English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (14 milliseconds)
English Persian
discontinuously بدون اتصال
Search result with all words
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
local اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
locals اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
butt joint اتصال دو ورقه بصورت لب به لب و بدون روی هم امدن لبه ها
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
solderless connection اتصال بدون لحیم
Other Matches
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
patch کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacted یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkage مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
terminal محل اتصال پیچ اتصال
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
leads قطب اتصال سیم اتصال
lead قطب اتصال سیم اتصال
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals محل اتصال پیچ اتصال
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
colligation اتصال
concatenate اتصال
conjuncture اتصال
connect node کد اتصال
joint اتصال
interconnetion اتصال
lead wire خط اتصال
union اتصال
symphysis اتصال
attaching اتصال
clutch dog فک اتصال
law of continvity اتصال
butt joint riveting اتصال لب به لب
jump joint اتصال لب به لب
hitch اتصال
hitched اتصال
hitches اتصال
tie line خط اتصال
hitching اتصال
lap joint اتصال لب به لب
tie down اتصال
wiring اتصال
attaches اتصال
attach اتصال
seams خط اتصال
contact اتصال
fusion اتصال
fusions اتصال
contacted اتصال
contacting اتصال
networks اتصال
incorporation اتصال
network اتصال
seam خط اتصال
connection line خط اتصال
connectivity اتصال
connector اتصال
unions اتصال
interconnection اتصال
single u butt weld اتصال لب به لب "یو"
single u butt joint اتصال لب به لب "یو"
inosculation اتصال
bonding اتصال
contacts اتصال
junctions اتصال
conjunctions اتصال
junction اتصال
connection اتصال
scarf اتصال
conjunction اتصال
suspensions اتصال
v joint اتصال "وی "
suspension اتصال
abutment اتصال
fitting اتصال
scarfs اتصال
link اتصال
continuity اتصال
cutter link اتصال
nexus اتصال
abjoint بی اتصال
coupling اتصال
butt joint اتصال لب به لب
coitus اتصال
bindings اتصال
connexions اتصال
bounding اتصال
binding اتصال
juncture اتصال
ground conection اتصال زمین
fuse post اتصال فیوز
synchronizes با هم اتصال دادن
grid terminal اتصال شبکه
grid clip اتصال شبکه
fusion cone مخروطی اتصال
grid cap اتصال شبکه
fusible link اتصال گداختنی
flang joint اتصال سرلوله
conjunction اتصال اقتران
earthing اتصال زمین
discontinuities عدم اتصال
conjunctions اتصال اقتران
copulas وسیله اتصال
copula وسیله اتصال
drag bar میله اتصال
double u butt joint اتصال لب به لب یو دوبل
double junction اتصال مضاعف
electric connection اتصال الکتریکی
electrical bounding اتصال الکتریکی
flang joint اتصال لبه
fitting joint اتصال مناسب
manifold روپوش اتصال
finger joint اتصال انگشتی
female connector اتصال ماده
discontinuity عدم اتصال
faulty connrction اتصال معیوب
exhaust connection اتصال خروجی
coupling factor ضریب اتصال
coupling جفت اتصال
electrical connector اتصال برق
floating فاقدوسیله اتصال
jointing iron اهن اتصال
joint washer واشر اتصال
joint space محل اتصال
joint pin خار اتصال
joint length طول اتصال
joining point نقطه اتصال
synchronised با هم اتصال دادن
join clip گیره اتصال
jacks انبر اتصال
junction cable کابل اتصال
jack انبر اتصال
lead wire سیم اتصال
accolade خط اتصال اکولاد
accolades خط اتصال اکولاد
lap joint اتصال رویهم
lap joint اتصال نیمانیم
lap joint اتصال پوششی
knuckle joint اتصال زانویی
junction potential پتانسیل اتصال
jack box جعبه اتصال
internal connection اتصال داخلی
interconnected star اتصال زیگزاگی
fitting قطعه اتصال
bonding اتصال منفی
equalizer اتصال برابرساز
equalizers اتصال برابرساز
idle trunck خط اتصال ازاد
idle junction اتصال ازاد
haunched connection اتصال ماهیچهای
gusset plate صفحه اتصال
operate اتصال دادن
slip road سربالایی اتصال
zig zag connection اتصال زیگزاگی
drag link اتصال کششی
synchronises با هم اتصال دادن
interconnection scheme نقشه ی اتصال
union وحدت اتصال
synchronising با هم اتصال دادن
unions وحدت اتصال
synchronize با هم اتصال دادن
interconnection of diagram نمودار اتصال
interconnection اتصال میانی
ground joint اتصال سنبادهای
short-circuit اتصال کوتاه
connecting branch اتصال یا پیوستگی
interconnecting با هم اتصال دادن
interconnecting اتصال به یکدیگر
interconnects اتصال دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com