Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
buffer body
بدنه دافع
Other Matches
mine casemate
بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
buoyant mine case
بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
waterproof
دافع اب
waterproofs
دافع اب
expulsive
دافع
dejectory
دافع
hydragogue
دافع اب
water repellent
دافع اب
water proof
دافع اب
repellents
دافع
propulsive
دافع
repulsive
دافع
waterproofed
دافع اب
repellent
دافع
loathsome
دافع
preclusive
دافع
repeller
دافع
eductor
دافع
ejaculatory
دافع
icteric
دافع یرقان
self repelling
دافع همدیگر
bechic
دافع سرفه
bombproof
دافع بمب
recoil system
سیستم دافع
recoil cylinder
استوانه دافع
forbidding
دافع ناخوانده
preventively
بطور دافع
exterminator
دافع حشرات
exterminators
دافع حشرات
muzzle brake
دافع دهانه
recoil system
دستگاه دافع توپ
repulsively
بطور زننده یا دافع
buffer
دافع اطاق خرج
ischuretic
دافع حبس پول
larvicide
دافع کرم حشره
antasthmatic
دافع تنگی نفس
loathful
دافع بیرغبت سازنده
expellant
خارج کننده دافع
acopic
دافع خستگی و کوفتگی
expellent
خارج کننده دافع
sledge
کشوی عاید و دافع توپ
sledges
کشوی عاید و دافع توپ
rejecter
دافع دستگاه دفع پارازیت
fungicides
ماده دافع یا نابودکننده قارچ
fungicide
ماده دافع یا نابودکننده قارچ
rejector
دافع دستگاه دفع پارازیت
muzzle bell
دافع دهانه شیپوری لوله توپ
muzzle compensator
دافع دهانه لوله توپ یا تفنگ
sleigh
درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
sleighs
درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
emunctory
مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
bridge deck
بدنه پل
compartments
بدنه
compartment
بدنه
shaft
بدنه
shafts
بدنه
trunk
بدنه
housing
بدنه
trunks
بدنه
bodies
بدنه
hull
بدنه
fuselages
بدنه
fuselage
بدنه
body
بدنه
casing
بدنه
casings
بدنه
framework
بدنه
hulls
بدنه
frameworks
بدنه
contour
بدنه
die stock
بدنه رنده
shelling
بدنه ساختمان
costa
تیغه در بدنه
cartridge shell
بدنه پوکه
auto body sheet
بدنه اتومبیل
pump casting
بدنه پمپ
automobile body sheet
بدنه اتومبیل
pressure hull
بدنه ضد فشار
box type van body
بدنه صندوق
hull insurance
بیمه بدنه
elevator casing
بدنه بالابر
westwork
بدنه غربی
turbin casing
بدنه توربین
magnet housing
بدنه اهنربا
magnet case
بدنه اهنربا
to connect to frame
اتصال به بدنه
tige
بدنه ساقه
loop body
بدنه حلقه
white body
بدنه سفید
side wall of a lock
بدنه سد دریچهای
revetment
پوشش بدنه
hull column
پایه بدنه
motor casing
بدنه موتور
monohull
قایق با یک بدنه
furnace body
بدنه کوره
fuselage refrence line
خط مبنای بدنه
gate leaf
بدنه دریچه سد
the body of a carriage
بدنه یک کالسکه
shell
بدنه ساختمان
trunk
بدنه ستون
hulls
بدنه قایق
head
شبکه یا بدنه
stock
بدنه رنده
stocked
بدنه رنده
trunks
بدنه ستون
shells
بدنه ساختمان
hulk
بدنه کشتی
hulks
بدنه کشتی
shaft
بدنه چوبه
shafts
بدنه چوبه
hull
بدنه کشتی
hulls
بدنه کشتی
ground
اتصال بدنه
fuselages
بدنه هواپیما
airframe
بدنه هواپیما
fuselage
بدنه هواپیما
hull
بدنه قایق
bottom line
طناب زیر بدنه
multihull
قایق با بیش از یک بدنه
freeboard
بدنه فوقانی ناو
trunks
تلگراف یا تلفن بدنه
trunk
تلگراف یا تلفن بدنه
aviation structural mechanic
مکانیک بدنه هواپیما
ideal energy radiator
رادیاتور بدنه سیاه
hull down
بدنه پشت حفاظ
engine block
قالب یا بدنه موتور
steering gear housing
بدنه جعبه فرمان
thallus
ساقه بدنه گیاه
cartridge shell
بدنه پوکه فشنگ
hulls
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
selected material
لایه بدنه راه
seacock
شیرهای بدنه ناو
saddletree
بدنه چوبی زین
hulls
بدنه یک هواپیمای دریایی
hull
بدنه یک هواپیمای دریایی
trimarans
قایق با 3 بدنه موازی
trimaran
قایق با 3 بدنه موازی
hull
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
underbody
قسمت بدنه قایق در زیر اب
head
بعد بالایی کتاب یا بدنه
modified stock car
اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
bonding
گیره اتصالی اتصال بدنه
airframe mechanic
تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
catamaran
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
displacement hull
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
catamarans
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
belt frame
اسکلت محیطی بدنه هواپیما
cocooning
روکش دادن بدنه هواپیما
forebody
بدنه قسمت جلوی ناو
heels
قسمت عقبی بدنه قایق
heel
قسمت عقبی بدنه قایق
buffer chamber
جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
gap
فاصله بین نوک قلاب و بدنه
rock
حرکت دورانی بال به دور بدنه
empty weight
وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
rocked
حرکت دورانی بال به دور بدنه
hull
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
waterline
خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
crotch
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
gaps
فاصله بین نوک قلاب و بدنه
topsides
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
hulls
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
low mid wing
بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
rocks
حرکت دورانی بال به دور بدنه
crotches
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
wing position
وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
deodorants
برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
deodorant
برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
anthelmintic
دافع کرم روده مربوط بداروی ضد کرم
it is proof against cold
سرما در ان کارگر نسیت دافع سرما است
hoist line
کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
planing hull
بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
oil buffer
ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
insecticidal
دافع حشره مربوط به حشره کشی
weedicide
علف کش داروی دافع علف هرز
air foil
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
thoroughbrace
تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
maximum junction to case thermal impedan
مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
streamline body
بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
herdic
کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
heel
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
web
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
shell
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
webs
جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
shelling
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
heels
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
volumetric loading/density
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
sponson
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
cantilever wing
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
break
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
angle drill
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
caban
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
bench check
ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
gonidium
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
cylinder block boring machine
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
pilaster
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com