English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (11 milliseconds)
English Persian
the body of a carriage بدنه یک کالسکه
Search result with all words
thoroughbrace تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
Other Matches
mine casemate بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
buoyant mine case بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
carriage کالسکه
coached کالسکه
carriages کالسکه
coachman کالسکه چی
coaches کالسکه
coach کالسکه
coachmen کالسکه چی
brougham کالسکه
charioteer کالسکه چی
stagecoach کالسکه
stagecoaches کالسکه
broughams کالسکه
charioteers کالسکه چی
perambulators کالسکه بچه
perambulator کالسکه بچه
post chaise کالسکه پست
landau کالسکه کروکی
prams کالسکه بچه
baby buggy کالسکه بچه
pram کالسکه بچه
carriageway راه کالسکه رو
coach house کالسکه خانه
staging رانندگی کالسکه
coupe دلیجان کالسکه
carriageways راه کالسکه رو
landaus کالسکه کروکی
coach fellow یک لنگه اسب کالسکه
coach box جای کالسکه ران
landaulet کالسکه کروکی کوچک
choach box جای کالسکه ران
limo اتومبیل کالسکه ای خودروسواری بزرگ
tallyho کالسکه سریع السیر مسافری
fiacre کالسکه یا درشکه چهارچرخه کرایه
limousine اتومبیل کالسکه ای خودروسواری بزرگ
cariole درشکه یا کالسکه سبک و کوچک یک اسبه
caroche نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
ricksha کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaws کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaw کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
trunks بدنه
bridge deck بدنه پل
shaft بدنه
shafts بدنه
compartments بدنه
compartment بدنه
trunk بدنه
housing بدنه
casings بدنه
casing بدنه
fuselage بدنه
hulls بدنه
hull بدنه
fuselages بدنه
framework بدنه
frameworks بدنه
bodies بدنه
contour بدنه
body بدنه
hackney coach کالسکه یا درشکه کرایه درشکه چهارچرخه ودو اسبه
elevator casing بدنه بالابر
furnace body بدنه کوره
fuselage refrence line خط مبنای بدنه
die stock بدنه رنده
airframe بدنه هواپیما
costa تیغه در بدنه
auto body sheet بدنه اتومبیل
automobile body sheet بدنه اتومبیل
ground اتصال بدنه
cartridge shell بدنه پوکه
box type van body بدنه صندوق
buffer body بدنه دافع
hull بدنه کشتی
gate leaf بدنه دریچه سد
side wall of a lock بدنه سد دریچهای
tige بدنه ساقه
to connect to frame اتصال به بدنه
turbin casing بدنه توربین
westwork بدنه غربی
white body بدنه سفید
hull column پایه بدنه
revetment پوشش بدنه
pump casting بدنه پمپ
pressure hull بدنه ضد فشار
fuselage بدنه هواپیما
hull insurance بیمه بدنه
fuselages بدنه هواپیما
magnet case بدنه اهنربا
magnet housing بدنه اهنربا
monohull قایق با یک بدنه
motor casing بدنه موتور
hulk بدنه کشتی
trunks بدنه ستون
hull بدنه قایق
shaft بدنه چوبه
head شبکه یا بدنه
hulls بدنه کشتی
shafts بدنه چوبه
loop body بدنه حلقه
hulls بدنه قایق
hulks بدنه کشتی
shells بدنه ساختمان
shelling بدنه ساختمان
stock بدنه رنده
trunk بدنه ستون
stocked بدنه رنده
shell بدنه ساختمان
thallus ساقه بدنه گیاه
bottom line طناب زیر بدنه
freeboard بدنه فوقانی ناو
engine block قالب یا بدنه موتور
trunk تلگراف یا تلفن بدنه
trimarans قایق با 3 بدنه موازی
multihull قایق با بیش از یک بدنه
selected material لایه بدنه راه
saddletree بدنه چوبی زین
steering gear housing بدنه جعبه فرمان
seacock شیرهای بدنه ناو
ideal energy radiator رادیاتور بدنه سیاه
hull down بدنه پشت حفاظ
trimaran قایق با 3 بدنه موازی
trunks تلگراف یا تلفن بدنه
cartridge shell بدنه پوکه فشنگ
hull بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
hull بدنه یک هواپیمای دریایی
hulls بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
aviation structural mechanic مکانیک بدنه هواپیما
hulls بدنه یک هواپیمای دریایی
head بعد بالایی کتاب یا بدنه
belt frame اسکلت محیطی بدنه هواپیما
airframe mechanic تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
heels قسمت عقبی بدنه قایق
displacement hull قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
cocooning روکش دادن بدنه هواپیما
modified stock car اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
heel قسمت عقبی بدنه قایق
bonding گیره اتصالی اتصال بدنه
underbody قسمت بدنه قایق در زیر اب
forebody بدنه قسمت جلوی ناو
catamarans قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
catamaran قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
crotch محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
topsides قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
crotches محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
wing position وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
empty weight وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
hulls بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
rocks حرکت دورانی بال به دور بدنه
hull بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
low mid wing بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
rock حرکت دورانی بال به دور بدنه
gaps فاصله بین نوک قلاب و بدنه
gap فاصله بین نوک قلاب و بدنه
rocked حرکت دورانی بال به دور بدنه
waterline خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
planing hull بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
hoist line کابلی که بدنه اسکریپر را بالاو پایین میبرد
maximum junction to case thermal impedan مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
air foil سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
streamline body بدنه اتومبیل یاهواپیماکه ....تیزی شکل خودکمترباجریان هوامقاومت کند
herdic کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
heels کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
web جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
webs جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
heel کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
cantilever wing بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
sponson جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
angle drill ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
break حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
bench check ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
caban طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
gonidium یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
cylinder block boring machine دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
pilaster شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
jigs ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
pods محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
pod محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
ground section بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
resonance وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonances وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
horned scully مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
monocoque ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
physical inspection بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
cantilever ratio نصف طول دو سر بال تقسیم بر حداکثر طول پنهان بال داخل بدنه هواپیما
shields بدنه محافظ دیواره محافظ
shield بدنه محافظ دیواره محافظ
lattice design طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com