Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
had it trans ted
بدهید ترجمه کنند
Other Matches
Can you get it repaired?
آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
lexical analysis
مرحلهای در ترجمه برنامه که نرم افزار کامپایل یا ترجمه کلمات کلیدی برنامه را با دستورات که ماشین جایگزین کند
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
multiprocessing system
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessor
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
noncompatibility
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
When brothers quarrel, only fools believe.
<proverb>
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
modes
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
collision detection
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
rub it in
به خوردش بدهید
oyez
گوش بدهید
send a letter
کاغذ بدهید
MMU
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
CSMA CD
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
Go ahead!
انجام بدهید دیگه!
listen to me
بمن گوش بدهید
go head
ادامه بدهید بفرماید
PLease let me know(notiffy me).
لطفا" به من خبر بدهید
give it a twist
انرا پیچ بدهید
pay a way the sheet
کاغذ را بدهید بیاید
give your v to
برای اورای بدهید
hsd it out
بدهید دندان را بکنند
muster up your courage
جرات بخود بدهید
interpreted
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreting
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interprets
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpret
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
thank tou for that book
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
Keep moving!
ادامه بده
[بدهید ]
به راه!
Please give me four more.
چهار تای دیگر به من بدهید
Press the elevator button.
تکمه آسانسور رافشار بدهید
Please answer the telephone.
لطفا" جواب تلفن را بدهید
Please let me give you a lift (ride).
اجازه بدهید سوارتان کنم
Please give me this one .
این یکی را لطفا" بدهید
Can you give me the key, please?
لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
Please give the other foot .
لنگه دیگه این کفش را بدهید.
Can you lend me ...
آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
Can you give me a heads up?
<idiom>
آیا میتوانید قبلش به من خبر بدهید؟
Can you give me an estimate?
ممکن است یک برآورد هزینه به من بدهید؟
Two coffees please .
لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
Allow me to chew it over in my mind .
اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
Could you clarify that for me?
می توانید توضیح بدهید که موضوع از چه قرار است؟
Clinch the deal while the concerned party is stI'll keen
تا طرف گرم است معامله را انجام بدهید
repondez s'il vous plait
[RSVP]
لطفا پاسخ بدهید
[به دعوت نوشته شده ای]
Please let me take a share in the expenses.
اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
please reply
لطفا پاسخ بدهید
[به دعوت نوشته شده ای]
midnight
فرمان از کنترل نزدیک به دورتغییر فرکانس بدهید دررهگیری هوایی
Could we have a plate for the child?
آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
companding
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
Can you show me on the map where I am?
آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
Let me back up and explain how ...
به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
rendition
ترجمه
translations
ترجمه
interpretation
ترجمه
interpretations
ترجمه
versions
ترجمه
translation
ترجمه
rendering
ترجمه
renderings
ترجمه
version
ترجمه
translation
ترجمه
renditions
ترجمه
compilation
ترجمه
compilations
ترجمه
paraphrasing
ترجمه ازاد
translate
ترجمه کردن
mechanical translation
ترجمه مکانیکی
paraphrased
ترجمه ازاد
machine translation
ترجمه ماشینی
mechanical translation
ترجمه ماشینی
metaphraze
ترجمه لفظی
paraphrases
ترجمه ازاد
put
ترجمه کردن
address translation
ترجمه ادرس
translated
ترجمه کردن
misinterpretation
ترجمه غلط
paraphrase
ترجمه ازاد
reversion
ترجمه مجدد
an a translation
ترجمه درست
putting
ترجمه کردن
liberaltranstation
ترجمه ازاد
algorithm translation
ترجمه الگوریتم
puts
ترجمه کردن
trannlatability
قابلیت ترجمه
translet
ترجمه کردن
interpretation
تعبیر ترجمه
translate time
هنگام ترجمه
the a of a trans lation
درستی ترجمه
translatable
قابل ترجمه
to do into
ترجمه کردن به
translation agency
موسسه ترجمه
translation agency
دفتر ترجمه
translate time
حین ترجمه
interpretations
تعبیر ترجمه
mistranslation
ترجمه نادرست
translates
ترجمه کردن
the a of a trans lation
صحت ترجمه
translating
ترجمه کردن
fortran translation process
فرایند ترجمه فرترن
direct objects
زبان برنامه پس از ترجمه
dynamic address translation
ترجمه پویای ادرس
delectus
برای ترجمه دارد
object
زبان برنامه پس از ترجمه
objected
زبان برنامه پس از ترجمه
objecting
زبان برنامه پس از ترجمه
indirect objects
زبان برنامه پس از ترجمه
retranslate
دوباره ترجمه کردن
mistranslate
ترجمه غلط کردن
teutonize
به المانی ترجمه کردن
objects
زبان برنامه پس از ترجمه
rendered
ارائه دادن ترجمه کردن
render
ارائه دادن ترجمه کردن
versions
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
version
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
assembles
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
tropology
ترجمه یا تفسیر مجازی وروحانی
to to
