English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (9 milliseconds)
English Persian
shaft بدنه چوبه
shafts بدنه چوبه
Other Matches
latherwort چوبه
soap wort چوبه
panama wood چوبه
mine casemate بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
alkanet هوه چوبه
gibbet چوبه دار
gallows چوبه دار
gallows tree چوبه دار
dressing-down چوبه کاری
gibbets چوبه دار
halters طناب چوبه دار
halter طناب چوبه دار
tree قالب کفش چوبه دار
buoyant mine case بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
beanpoles چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
beanpole چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
gallows چوبه دار مجازات اعدام با دار
contour بدنه
frameworks بدنه
framework بدنه
casings بدنه
casing بدنه
shaft بدنه
bridge deck بدنه پل
housing بدنه
compartments بدنه
compartment بدنه
trunks بدنه
trunk بدنه
shafts بدنه
fuselage بدنه
hull بدنه
hulls بدنه
fuselages بدنه
bodies بدنه
body بدنه
furnace body بدنه کوره
fuselage refrence line خط مبنای بدنه
fuselage بدنه هواپیما
airframe بدنه هواپیما
fuselages بدنه هواپیما
costa تیغه در بدنه
automobile body sheet بدنه اتومبیل
elevator casing بدنه بالابر
die stock بدنه رنده
cartridge shell بدنه پوکه
to connect to frame اتصال به بدنه
auto body sheet بدنه اتومبیل
buffer body بدنه دافع
box type van body بدنه صندوق
gate leaf بدنه دریچه سد
hull insurance بیمه بدنه
the body of a carriage بدنه یک کالسکه
tige بدنه ساقه
turbin casing بدنه توربین
westwork بدنه غربی
white body بدنه سفید
hull column پایه بدنه
side wall of a lock بدنه سد دریچهای
revetment پوشش بدنه
loop body بدنه حلقه
magnet case بدنه اهنربا
magnet housing بدنه اهنربا
monohull قایق با یک بدنه
motor casing بدنه موتور
pressure hull بدنه ضد فشار
pump casting بدنه پمپ
stocked بدنه رنده
trunks بدنه ستون
hulk بدنه کشتی
hulls بدنه کشتی
shells بدنه ساختمان
hull بدنه قایق
shell بدنه ساختمان
ground اتصال بدنه
stock بدنه رنده
shelling بدنه ساختمان
hulks بدنه کشتی
hull بدنه کشتی
hulls بدنه قایق
head شبکه یا بدنه
trunk بدنه ستون
multihull قایق با بیش از یک بدنه
cartridge shell بدنه پوکه فشنگ
hull بدنه یک هواپیمای دریایی
freeboard بدنه فوقانی ناو
trunks تلگراف یا تلفن بدنه
hull بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
engine block قالب یا بدنه موتور
ideal energy radiator رادیاتور بدنه سیاه
hull down بدنه پشت حفاظ
bottom line طناب زیر بدنه
trimarans قایق با 3 بدنه موازی
hulls بدنه یک هواپیمای دریایی
hulls بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
thallus ساقه بدنه گیاه
trunk تلگراف یا تلفن بدنه
steering gear housing بدنه جعبه فرمان
saddletree بدنه چوبی زین
seacock شیرهای بدنه ناو
aviation structural mechanic مکانیک بدنه هواپیما
selected material لایه بدنه راه
trimaran قایق با 3 بدنه موازی
underbody قسمت بدنه قایق در زیر اب
head بعد بالایی کتاب یا بدنه
bonding گیره اتصالی اتصال بدنه
airframe mechanic تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
modified stock car اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
displacement hull قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
heel قسمت عقبی بدنه قایق
cocooning روکش دادن بدنه هواپیما
heels قسمت عقبی بدنه قایق
belt frame اسکلت محیطی بدنه هواپیما
forebody بدنه قسمت جلوی ناو
catamarans قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
catamaran قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
gap فاصله بین نوک قلاب و بدنه
wing position وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
crotches محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
crotch محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
hulls بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
rocked حرکت دورانی بال به دور بدنه
topsides قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
rock حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocks حرکت دورانی بال به دور بدنه
gaps فاصله بین نوک قلاب و بدنه
hull بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
waterline خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
empty weight وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
low mid wing بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
hoist line کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
planing hull بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
air foil سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
maximum junction to case thermal impedan مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
thoroughbrace تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
herdic کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
streamline body بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
heels کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heel کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
webs جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
web جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
sponson جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
cantilever wing بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
break حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
angle drill ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
bench check ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
caban طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
gonidium یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
cylinder block boring machine دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
pilaster شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
jig ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
pod محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
pods محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
ground section بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
resonances وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
resonance وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
horned scully مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
monocoque ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
physical inspection بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
cantilever ratio نصف طول دو سر بال تقسیم بر حداکثر طول پنهان بال داخل بدنه هواپیما
shield بدنه محافظ دیواره محافظ
shields بدنه محافظ دیواره محافظ
lattice design طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com