mode حالت فرماندهی
antisepsis حالت ضد عفونی
conjugality حالت زناشویی
continuum state حالت پیوستار
conversational mode حالت محاورهای
corresponding state حالت متنافر
counterpoise حالت تعادل
creaminess حالت سرشیری
deadness حالت مرده
deliverable state در حالت تحویل
deplorble condltion حالت زار
doubtfulness حالت تردید
doughiness حالت خمیری
downiness حالت کرکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com