Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
debt of honour
بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
Other Matches
due bill
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
dishonouring
بد حسابی عدم پرداخت
dishonours
بد حسابی عدم پرداخت
dishonoured
بد حسابی عدم پرداخت
dishonour
بد حسابی عدم پرداخت
dishonors
بد حسابی عدم پرداخت
dishonoring
بد حسابی عدم پرداخت
dishonored
بد حسابی عدم پرداخت
figure on
<idiom>
بستگی دارد به
it depends
[on]
بستگی دارد
[به]
the d. of a debt
پرداخت بدهی
liquidation
پرداخت بدهی
solvency
توانایی پرداخت بدهی
default
عدم پرداخت بدهی
rebate
پرداخت قسمتی از بدهی
rebates
پرداخت قسمتی از بدهی
realization
[American E]
[of something]
پرداخت بدهی
[اقتصاد]
defaulting
عدم پرداخت بدهی
due
بدهی موعد پرداخت
defaults
عدم پرداخت بدهی
chargeable
قابل بدهی یا پرداخت
liquidation
[of something]
پرداخت بدهی
[اقتصاد]
monetization
پرداخت نقدی بدهی
realisation
[British E]
[of something]
پرداخت بدهی
[اقتصاد]
defaulted
عدم پرداخت بدهی
mission critical
که شرکت شما به آن بستگی دارد
It all depends on how things develop.
بستگی دارد چه پیش بیاید
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
amortization
پرداخت بدهی به اقساط مساوی
insolvency
عدم توانایی در پرداخت بدهی
It depends on its quality.
بستگی به جنس ( مرغوبیت وکیفیت )آن دارد
conditional
فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
appropriation
در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
monetization
پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
tax avoidance
اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
functions
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
deterministic
نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
functioned
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
delayed offside
تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
an insolvent estate
دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
delegatee
کسیکه پرداخت بدهی شخص دیگر به او واگذار شده است
current liability
اقلامی از بدهی که پرداخت انها از محل دارایی جاری باشد
judgement dept
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
gate
دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gates
دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
necessaries
در CLمنحصر به مایحتاج اولیه زندگی نبوده بلکه به وضع زن و اطفال بستگی دارد
undamped
نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
word perfect
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word-perfect
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
scroll
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
scrolls
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
bed factor
ضریب بستر که بستگی به وضعیت مواد رسوبی متحرک در کف بستر دارد
logic
مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
sequential
مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
garbage
اصط لاحی که در آن دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
gate
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gates
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gigo
اصط لاحی که بیان میکند دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
collocation
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
conditional
نقط های که پس از آن برنامه نویس میتواند به انتهای مجموعهای دستور جهش کند که البته بستگی به داده یا وضعیت برنامه دارد
constant displacement pump
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
checks
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
check
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checked
حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
abram's law
این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
rug condition
[وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
forwarding merchant
حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
averaging
میانگین حسابی متوسط حسابی
averages
میانگین حسابی متوسط حسابی
arithmetic expression
عبارت حسابی دستورالعمل حسابی
averaged
میانگین حسابی متوسط حسابی
average
میانگین حسابی متوسط حسابی
arithmetic mean
میانگین حسابی متوسط حسابی
freeware
نرم افزاری که در دامنه عمومی قرار دارد و هر کسی بدون پرداخت میتواند از آن استفاده کند
copyrights
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyright
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
conversion
استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
conversions
استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
minor border
حاشیه فرعی
[حاشیه کناری]
[این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
progress payment
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
debtors
بدهکار
debiting
بدهکار
debit
بدهکار
debited
بدهکار
debits
بدهکار
indebted
بدهکار
in debt
بدهکار
debtor
بدهکار
obligor
بدهکار
yielder
بدهکار
sets of bill
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
debiting
بدهکار کردن
debt balance
مانده بدهکار
debited
بدهکار کردن
debt advice
اعلامیه بدهکار
debit
بدهکار کردن
debit side
ستون بدهکار
indebt
بدهکار کردن
debtors
ستون بدهکار
debtor
ستون بدهکار
expromissor
جانشین بدهکار
charges
بدهکار کردن
expromission
جانشینی بدهکار
debenture bond
بدهکار ومدیون
debits
بدهکار کردن
debit note
رسید بدهکار
owes
بدهکار بودن به
charge
بدهکار کردن
owe
بدهکار بودن به
owed
بدهکار بودن به
redder
بدهکار بودن حساب
reds
بدهکار بودن حساب
red
بدهکار بودن حساب
reddest
بدهکار بودن حساب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage
کسری پرداخت کسر پرداخت
i owe him &
پنج لیره به او بدهکار هستم
She wouldnt hear of it . she takes no heed.
گوشش به این حرفها بدهکار نیست
lien
حق رهن ملک بدهکار برای بستانکار
We are now quits. We are now even . The slate is now cleaned.
حالادیگر حسابمان پاک شد (نه بدهکار نه بستانکار )
tax evasion
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
dependence
بستگی
cohesion
هم بستگی
concerns
بستگی
gelation
بستگی
concern
بستگی
obturation
بستگی
vicinity
بستگی
closures
بستگی
deligation
بستگی
relationships
بستگی
bind
بستگی
dependance
بستگی
congelation
بستگی
relationship
بستگی
closure
بستگی
congealment
بستگی
kinship
بستگی
binds
بستگی
A debtor left to himself will become a creditor .
<proverb>
بدهکار را که به یال خود گذاشتى طلبکار مى شود.
ransom
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
binding potential
پتانسیل بستگی
binding energy
انرژی بستگی
liaisons
بستگی رابطه
dependency
بستگی نیازمندی
dependencies
بستگی نیازمندی
liaison
بستگی رابطه
syndesis
بهم بستگی
total binding energy
انرژی بستگی کل
siding
بستگی بحزب
liaised
بستگی داشتن
connubiality
بستگی زناشویی
up to
<idiom>
بستگی داشتن به
connection
بستگی نسبت
liaises
بستگی داشتن
connexions
بستگی نسبت
liaising
بستگی داشتن
sidings
بستگی بحزب
count on
<idiom>
بستگی داشتن به
liaise
بستگی داشتن
tthrombosis
خون بستگی
pursang
حسابی
thorough paced
حسابی
smack dab
حسابی
arithmetic
حسابی
incalculability
بی حسابی
pitched
حسابی
calculative
حسابی
arithmetical
حسابی
particularity
بستگی بعقاید خاصی
oppilation
بستن یا بستگی مجرا
correlation
بستگی دوچیز باهم
principle of intimacy
اصل بهم بستگی
co relation
بستگی دوچیزباهم دوسوپیوستگی
press (push) one's luck
<idiom>
به شانس بستگی داد
arithmetic instruction
دستورالعمل حسابی
well got up
پاکیزه حسابی
arithmetic check
مقابله حسابی
arithmetic
حسابی حسابگر
aregular cook
اشپز حسابی
areal cook
یک اشپز حسابی
arithmetic expression
مبین حسابی
arithmetic mean
میانگین حسابی
arithmetic relation
رابطه حسابی
roundly
بطور حسابی
mean square
یک مربع حسابی
squaring
منظم حسابی
squares
منظم حسابی
squared
منظم حسابی
square
منظم حسابی
arithmetic progression
تصاعد حسابی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com