Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
arrant
بدنام ترین
Other Matches
ends
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost
پایین ترین زیر ترین
carries
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
combat resolution
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
court rug
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
stigmatic
بدنام
infamous
بدنام
disreputable
بدنام
unpopular
بدنام
stigmatist
بدنام
misnamed
بدنام
vilifies
بدنام کردن
vilify
بدنام کردن
vilified
بدنام کردن
errant
منحرف بدنام
calumnious
بدنام کننده
defame
بدنام کردن
vilifying
بدنام کردن
defamed
بدنام کردن
denigrating
بدنام کردن
denigrated
بدنام کردن
denigrate
بدنام کردن
maligns
بدنام کردن
maligning
بدنام کردن
maligned
بدنام کردن
malign
بدنام کردن
attaint
بدنام کردن
defames
بدنام کردن
notorious
بدنام رسوا
defaming
بدنام کردن
blemish
بدنام کردن
infamize
بدنام کردن
libellist
بدنام کننده
denigrates
بدنام کردن
infamonize
بدنام کردن
stigmatization
بدنام سازی
tracucement
بدنام سازی
disorderly house
خانه بدنام
traducement
بدنام سازی بد نامی
rounder
ادم بدنام الت استهزا
blemishes
بدنام کردن افترا زدن
traduced
بهتان زدن به بدنام کردن
traduces
بهتان زدن به بدنام کردن
traducing
بهتان زدن به بدنام کردن
traduce
بهتان زدن به بدنام کردن
blemishing
بدنام کردن افترا زدن
blemished
بدنام کردن افترا زدن
calumniate
بهتان زدن به بدنام کردن
backmost
پس ترین
meritorious
شایسته ترین
furthest
پیشرفته ترین
middlemost
میان ترین
midmost
میان ترین
more like;most like
شبیه ترین
drier
: خشک ترین
most significant
پراهمیت ترین
backmost
عقب ترین
nethermost
پست ترین
undermost
زیر ترین
lattermost
پست ترین
bottommost
پایین ترین
hindmost
عقب ترین
proto
مهم ترین
lattermost
عقب ترین
least significant
کم اهمیت ترین
leftmost
سمت چپ ترین
rightmost
راست ترین
undermost
پایین ترین
lower most
پایین ترین
lowermost
پایین ترین
downmost
پایین ترین
lowest
پایین ترین
westernmost
غربی ترین
most important
<adj.>
مهم ترین
foremost
پیش ترین
best
عظیم ترین
first and foremost
<adv.>
پیش ترین
topmost
اعلی ترین
eldest
مسن ترین
aftmost
عقب ترین
rearmost
عقب ترین
driest
خشک ترین
top flight
اعلی ترین مرتبه
least significant digit
کم اهمیت ترین رقم
tenth rate
پایین ترین درجه
least significant bit
کم اهمیت ترین بیت
royal road
اسان ترین راه
tick
سخت ترین مرحله
ticked
سخت ترین مرحله
tenth rate
از پایین ترین جنس
ticks
سخت ترین مرحله
heartstring
عمیق ترین احساسات دل
neap tide
پائین ترین جزر و مد
easternmost
شرقی ترین نقطه
most significant digit
با اهمیت ترین رقم
most significant digit
با ارزش ترین رقم
full-backs
عقب ترین بازی کن
most significant bit
با ارزش ترین بیت
most significant bit
با اهمیت ترین بیت
full-back
عقب ترین بازی کن
neap
خفیف ترین جزر و مد
innermost
داخلی ترین دراعماق
aftermost
عقب ترین واپسین
next
نزدیک ترین پس ازان
lsb
کم اهمیت ترین بیت
bottom price
پائین ترین قیمت
eastermost
شرقی ترین نقطه
best
شایسته ترین پیشترین
main battle tank
قوی ترین تانک رزمی
sternmost
عقب ترین قسمت کشتی
primitive data type
ساده ترین شکل داده
admiral
عالی ترین افسرنیروی دریایی
admirals
عالی ترین افسرنیروی دریایی
lasted
پایین ترین درجه یا مقام
combat resolution
پایین ترین رده رزمی
lasts
پایین ترین درجه یا مقام
culminant
درمرتفع ترین موضع کامل
curtal step
پایین ترین پله پلگان
upmost
عالی ترین بالاترین درجه
troposphere
پایین ترین بخش اتمسفر
lower high water
پایین ترین پیشرفت اب دریا
exosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
fullback
جای عقب ترین بازی کن
thermosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
curtail step
پایین ترین پله پلگان
Put your warmest clothes on .
گرم ترین لباسهایت را تن کرد
last
پایین ترین درجه یا مقام
lynch
بدنام کردن زجر کشی کردن
lynches
بدنام کردن زجر کشی کردن
lynched
بدنام کردن زجر کشی کردن
subcutis
عمیق ترین قسمت زیر پوست
smallest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
lowest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
last but not least
<idiom>
آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
skirting armor
ضخیم ترین قسمت زره تانک
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
This is the easisrt way.
این آسان ترین راه است
lowest common multiple
[LCM]
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
least upper bound
[lub, LUB]
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
supremum
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
master tooth
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
bottoms
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
bottom
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
next of kin
نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
belly
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
heart strings
عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
bellies
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
least developed countries
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
lower low water
پایین ترین پست رفت اب دریا
master pick
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
rock-bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
best-sellers
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
greatest common divisor
[gcd]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
This is the oldest Persian script in existence.
این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
greatest common divisor
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
greatest common factor
[GCF]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
highest common factor
[HCF]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
best seller
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
rock bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
best-seller
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
white wool
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
water collecting sump
پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
aftermost
نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
endodermis
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
knight bachelor
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
msd
با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
msb
با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
The box office star of 1980.
پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
Milco
میلکو
[مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
ahmad
اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
physical
پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
intima
درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
dynamically
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
dynamic
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
master
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodetic
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
mastered
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
masters
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodesic
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
geodeticline
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
geodetical
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
high fidelity
ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
garboard
پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
bilge
پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
hyperfocal distance
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
optimum
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد
weakest maintained
ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
circular carpet
قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
minimum
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
silicon valley
محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
Pentium Pro
قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
The darkest hour is that before the down.
<proverb>
تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
garters
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
proletary
عضو پست ترین گروه مردم مزدور پست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com