Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 34 (5 milliseconds)
English
Persian
therefore
بدلیل ان
Search result with all words
evidentiary
مقرون بدلیل
hot money
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
it is stubborn to reason
بدلیل در نمیاید
that is taken for granted
محتاج بدلیل نیست
The town is famous for its hot springs .
این شهر بدلیل چشمه های آبگرمش شهرت دارد
burl
[nep]
گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
false selvage
شیرازه تقلبی
[هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
goat hair
موی بز
[الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
Mejidian style
طرح مجید
[این طرح جلوه ای از طرح محرابی و ترکیب با گل فرنگ است که بدلیل علاقه عبدالمجید، سلطان ترکیه به این طرح آنرا به او نسبت داده اند.]
rug names
اسامی فرش
[بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
summer resorts
ییلاق عشایر
[فرش های بافته شده در این هنگام از کوچ عشایر بدلیل مرغوبیت بهتر پشم، دارای کیفیت بهتری است.]
synthetic dyes
رنگینه های شیمیایی
[این رنگ ها که جدیدا وارد بازار فرش شده اند، اصالت فرش اصیل را خدشه دار نموده اند. بدلیل ثبات و درخشندگی جا افتادگی فرش را می گیرند ولی در عوض سهولت دسترسی باعث استقابل شده است.]
as a consequence
<adv.>
بدلیل آن
consequently
<adv.>
بدلیل آن
hence
<adv.>
بدلیل آن
in this way
<adv.>
بدلیل آن
whereby
<adv.>
بدلیل آن
therefore
<adv.>
بدلیل آن
thus
[therefore]
<adv.>
بدلیل آن
as a result
<adv.>
بدلیل آن
by implication
<adv.>
بدلیل آن
in consequence
<adv.>
بدلیل آن
in this manner
<adv.>
بدلیل آن
in this wise
<adv.>
بدلیل آن
in this vein
<adv.>
بدلیل آن
for that reason
<adv.>
بدلیل آن
as a result of this
<adv.>
بدلیل آن
for this reason
<adv.>
بدلیل آن
in this sense
<adv.>
بدلیل آن
in so far
<adv.>
بدلیل آن
insofar
<adv.>
بدلیل آن
in this respect
<adv.>
بدلیل آن
by impl
<adv.>
بدلیل آن
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com