Dictiornary-Farsi | بدون اداب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 207 (12 milliseconds)

English	Persian
unmannered	بدون اداب
unmennerly	بدون اداب


Search result with all words

tactless	بدون مبادی اداب
tactlessly	بدون مبادی اداب
cad	پست و بدون مبادی اداب بودن
cads	پست و بدون مبادی اداب بودن
customs of war	اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
Other Matches

devoir	اداب
elegant maners	اداب
ceremonials	اداب
practices	اداب
etiquette	اداب
ceremonial	اداب
mores	اداب
manners	اداب
good manners	اداب
habitude	اداب
rite	اداب
propriety of behaviour	اداب
rules of decorum	اداب
protocols	اداب ورسوم
protocol	اداب ورسوم
preciosity	اداب دانی
decorum	اداب دانی
politest	مبادی اداب
tactful	مبادی اداب
tactfully	مبادی اداب
liturgy	اداب نماز
liturgies	اداب نماز
religious rites	اداب دینی
punctual	اداب دان
politer	مبادی اداب
he has no manners	اداب ندارد
polite	مبادی اداب
turkism	اداب وسنن ترکی
customs of war	اداب عرفی جنگ
military courtesy	رفتارو اداب نظامی
military courtesy	اداب معاشرت نظامی
kith	علم اداب معاشرت
formality	رعایت اداب ورسوم
ritually	از روی اداب ومراسم
savoir vivre	دانش اداب ومعاشرت
breach of propriety	عدم رعایت اداب
etiquette	علم اداب معاشرت
formalism	رعایت ائین و اداب
punctilious	بسیار مبادی اداب
punctiliously	بسیار مبادی اداب
judaize	اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
formal	مقید به اداب ورسوم اداری
frenchify	اداب ورسوم فرانسویها را داشتن
americanization	پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
anglomania	شیفتگی برای اداب انگلیسی ها
to observe the proprieties	اداب معاشرت را نگاه داشتن
unconventionality	عدم رعایت اداب و رسوم
toilet training	اموزش اداب توالت رفتن
Scotticisms	اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
Scotticism	اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
sinify	مطابق اداب ورسوم چینی کردن
italianism	پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
smoothy	ادم مبادی اداب چرب زبان
clownish	دارای رفتار زمخت وبدون اداب
keep up with the times	موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
sinicize	مطابق اداب ورسوم چینی کردن
smoothies	ادم مبادی اداب چرب زبان
smoothie	ادم مبادی اداب چرب زبان
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
agriology	مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
occidentalist	کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
bon ton	روش خوب رفتار از روی نزاکت وطبق اداب معموله
propriety	قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
High Church	فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
relative income hypothesis	بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
ethnography	تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
sinicism	متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
hellenism	یونانی مابی اداب یونانی
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
without	بدون
but	بدون
not nearctic	بدون
bottomless	بدون ته
acheilos	بدون لب
undoubtedly	بدون شک
indubitable	بدون شک
i'll warrant	بدون شک
acheilous	بدون لب
doubtlessly	بدون شک
sans	بدون
goalless	بدون گل
to a certainty	بدون شک
wanting	بدون
ex-	بدون
ex	بدون
unstressed	بدون مد
obtrusively	بدون حق
and no mistake	بدون شک
undoubted	بدون شک
safely	بدون خطر
unlined	بدون استر
undeviating	بدون تردیدرای
unequivocal	بدون ابهام
terrorless	بدون ترس
unequivocally	بدون ابهام
termless	بدون شرط
unlined	بدون پوشش
nonsyllabic	بدون هجایی
unaligned	بدون صف ارایی
unadvised	بدون اطلاع
unblushing	بدون شرم
unoccupied	بدون مستاجر
toeless	بدون پنجه
undeviating	بدون انحراف
on the square	بدون کجی
tenantless	بدون مستاجر
pathless	بدون جاده
unfinanced	بدون پشتوانه
consistently	بدون تناقض
searchless	بدون جستجو
run on	بدون وقفه
shockless	بدون ضربه
shadeless	بدون سایه
scoreless	بدون امتیاز
soilless	بدون خاک
sans recours	بدون رجوع
faultless	بدون خطا
unfunded	بدون سرمایه
strikeless	بدون ضربت
stemless	بدون تنه
unceasing	بدون وقفه
constantly	بدون تغییر
prosaically	بدون لطافت
quiescently	بدون جنبش
stemless	بدون ساقه
recoilless	بدون لنگر
unfeigned	بدون تصنع
sans ceremonie	بدون تشریفات
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
deice	بدون یخ کردن
undue	بدون مداخله
degas	بدون گازکردن
dealated	بدون بال
expired	بدون اعتبار
inoffensive	بدون زنندگی
cordless	بدون سیم
unfurnished	بدون اثاثیه
confidently	بدون شبهه
unresponsive	بدون احتیاط
immediately	بدون واسطه
discontinuously	بدون اتصال
disconnectedly	بدون ارتباط
dimensionless	بدون بعد
toothless	بدون دندانه
diamensionless	بدون بعد
diamensionless	بدون اندازه
continuously	بدون توقف
by rote	بدون فکر
blankly	بدون مقصودیامعنی
acarpous	بدون میوه
ametabolous	بدون دگردیسی
ametabolic	بدون دگردیسی
achlamydeous	بدون پوشش
achromatic	بدون ترخیم
air dry	بدون رطوبت
achromic	بدون ترخیم
acid free	بدون اسید
anechoic	بدون انعکاس
acold	بدون احساسات
asymptomatic	بدون علامت
vainly	بدون نتیجه
bloodlessly	بدون خونریزی
bareheaded	بدون کلاه
awless	بدون بیم
avirulent	بدون شدت
unalloyed	بدون الیاژ
adrift	بدون هدف
unselfish	بدون خودخواهی
acranial	بدون کاسهء سر
failure free	بدون خرابی
nonstop	بدون توقف
ingenuously	بدون تزویر
humble	بدون ارتفاع
humblest	بدون ارتفاع
inelastic	بدون کشش
indolently	بدون درد
indistinctively	بدون فرق
incommunicable	بدون رابطه
incognizant	بدون شناسایی
inofficial	بدون اجازه
inoperculate	بدون دریچه
intolerantly	بدون بردباری
unattended	بدون متصدی
nonboresafe	بدون ضامن
endless	بدون پایان
non delay	بدون تاخیر