English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
streamline body بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
Other Matches
automobile body sheet بدنه اتومبیل
auto body sheet بدنه اتومبیل
modified stock car اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
prongs تیزی چنگال تیزی دندان
prong تیزی چنگال تیزی دندان
chamfer گرفتن تیزی تیزی
slingshots مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
mine casemate بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
hot rod اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock-cars اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock car اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-car اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
automobiles اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobile اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreens پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreen پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
buoyant mine case بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
acridity تیزی
acumination تیزی
keenness تیزی
pointedness تیزی
sharpness تیزی
shrillness تیزی
trenchancy تیزی
verjuice تیزی
poignancy تیزی
acuteness تیزی
edge تیزی
tartness تیزی
edges تیزی
cup point تیزی حلقوی
visual acuity تیزی بینایی
sheath تیزی دنده
sheaths تیزی دنده
edges کناره تیزی
edge کناره تیزی
bevel تیزی لبه را گرفتن
angles تیزی یا گوشه هر چیزی
knolls تیزی یابرامدگی خاک از اب
angle تیزی یا گوشه هر چیزی
knoll تیزی یابرامدگی خاک از اب
tipping تیزی نوک چیزی
tip تیزی نوک چیزی
cresting نوک تیزی راس خاکریز
crests نوک تیزی راس خاکریز
crest نوک تیزی راس خاکریز
You are a smart cookie. [American E] شما آدم باهوشی [تیزی] هستید. [اصطلاح روزمره]
marlinespike وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
linstock چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
trunks بدنه
contour بدنه
bridge deck بدنه پل
housing بدنه
frameworks بدنه
framework بدنه
compartment بدنه
casing بدنه
casings بدنه
shaft بدنه
shafts بدنه
trunk بدنه
compartments بدنه
fuselage بدنه
fuselages بدنه
hulls بدنه
bodies بدنه
hull بدنه
body بدنه
loop body بدنه حلقه
magnet case بدنه اهنربا
hull insurance بیمه بدنه
die stock بدنه رنده
airframe بدنه هواپیما
shell بدنه ساختمان
costa تیغه در بدنه
shelling بدنه ساختمان
ground اتصال بدنه
to connect to frame اتصال به بدنه
shells بدنه ساختمان
stock بدنه رنده
tige بدنه ساقه
furnace body بدنه کوره
fuselage refrence line خط مبنای بدنه
hulk بدنه کشتی
hulks بدنه کشتی
gate leaf بدنه دریچه سد
the body of a carriage بدنه یک کالسکه
fuselage بدنه هواپیما
shaft بدنه چوبه
shafts بدنه چوبه
trunk بدنه ستون
trunks بدنه ستون
fuselages بدنه هواپیما
stocked بدنه رنده
hull بدنه کشتی
head شبکه یا بدنه
motor casing بدنه موتور
westwork بدنه غربی
side wall of a lock بدنه سد دریچهای
hull column پایه بدنه
hull بدنه قایق
hulls بدنه کشتی
hulls بدنه قایق
buffer body بدنه دافع
turbin casing بدنه توربین
cartridge shell بدنه پوکه
elevator casing بدنه بالابر
revetment پوشش بدنه
box type van body بدنه صندوق
white body بدنه سفید
pump casting بدنه پمپ
monohull قایق با یک بدنه
pressure hull بدنه ضد فشار
magnet housing بدنه اهنربا
joggles بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggle بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggling بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
pinged صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
hulls بدنه یک هواپیمای دریایی
aviation structural mechanic مکانیک بدنه هواپیما
selected material لایه بدنه راه
cartridge shell بدنه پوکه فشنگ
thallus ساقه بدنه گیاه
steering gear housing بدنه جعبه فرمان
hull بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
saddletree بدنه چوبی زین
engine block قالب یا بدنه موتور
bottom line طناب زیر بدنه
freeboard بدنه فوقانی ناو
ideal energy radiator رادیاتور بدنه سیاه
hull بدنه یک هواپیمای دریایی
trunks تلگراف یا تلفن بدنه
multihull قایق با بیش از یک بدنه
trunk تلگراف یا تلفن بدنه
hulls بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
trimaran قایق با 3 بدنه موازی
trimarans قایق با 3 بدنه موازی
seacock شیرهای بدنه ناو
hull down بدنه پشت حفاظ
heels قسمت عقبی بدنه قایق
cocooning روکش دادن بدنه هواپیما
airframe mechanic تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
catamaran قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
catamarans قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
heel قسمت عقبی بدنه قایق
forebody بدنه قسمت جلوی ناو
displacement hull قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
belt frame اسکلت محیطی بدنه هواپیما
underbody قسمت بدنه قایق در زیر اب
bonding گیره اتصالی اتصال بدنه
head بعد بالایی کتاب یا بدنه
gaps فاصله بین نوک قلاب و بدنه
topsides قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
hulls بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
low mid wing بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
gap فاصله بین نوک قلاب و بدنه
wing position وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
rock حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocked حرکت دورانی بال به دور بدنه
hull بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
crotches محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
crotch محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
rocks حرکت دورانی بال به دور بدنه
empty weight وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
waterline خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
hoist line کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
planing hull بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
maximum junction to case thermal impedan مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
air foil سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
thoroughbrace تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
herdic کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
web جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
heel کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heels کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
webs جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
sponson جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
cantilever wing بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
breaks حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
angle drill ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
break حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
car jack جک اتومبیل
motor coach jack جک اتومبیل
speedway اتومبیل رو
autocar اتومبیل
jacks جک اتومبیل
jack جک اتومبیل
pony car اتومبیل دو در
hobby car اتومبیل دو در
automobiles اتومبیل
car اتومبیل
cars اتومبیل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com