Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
extrajudicial
بدون ارتباط به موضوع دعوی
Other Matches
issue
موضوع دعوی
issued
موضوع دعوی
issues
موضوع دعوی
subject of debate
موضوع دعوی
obiter dictum
خارج از موضوع دعوی
tort
عملی که میتواندموجب موضوع دعوی مدنی باشد
torts
عملی که میتواندموجب موضوع دعوی مدنی باشد
disconnectedly
بدون ارتباط
incommunicado
بدون وسایل ارتباط
misrepresentation
در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
peremptory challenge
رد عضو هیات منصفه به وسیله یکی از اصحاب دعوی بدون ذکر دلیل خاص
exparte
قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
Without wishing to belittle
[disparage]
[denigrate]
the importance of this issue, I would like to ...
بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
modem
کابل یا وسیلهای که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال بدون استفاده از مودم میدهد
demur
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurring
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurs
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
equitable mortgage
بدون انکه موضوع این عمل یاتاسیس صراحتا" یا منجزا"به رهن دلالت داشته باشد
cipher
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
ciphers
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cyphers
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
teleconferencing
ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
data link
ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
restitution of conjugal rights
دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
sequential access
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queue
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
cut out
وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
reverse
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
pretend
دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretends
دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretending
دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
circulars
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
trover
دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
pleadings
افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
claims
دعوی
suit at law
دعوی
lawsuits
دعوی
quarrel
دعوی
case
دعوی
pretensions
دعوی
pretension
دعوی
quarreling
دعوی
quarrelled
دعوی
quarrelling
دعوی
professions
دعوی
quarrels
دعوی
strife
دعوی
cases
دعوی
quarreled
دعوی
profession
دعوی
lawsuit
دعوی
claim
دعوی
claiming
دعوی
claimed
دعوی
lis mota
شروع دعوی
mertis of the case
ماهیت دعوی
hypothetical case
دعوی فرضی
quarreling
دعوی کردن
quarreled
دعوی کردن
pleas
پاسخ دعوی
plea
پاسخ دعوی
remedy sought by plaintiff
خواسته دعوی
disclaimers
ترک دعوی
civil action
دعوی مدنی
litigation
ترافع دعوی
suing
دعوی کردن
cases
دعوی مرافعه
sues
دعوی کردن
sued
دعوی کردن
pretensions
دعوی خودفروشی
sue
دعوی کردن
prime impression
دعوی بدوی
prime impression
دعوی ابتدایی
disclaimer
ترک دعوی
case
دعوی مورد
case
دعوی مرافعه
quarrel
دعوی کردن
bringing an action
اقامه دعوی
acquittance
سندترک دعوی
acquittance
ترک دعوی
litigant
طرف دعوی
initiating proceedings
اقامه دعوی
litigation
دعوی قضایی
substituted service
اوراق دعوی
restitution of conjugal rights
دعوی تمکین
nullity proceeding
دعوی بطلان
possessory action
دعوی مالکیت
relinquishment of a claim
ترک دعوی
parties
اصحاب دعوی
cause of claim
منشاء دعوی
quarrelling
دعوی کردن
quarrels
دعوی کردن
desistement
ترک دعوی
relinquishment of a claim
اسقاط دعوی
proceeding for damage
دعوی خسارت
the litigants
طرفین دعوی
desistement
انصراف از دعوی
post litem motam
پس از طرح دعوی
admissible case
دعوی مسموع
quarrelled
دعوی کردن
cases
دعوی مورد
suited
خواستگاری دعوی
set up claim to
دعوی کردن
pretension
دعوی خودفروشی
claimants
اصحاب دعوی
vexatious action
دعوی ایذائی
cross action
دعوی متقابل
personal action
دعوی شخصی
jactation
دعوی دروغ
opponent
طرف دعوی
criminal action
دعوی جزایی
hearings
استماع دعوی
splitting a cause of action
تجزیه دعوی
opponents
طرف دعوی
jactitation
دعوی دروغ
counterclaim
دعوی متقابل
hearing
استماع دعوی
suits
خواستگاری دعوی
suit
خواستگاری دعوی
parties of dispute
اصحاب دعوی
litigants
اصحاب دعوی
s.c
همان دعوی
retraxit
استرداد دعوی
personal action
دعوی منقول
waiving a claim
اسقاط دعوی
object of claim
خواسته دعوی
claim for restitution
دعوی استرداد
counter claim
دعوی متقابل
quitclaim
ترک دعوی
ancillary suit
دعوی طاری
party to a suit
طرف دعوی
set off
دعوی متقابل
withdrawal of a case
استرداد دعوی
right of action
حق اقامه دعوی
parties to a dispute
اصحاب دعوی
link
ارتباط
correlation
ارتباط
correspondence
ارتباط
correspondences
ارتباط
communicating
ارتباط
communication
ارتباط
rapport
ارتباط
concernment
ارتباط
correspondency
ارتباط
relationship
ارتباط
enchainment
ارتباط
ligature
خط ارتباط
relationships
ارتباط
hookup
ارتباط
coherence
ارتباط
connexions
ارتباط
intercommunication
ارتباط
connection
ارتباط
coherency
ارتباط
liaison
ارتباط
relation
ارتباط
liaisons
ارتباط
secta
ادله خواهان دعوی
security for costs
تامین هزینه دعوی
querela
دعوی مطروح در محکمه
possessory action
دعوی اعاده مالکیت
evidance in substanttiation of claims
ادله اثبات دعوی
real action
دعوی غیر منقول
relinquish
ترک دعوی کردن
quarrel
دعوی کردن منازعه
disclaims
ترک دعوی کردن
pretend to
دعوی یا ادعا کردن
prima facie case
دعوی قابل استماع
prima facie case
دعوی قابل طرح
disclaim
ترک دعوی کردن
disclaimed
ترک دعوی کردن
quarrels
دعوی کردن منازعه
quarrelling
دعوی کردن منازعه
litigating
طرح دعوی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com