Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
elevator casing
بدنه بالابر
Other Matches
crane track
واگن بالابر مسیر عبور کفچه بالابر
crane ladle
پاتیل بالابر کفچه بالابر
mine casemate
بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
buoyant mine case
بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
lifting jack
جک بالابر
lifter
بالابر
conveyor
بالابر
cranes
بالابر
lifts
بالابر
lifting
بالابر
lifted
بالابر
lift
بالابر
elevator
بالابر
crane
بالابر
hoist
بالابر
hoisted
بالابر
hoists
بالابر
elevators
بالابر
craned
بالابر
bouyancy
بالابر
hoist elevator
بالابر
craning
بالابر
dogging crane
بالابر گازانبری
elevating chain
زنجیر بالابر
hoisting chain
زنجیر بالابر
elevating motor
موتور بالابر
dogging crane
بالابر انبری
davit
قایق بالابر
crane trolley
واگن بالابر
elevating screw
پیچ بالابر
crane installation
تاسیسات بالابر
conveyor trough
سنگاب بالابر
elevator bucket
سطل بالابر
conveyor bucket
سطل بالابر
parabuckle
طناب بالابر
roller conveyor
غلطک بالابر
hoisting rope
ریسمان بالابر
hoisting rope
طناب بالابر
motorcar jack
بالابر یا جک اتومبیل
jack screw
پیچ بالابر
lift shaft
محور بالابر
lift well
چاه بالابر
liftruck
خودرو بالابر
payloader
تراکتور بالابر
hoisting cable
طناب بالابر
hoist winch
جراثقال بالابر
elevator boot
منبع بالابر
elevator rope
طناب بالابر
gantline
طناب بالابر
lifting platform
صفحه بالابر
hauling rop
طناب بالابر
elevator belt
تسمه بالابر
radial davit
قایق بالابر چرخشی
continous conveyor
بالابر دائمی و ثابت
quadrantal davit
قایق بالابر متحرک
elevation adjustment
تنظیم کننده بالابر
hoisting structure
چوب بست بالابر
compound leverage floor jack
اهرم بالابر ترکیبی
pull gear
چرخ دنده بالابر
hoisting gear
چرخ دنده بالابر
elevating gear
چرخ دندانه بالابر
gravity davit
قایق بالابر گرانشی
fixed davit
قایق بالابر ثابت
compound leverage floor jack
اهرم بالابر قیچی شکل
lockage
هزینه عبور کشتی ازسد بالابر
levator
عضله بالابر ماهیچهای که عضو را بالامیبرد
lockage
عبور کشتی از دریچه سد میان بالابر
bridge deck
بدنه پل
compartment
بدنه
compartments
بدنه
housing
بدنه
bodies
بدنه
trunks
بدنه
framework
بدنه
fuselage
بدنه
hull
بدنه
fuselages
بدنه
frameworks
بدنه
hulls
بدنه
casing
بدنه
contour
بدنه
casings
بدنه
shaft
بدنه
body
بدنه
shafts
بدنه
trunk
بدنه
hull
بدنه قایق
hull column
پایه بدنه
hulls
بدنه کشتی
gate leaf
بدنه دریچه سد
fuselage refrence line
خط مبنای بدنه
magnet case
بدنه اهنربا
furnace body
بدنه کوره
die stock
بدنه رنده
hulls
بدنه قایق
white body
بدنه سفید
hull insurance
بیمه بدنه
tige
بدنه ساقه
monohull
قایق با یک بدنه
motor casing
بدنه موتور
the body of a carriage
بدنه یک کالسکه
side wall of a lock
بدنه سد دریچهای
pressure hull
بدنه ضد فشار
pump casting
بدنه پمپ
magnet housing
بدنه اهنربا
to connect to frame
اتصال به بدنه
fuselage
بدنه هواپیما
hull
بدنه کشتی
ground
اتصال بدنه
westwork
بدنه غربی
fuselages
بدنه هواپیما
loop body
بدنه حلقه
revetment
پوشش بدنه
trunk
بدنه ستون
hulks
بدنه کشتی
stock
بدنه رنده
airframe
بدنه هواپیما
auto body sheet
بدنه اتومبیل
shafts
بدنه چوبه
automobile body sheet
بدنه اتومبیل
shells
بدنه ساختمان
hulk
بدنه کشتی
box type van body
بدنه صندوق
shelling
بدنه ساختمان
shell
بدنه ساختمان
head
شبکه یا بدنه
turbin casing
بدنه توربین
trunks
بدنه ستون
costa
تیغه در بدنه
shaft
بدنه چوبه
cartridge shell
بدنه پوکه
buffer body
بدنه دافع
stocked
بدنه رنده
multihull
قایق با بیش از یک بدنه
steering gear housing
بدنه جعبه فرمان
hull
بدنه یک هواپیمای دریایی
hull down
بدنه پشت حفاظ
saddletree
بدنه چوبی زین
ideal energy radiator
رادیاتور بدنه سیاه
seacock
شیرهای بدنه ناو
hull
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
aviation structural mechanic
مکانیک بدنه هواپیما
selected material
لایه بدنه راه
trimarans
قایق با 3 بدنه موازی
thallus
ساقه بدنه گیاه
trimaran
قایق با 3 بدنه موازی
bottom line
طناب زیر بدنه
hulls
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
engine block
قالب یا بدنه موتور
cartridge shell
بدنه پوکه فشنگ
freeboard
بدنه فوقانی ناو
hulls
بدنه یک هواپیمای دریایی
trunk
تلگراف یا تلفن بدنه
trunks
تلگراف یا تلفن بدنه
catamaran
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
airframe mechanic
تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
bonding
گیره اتصالی اتصال بدنه
head
بعد بالایی کتاب یا بدنه
modified stock car
اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
heel
قسمت عقبی بدنه قایق
heels
قسمت عقبی بدنه قایق
forebody
بدنه قسمت جلوی ناو
catamarans
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
underbody
قسمت بدنه قایق در زیر اب
displacement hull
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
cocooning
روکش دادن بدنه هواپیما
belt frame
اسکلت محیطی بدنه هواپیما
gaps
فاصله بین نوک قلاب و بدنه
waterline
خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
crotches
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
hulls
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
topsides
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
gap
فاصله بین نوک قلاب و بدنه
rock
حرکت دورانی بال به دور بدنه
wing position
وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
hull
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
empty weight
وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
crotch
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
low mid wing
بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
rocks
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocked
حرکت دورانی بال به دور بدنه
hoist line
کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
planing hull
بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
powder hoist
بالابر خرج توپهای ناو اسانسور خرج توپ
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
thoroughbrace
تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
air foil
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
maximum junction to case thermal impedan
مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
streamline body
بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
herdic
کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
shelling
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
web
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
volumetric loading/density
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
webs
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
heels
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heel
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
shells
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
cantilever wing
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
sponson
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com