Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (9 milliseconds)
English
Persian
vicious
بدطینت نادرست
Other Matches
malignant
بدطینت
swart
بدطینت
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
alternative
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
dispersion
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denial
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
amiss
نادرست
phonies
نادرست
phoneys
نادرست
inexact
نادرست
phoney
نادرست
unfairly
نادرست
unfair
نادرست
imprecise
نادرست
false
نادرست
inaccurate
نادرست
erroneous
نادرست
trumped up
نادرست
trumped-up
نادرست
in error
<adj.>
نادرست
phony
نادرست
out of order
نادرست
out of a
نادرست
out of trim
نادرست
infirmly
نادرست
inconsequent
نادرست
inconsecutive
نادرست
false code
کد نادرست
crooked
نادرست
spurious
نادرست
wrongful
نادرست
sinister
کج نادرست
foulest
نادرست
fouler
نادرست
fouled
نادرست
foul
نادرست
dishonest
نادرست
unsafe
نادرست
false
<adj.>
نادرست
impure
نادرست
fouls
نادرست
miscue
ضربه نادرست
distractor
گزینه نادرست
chucks
پرتاب نادرست
chucked
پرتاب نادرست
chuck
پرتاب نادرست
mispronunciations
تلفظ نادرست
mistranslation
ترجمه نادرست
misconstructions
تعبیر نادرست
misconstruction
تفسیر نادرست
misconstruction
تعبیر نادرست
improper
نامناسب نادرست
fallacy of composition
تعمیم نادرست
mispronounciation
تلفظ نادرست
missatement
گفته نادرست
jackleg
ناشی نادرست
inexactly
بطور نادرست
foul play
کار نادرست
inaccurately
بطور نادرست
heterography
املای نادرست
foul bill of lading
بارنامه نادرست
false code
رمز نادرست
paralogism
قیاس نادرست
by indirection
با وسائل نادرست
inaccurate
نادرست یا غلط
misconstructions
تفسیر نادرست
false information
خبر نادرست
false information
اطلاعات نادرست
error
عقیده نادرست
untrue
نادرست خائن
unsound
ناخوش نادرست
errors
عقیده نادرست
wrongfully
بطور نادرست
wrong answers
پاسخهای نادرست
misinformation
خبر نادرست
wrong information
اطلاعات نادرست
false
ساختگی نادرست
mispronunciation
تلفظ نادرست
foozle
بدساختن ضربت نادرست
mininformation
اطلاع یا خبر نادرست
malfunctions
نادرست عمل کردن
malfunctioned
نادرست عمل کردن
wild cat
بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
true false questions
پرسشهای درست- نادرست
malfunction
نادرست عمل کردن
unfair trade practice
اعمال تجاری نادرست
misallocation of resources
تخصیص نادرست منابع
off base
<idiom>
غیر دقیق ،نادرست
lied
سخن نادرست گفتن
incorrect
نادرست یا به همراه خطا
prismatic spectacles
عینک نادرست نما
lie
سخن نادرست گفتن
sigmatism
تلفظ نادرست حرف " س "
suggestio falsi
افهار و اعلام نادرست
lies
سخن نادرست گفتن
paralpgize
قیاس نادرست ساختن
ungrammatical
مخالف ایین دستور نادرست
mal
خطا نادرست و متقلبانه را می رساند
wide of the mark
<idiom>
از هدف به دور بردن ،نادرست
false starts
اغاز نادرست خطا در شروع
false start
اغاز نادرست خطا در شروع
paralogist
کسیکه قیاس نادرست میسازد
an i calculation
حساب نادرست یا غیر دقیق
skew
میزان کردن چیزی به صورت نادرست
logical
معادل وضعیت منط قی نادرست یا صفر
skewing
میزان کردن چیزی به صورت نادرست
skews
میزان کردن چیزی به صورت نادرست
boolean operation
یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
out of square
خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
Everybody condemned his foolish behaviour .
همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
ambiguity
خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
ambiguities
خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
zero
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
contamination
ذخیره کردن اطلاعات در جای نادرست در حافظه
zeroes
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
zeros
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
semantics
خطای ناشی از استفاده از نشانه نادرست در یک دستور برنامه
grammatical error
استفاده نادرست از قواعد زمان برنامه نویسی کامپیوتر
grafted
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
mis-
پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
mis
پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
grafts
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
debounce
جلوگیری از محسوس بسته شدنهای نادرست یا جعلی یک کلید یا سوئیچ
graft
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
hazard
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
logical
خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
hazards
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarding
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarded
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
denials
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
fraud
دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
frauds
دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
denial
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
NOR function =
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
components
خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
cancels
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
neither nor function
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
cancelling
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancel
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
component
خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
boolean operation
کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
fallacy of composition
استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
palette
تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
NOT function
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
burn out
گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
palettes
تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
gaps
سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
gap
سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
negatives
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
negative
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
boolean algebra
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
algebra
ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
aliasing
اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
logic
یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
bombed out
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombs
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
spacer
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
checks
سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
checked
سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
check
سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
equivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
inequivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
NEQ
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
anti-
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
misapprehends
بد فهمیدن نادرست فهمیدن
misapprehending
بد فهمیدن نادرست فهمیدن
misapprehended
بد فهمیدن نادرست فهمیدن
misapprehend
بد فهمیدن نادرست فهمیدن
difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exjunction
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
mis run casting
ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
exclusive
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
symmetric difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
equality
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com