Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
court of record
دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
court of record
در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
It is for the Court to fix the terms.
[ The terms are a matter for the Court to fix.]
این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
record
تعداد رکوردهای فایل ذخیره شده
record
رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان
record
سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد
record
حجم داده در یک رکورد
record
برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
record
تعداد موضوعات دادههای مبوطه که در حافظه موقت نگهداری می شوند و اماده پردازش هستند
record
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
record
رکورد داده در یک فایل زنجیری
record
یادداشت بایگانی
record
ثبت گواهی ثبت شده
record
ثبت کردن ضبط کردن ضبط
record
یادداشت کردن
record
لیست فیلدهایی که رکوردرا تشکیل می دهند با هم همراه طول ونوع داده انها
record
رکوردحاوی داده جدیدکه برای خروجی رکورداصلی به کارمی رود
on record
ثبت شده
record
یادداشت سخنرانی
off the record
<idiom>
خصوصی
record
یادداشت درسی
record
سابقه مدرک
record
ذخیره سازی داده یا سیگنال روی نوار یا دیسک یا کامپیوتر
record
مجموعه موضوعات داده مربوطه
record
کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
record
هر نوع صفحه یانوار یا اشیا مشابهای که برای ضبط و پخش صدا بکاررود
record
حد نصاب مسابقه
record
رکورد
record
بایگانی ضبط
record
پیشینه
record
صورت جلسه سابقه
record
صورت مذاکرات
record
تاریخچه
record
یادداشت نگارش
record
: ثبت
record
ضبط شدن
record
ثبت کردن ضبط کردن
off-the-record
محرمانه و خصوصی
record
نگاشتن
off the record
محرمانه و خصوصی
record
نوشته
record
صفحه گرامافون
record
سجل بایگانی
record
مدرک کتبی سابقه
record
دفتر
record
ثبت
record
سابقه
record
ثبت کردن
record
مدرک ثبت کردن بایگانی کردن
record
پرونده
record
ضبط کردن
record
نام نیک
record
مدرک ثبت کردن
qualification record
پرونده خدمتی
record as target
اماج را ثبت کنید
physical record
مدرک مادی
qualification record
پرونده مهارت فنی
physical record
رکورد فیزیکی
physical record
همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
physical record
بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
record as target
ثبت کردن بعنوان هدف
record as target
ثبت اماج
record format
قالب مدرک
record firing
عناصر تیر را ثبت کنید
record count
شمارش رکوردها
record count
شمار مدارک
record book
دفترچه سوابق جنگ افزار پرونده سوابق
record blocking
دسته کردن رکوردها
record blocking
بلاکه کردن رکوردها
record blocking
کنده یی کردن مدارک
record format
قالب رکورد
phonograph record
صفحه گرامافون
criminal record
سوء پیشینه جزائی
cumulative record
نمودار تراکمی
custodial record
پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
data record
رکورد داده ها
debt of record
دین قانونی
debt of record
بدهی قانونی record of court محکوم به
deletion record
یک رکورد جدید که یک رکوردموجود از فایل اصلی راجابجا کرده یا کنار می گذاردرکورد حذفی
end of record
انتهای مدرک
header record
سررکورد
header record
رکورد سرامد
home record
سررکورد
home record
رکورد مبدا
label record
مدرک برچسب
lable record
رکورد برچسب
logical record
مدرک منطقی
logical record
رکورد منطقی
record gap
شکاف بین مدارک
record book
دفتر ثتب سوابق
record gap
شکاف بین رکوردها
unit record
رکورد واحد
unit record
تک مدرکی
transaction record
رکورد تراکنش
trailer record
رکورد پشت بند
tape record
روی نوار ضبط صوت صدا راضبط کردن
stock record
سابقه موجودی
verbatim record
porotocol
track record
سابقه
record-breaking
شکستنرکورد
record-breaker
ثبتکند
record-breaker
فردیکهرکوردجدیدیبنام خود
record library
مرکزکرایهنوارکاست