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
renders
ارائه دادن ترجمه کردن
literalist
طرفدار معنی یا ترجمه لفظی
literalize
تحت اللفظی ترجمه کردن
assemble
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
assembled
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
revised version
ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
bridgeware
برنامههای کامپیوتری به منظور ترجمه دستورالعملها
processor
برنامه که از یک زبان به کد ماشین ترجمه میکند.
pcv
این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
paraphrasing
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrased
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
This is its Persian rendering ( translation) .
این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
paraphrase
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrases
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
literality
صوری بودن عینیت تفسیر یا ترجمه لفظی
passes
برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
passed
برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
pass
برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
to translate something
[from/into a language]
ترجمه
[نوشتنی]
کردن چیزی
[از یک زبان یا به زبانی]
languages
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
one pass assembler
برنامه اسمبلر که در یک عمل که اصل را ترجمه میکند
targum
ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
encoding
ترجمه پیام یا متن طبق سیستم کد گذاری
cross assembler
ترجمه برنامه اسمبلر برای یک کامپیوتر دیگر
language
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
to provide interpretation
[for somebody]
[from/into a language]
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
septuagint
ترجمه یونانی توریه بدست 07تن درزمان بطلیموس
post
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
intermediate
کد یک کامپیوتر یا اسمبلر در حین ترجمه کد سطح بالا به کد ماشین
posts
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
posted
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post-
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
to interpret
[for somebody]
[from/into a language]
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
to act as interpreter
[for somebody]
[from/into a language]
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
You need to take care to differentiate between facts and opinions
[ differentiate facts from opinions]
.
شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید
[حقایق را از نظرات تشخیص بدهید]
.
parsed
شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
compilations
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
compilation
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
parse
شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
parses
شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
signalled
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
p code
روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
signal
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
jugend stil
[ترجمه تحت الفظی سبک جوان در هنر نوی آلمان]
signaled
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
preprocessor
نرم افزاری که داده را پیش از کامپایل یا ترجمه آماده و پردازش میکند
controller
وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
signalled
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signaled
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
controllers
وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
queried
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
machined
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
queries
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
query
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
machine
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machines
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
executable form
برنامهای که به کد ماشین ترجمه یا کمپایل شده باشد تا پردازنده بتواند اجرا کند
querying
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
tables
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
machine
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
tabling
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
machined
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
tabled
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
machines
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
they mingle their tears
با هم گریه می کنند
he is well spoken of
از او تعریف می کنند
PRI
پشتیبانی کنند
he warned them to obey
اطاعت کنند
machine
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machined
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machines
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
raster
سیستمی که دستورات نرم افزار را به تصویر یا صفحه کامل ترجمه میکند که بعد توسط چاپگر می شوند
Murray code
- بیت استفاده می کنند
the trumpets blows
شیپورها صدا می کنند
they dispute about nothing
درسرهیچ نزاع می کنند
they make much noise
خیلی صدا می کنند
daisy chain
سومین را و... فراخوانی می کنند
they make much noise
زیاد شلوق می کنند
charnel house
مردگان راتوده می کنند
i hear him complain
میشنوم که شکایت می کنند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com