English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (36 milliseconds)
English Persian
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
Other Matches
cartridge shell بدنه پوکه فشنگ
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
shelling پوکه فشنگ
shells پوکه فشنگ
shell پوکه فشنگ
cartridge case پوکه فشنگ
mandrel قالب پوکه فشنگ
distance wadding بوش داخل پوکه فشنگ
cartridge shell بدنه پوکه
shell off گلوله باران کردن
slugs گلوله باران کردن
slug گلوله باران کردن
cannonade گلوله باران کردن
slugged گلوله باران کردن
crimping نشاندن گلوله روی پوکه
cannelure شیار استقرار پوکه روی گلوله
bombardments گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardment گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombards بمباران کردن گلوله باران کردن
bombing بمباران کردن گلوله باران کردن
bombard بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarded بمباران کردن گلوله باران کردن
bombarding بمباران کردن گلوله باران کردن
blank cartridge فشنگ بی گلوله
bullet گلوله فشنگ
bullets گلوله فشنگ
wildcat فشنگ با گلوله کوچکتر ازپوکه
wildcats فشنگ با گلوله کوچکتر ازپوکه
skin پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned پوست کندن با پوست پوشاندن
skins پوست کندن با پوست پوشاندن
bombardment گلوله باران
bombards گلوله باران
bombarding گلوله باران
bombard گلوله باران
bombarded گلوله باران
bombardments گلوله باران
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
positioning band حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
peels پوست کندن کندن
slipe پوست کندن از
peel to پوست کندن
peel پوست کندن
flense پوست کندن
flench پوست کندن
peels پوست کندن
hull پوست کندن
ross پوست کندن
flay پوست کندن از
rinds پوست کندن
pelted پوست کندن
pelt پوست کندن
pares پوست کندن
pared پوست کندن
pare پوست کندن
scalps پوست کندن از سر
scalp پوست کندن از سر
decorticate پوست کندن از
debark پوست کندن از
bark پوست کندن
barks پوست کندن
barked پوست کندن
barking پوست کندن
rind پوست کندن
pelts پوست کندن
hulls پوست کندن
to strip something off کندن [پوست]
flays پوست کندن از
unhusk پوست کندن
excorticate پوست کندن
excoriate پوست کندن از
flayed پوست کندن از
flaying پوست کندن از
barked پوست کندن درخت
barking پوست کندن درخت
bark پوست کندن درخت
hide نهفتن پوست کندن
hides نهفتن پوست کندن
barks پوست کندن درخت
to strip something off کندن پوست [میوه]
To scalp someone. To crucify someone. پوست از سر کسی کندن
to strip something off کندن پوست [درخت]
debarkation کندن پوست درخت
debark پوست درخت را کندن
shells پوست کندن از مغز میوه را دراوردن
shelling پوست کندن از مغز میوه را دراوردن
shell پوست کندن از مغز میوه را دراوردن
husking دوستان وهمسایگان برای پوست کندن ذرت
monocoque ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
clues گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clue گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
ammunition chest شانه فشنگ قلاب نوار فشنگ
extracts گلنگدن زدن اخراج کردن پوکه
extracted گلنگدن زدن اخراج کردن پوکه
extract گلنگدن زدن اخراج کردن پوکه
extracting گلنگدن زدن اخراج کردن پوکه
banjo axle پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
cook off گل کردن فشنگ
pelliculate پوسته پوسته شامه دار
flaking جرقه پوسته پوسته شدن
flaked جرقه پوسته پوسته شدن
flake جرقه پوسته پوسته شدن
rainstorms باد و باران باران شدید
rainstorm باد و باران باران شدید
rainsquall باد و باران باران شدید
trigger پرتاب کردن فشنگ
triggered پرتاب کردن فشنگ
triggers پرتاب کردن فشنگ
loads پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
load پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
grubs جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
grub جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
grubbed جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
trends مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trend مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
misses موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sensing تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
miss موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
mine casemate بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
jig ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
sand blast شن باران کردن
sabot کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
fire ball گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
frangible bullet گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
shoot تیر باران کردن
missile موشک باران کردن
shoots تیر باران کردن
missiles موشک باران کردن
ogive ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
desquamate پوسته پوسته شدن
exfoliate پوسته پوسته شدن
scabrous زبر پوسته پوسته
scab پوسته پوسته شدن
scabs پوسته پوسته شدن
spaced armor دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
wad پوکه
shelling پوکه
shell پوکه
wad زه پوکه
shells پوکه
wads زه پوکه
wads پوکه
bullet case پوکه
cartridge case پوکه
catridge پوکه
To stone someone . کسی راسنگ باران ( سنگسار) کردن
buoyant mine case بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
breeze concrete بتن پوکه
breeze concrete بتن پوکه
scour and fill کندن و پر کردن
endermic انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
to have your share of something [negative] چیزی [بدی] را اجبارا تحمل کردن [باران یا سرزنش]
ejector پوکه کش بیرون کشنده
tusk سوراخ کردن یا کندن
drills مته کردن کندن
tusks سوراخ کردن یا کندن
scauper کندن مغبون کردن
scoop گود کردن کندن
drilled مته کردن کندن
pick up کندن منظم کردن
drill مته کردن کندن
ingrave کندن- نقر کردن
scooped گود کردن کندن
scooping گود کردن کندن
scoops گود کردن کندن
scleroderma مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
splinterproof ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
dud منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
grubs زمین کندن جستجو کردن
drilled سوراخ کردن چاه کندن
drill سوراخ کردن چاه کندن
drills سوراخ کردن چاه کندن
grub زمین کندن جستجو کردن
grubbed زمین کندن جستجو کردن
velocity jump جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
launch به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launching به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
ejector وسیله پرتاب کننده پوکه به خارج
dermatological مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
maximum ordinate حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
angle drill ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
bullet-proof ضد گلوله کردن
to round up گلوله کردن
ball گلوله کردن
clew گلوله کردن
reventment روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
to cull wool پشم چیدن [کندن و جمع آوری کردن]
pulls کندن پشم کندن از
pull کندن پشم کندن از
cyaniding عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
spots مشاهده کردن گلوله ها
discharge خالی کردن گلوله
lack vt با گلوله سوراخ کردن
shoots پرتاب کردن گلوله
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com