record control
دکمهضبط
record button
دکمهضبط
track record
پیشینه
track record
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
record separator
جداکننده رکوردها
record printer
اشاره گر رکورد
record length
درازای مدرک
record layout
ترتیب کلی رکوردها
record layout
طرح کلی رکوردها
record layout
طرح بندی مدرک
record keeping
نگهداری سوابق
record head
نوک ضبط
record gap
فاصله خالی بین رکوردها
record length
طول رکورد
record management
مدیریت مدارک
record prices
بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
record office
اداره بایگانی کل
record of service
سابقه خدمت
record of events
دفتر ثبت وقایع
record of events
ثبت وقایع
record number
شماره رکورد
record manager
مدیر رکورد
record management
مدیریت رکوردها
set a record
رکورد بر جای گذاشتن
[ورزش]
clinical record
پرونده بیمارستانی
amendment record
رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است
contract record
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
conveyance by record
انتقال قهری به حکم دادگاه
addition record
رکورد اضافی
record players
گرامافون
record player
گرامافون
bad record
سوء سابقه
trailer record
مدرک پشت بند
beat a record
حد نصاب را شکستن
clinical record
پرونده بهداشتی
break a record
رکورد شکنی
boot record
رکورد راه اندازی
carded for record
از خدمت صف معاف
carded for record
معافیت از خدمت به خاطر ثبت درپرونده
bad record
پیشینه بد
clean record
نداشتن پیشینه بد
clean record
عدم سوسابقه حسن پیشینه
bear record to
تصدیق یا اثبات کردن
clinical record
پرونده بالینی
freedom from evil record
نداشتن پیشینه بد
graduate record examination
امتحان ورودی بعد ازلیسانس
freedom from evil record
عدم سو سابقه
He broken an Olympic record.
رکورد المپیک را شکست
fixed length record
رکورد باطول ثابت
wireless record player
گرام پخش کننده
Disc . Gramaphone record.
صفحه گراما فون
kuder preference record
رجحان سنج کودر
variable length record
مدرک با طول متغیر
perpetual stock record
سابقه دائمی موجودی انبار
unit record device
دستگاه ضبط واحد
master boot record
رکورد راه اندازی اصلی
record announcement button
دکمهاعلام کنندهضبط
data record system
سیستمضبطاطلاعات
variable length record
رکورد با طول متغیر
record muting button
دکمهضبطبدونصدا
graduate record examination
جی ار ای
world record holder
دارنده رکورد جهانی
fixed length record
رکورد با درازای ثابت
automatic record changer
گرام خودکار
fixed length record
مدرک با درازای ثابت
He has a poor service record in this company.
دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
record oriented database management
برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
ad court
زمین سرویس سمت چپ تنیس
court
بارگاه
right court
زمین سرویس سمت راست
out of court
داد باخته
to take somebody to court
کسی را محاکمه کردن
out of court
محکوم علیه
court
حیاط
court of a
محکمه استیناف
court
دربار
court
خواستگاری
court
عشق بازی کردن
the court above
محکمه بالاتر
court
دادگاه
court
دادگاه افهار عشق
court
زمین ورزشهای محوطهای
court
محکمه
to appear before the court
در دادگاه ظاهر شدن
magnetic tape record reproduce system
سیستم ضبط و تکثیر نوارمغناطیسی
supreme court
دیوان تمیز
to bring somebody before the court
[s]
کسی را دادگاه بردن
ante-court
[اولین صحن در خانه های بزرگ]
summary court
دادگاه بدوی
base-court
حیات بیرونی
contempt of court
اهانت به دادگاه
[جرم جنایی]
squash court
زمین بازی اسکواش
service court
محل فرود سرویس اسکواش
court rug
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
summary court
دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
court-martialled
دردیوان حرب محاکمه کردن
supreme court
دیوان عالی کشور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com