English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 43 (1 milliseconds)
English Persian
it is stubborn to reason بدلیل در نمیاید
Other Matches
i do not have it in me از من بر نمیاید
it does not suit my taste بذائقه من خوش نمیاید
i cannot do better بیش از این از من بر نمیاید
if you dont object اگر بدتان نمیاید
they sing small now اکنون دیگر صداشان در نمیاید
that hat does not become you این کلاه به شما نمیاید
this play does not stage well این داستان خوب در نمایش در نمیاید
non sequitur nonsensical نتیجه غیر منطقی بر نمیاید این دلیل نمیشود
as a result of this <adv.> بدلیل آن
in this manner <adv.> بدلیل آن
in this wise <adv.> بدلیل آن
for that reason <adv.> بدلیل آن
by impl <adv.> بدلیل آن
in this respect <adv.> بدلیل آن
insofar <adv.> بدلیل آن
in so far <adv.> بدلیل آن
in this sense <adv.> بدلیل آن
for this reason <adv.> بدلیل آن
in consequence <adv.> بدلیل آن
by implication <adv.> بدلیل آن
in this vein <adv.> بدلیل آن
as a consequence <adv.> بدلیل آن
consequently <adv.> بدلیل آن
hence <adv.> بدلیل آن
in this way <adv.> بدلیل آن
whereby <adv.> بدلیل آن
therefore <adv.> بدلیل آن
thus [therefore] <adv.> بدلیل آن
as a result <adv.> بدلیل آن
therefore بدلیل ان
i take no interest in that هیچ بدان دلبستگی ندارم هیچ از ان خوشم نمیاید
evidentiary مقرون بدلیل
that is taken for granted محتاج بدلیل نیست
The town is famous for its hot springs . این شهر بدلیل چشمه های آبگرمش شهرت دارد
hot money منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
burl [nep] گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
summer resorts ییلاق عشایر [فرش های بافته شده در این هنگام از کوچ عشایر بدلیل مرغوبیت بهتر پشم، دارای کیفیت بهتری است.]
false selvage شیرازه تقلبی [هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
Mejidian style طرح مجید [این طرح جلوه ای از طرح محرابی و ترکیب با گل فرنگ است که بدلیل علاقه عبدالمجید، سلطان ترکیه به این طرح آنرا به او نسبت داده اند.]
goat hair موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
rug names اسامی فرش [بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
synthetic dyes رنگینه های شیمیایی [این رنگ ها که جدیدا وارد بازار فرش شده اند، اصالت فرش اصیل را خدشه دار نموده اند. بدلیل ثبات و درخشندگی جا افتادگی فرش را می گیرند ولی در عوض سهولت دسترسی باعث استقابل شده است.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com