Dictiornary-Farsi | بدون استر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
unlined	بدون استر


Other Matches

priming	استر لایه استر
surface paint	استر
primers	استر
first color	استر
primer	استر
wigan	استر
doubling	استر
doublure	استر
ester	استر
lining	استر
priming coat	استر
linings	استر
chromate primer	استر کرومات
prime	استر کردن
ceil	استر کردن
priming paint	رنگ استر
primed	استر کردن
primes	استر کردن
priming	استر زدن
linings	استر دوزی
lining	استر دوزی
kiln lining	استر کوره
reline	استر نو انداختن
binder course	لایه استر
interlining	استر لفافی
bitumen lining	استر قیری
basic lining	پوشش یا استر قلیایی
claisen ester condensation	تراکم کلایزنی استر
bushing	استر برنجی یا فلزی
polyester	الیاف یاپارچه پولی استر
priming	استر کاری چیدن برگ رسیده تنباکو
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
coat	روکش کردن استر کردن
coated	روکش کردن استر کردن
coatings	روکش کردن استر کردن
coats	روکش کردن استر کردن
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
obtrusively	بدون حق
doubtlessly	بدون شک
not nearctic	بدون
wanting	بدون
acheilous	بدون لب
i'll warrant	بدون شک
acheilos	بدون لب
but	بدون
without	بدون
to a certainty	بدون شک
unstressed	بدون مد
sans	بدون
ex-	بدون
ex	بدون
goalless	بدون گل
undoubtedly	بدون شک
indubitable	بدون شک
undoubted	بدون شک
and no mistake	بدون شک
bottomless	بدون ته
in vain <idiom>	بدون تفثیروموفقیت
bloodless	بدون خونریزی
involuntarily	بدون اراده
wing it <idiom>	بدون آمادگی
notwithstanding	بدون توجه
under one's own steam <idiom>	بدون کمک
to be sure <idiom>	مطمئنا ،بدون شک
insecure	بدون ایمنی
nonsyllabic	بدون هجایی
immediately	بدون واسطه
continuously	بدون توقف
expired	بدون اعتبار
inoffensive	بدون زنندگی
backless	بدون پشتی
backless	بدون پشت
blankly	بدون مقصودیامعنی
vainly	بدون نتیجه
zero elasticity	بدون کشش
workless	بدون عمل
toothless	بدون دندانه
cold turkey	بدون آمادگی
unresponsive	بدون احتیاط
confidently	بدون شبهه
unfurnished	بدون اثاثیه
undue	بدون مداخله
unmanned	بدون سرنشین
unexceptional	بدون استثنا
faceless	بدون ویژگی
faceless	بدون صورت
without recourse	بدون رجوع
indubitable	بدون تردید
unequivocally	بدون ابهام
unattended	بدون متصدی
endless	بدون پایان
unequivocal	بدون ابهام
unoccupied	بدون مستاجر
safely	بدون خطر
unceasing	بدون وقفه
constantly	بدون تغییر
alcohol-free <adj.>	بدون الکل
consistently	بدون تناقض
on the square	بدون کجی
faultless	بدون خطا
asymptomatic	بدون علامت
inaction	بدون فعالیت
non delay	بدون تاخیر
no doubt	بدون تردید
pathless	بدون جاده
without milk	بدون شیر
decaffeinated	بدون کافئین
excluding meals	بدون غذا
nothing if not <idiom>	مطمئنا،بدون شک
bachelors	بدون عیال
bachelor	بدون عیال
nonboresafe	بدون ضامن
humble	بدون ارتفاع
humblest	بدون ارتفاع
prosaically	بدون لطافت
without recourse	بدون حق مراجعه
unfunded	بدون سرمایه
discontinuously	بدون اتصال
unaligned	بدون صف ارایی
scoreless	بدون امتیاز
unadvised	بدون اطلاع
toeless	بدون پنجه
inelastic	بدون کشش
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
failure free	بدون خرابی
terrorless	بدون ترس
indolently	بدون درد
disconnectedly	بدون ارتباط
dimensionless	بدون بعد
diamensionless	بدون بعد
unfinanced	بدون پشتوانه
unfeigned	بدون تصنع
undeviating	بدون تردیدرای
cordless	بدون سیم
undeviating	بدون انحراف
dealated	بدون بال
degas	بدون گازکردن
unblushing	بدون شرم
deice	بدون یخ کردن
diamensionless	بدون اندازه
termless	بدون شرط
flavorless	بدون مزه
tenantless	بدون مستاجر
hands down	بدون احتیاط
shockless	بدون ضربه
holdless	بدون گیره
shadeless	بدون سایه
immethodical	بدون اسلوب
immusical	بدون هماهنگی
inapproachable	بدون دسترسی
incognizant	بدون شناسایی
searchless	بدون جستجو
incommunicable	بدون رابطه
guilelessly	بدون تزویر
glabrous	بدون کرک
soilless	بدون خاک
nonstop	بدون توقف
strikeless	بدون ضربت
free from backlash	بدون لقی
free from slip	بدون لغزش
stemless	بدون تنه
free of tax	بدون مالیات
stemless	بدون ساقه
free play	بدون محدودیت
free trader	بدون گمرک
fruitlessly	بدون نتیجه
indistinctively	بدون فرق
ingenuously	بدون تزویر
unalloyed	بدون الیاژ
with in compass	بدون مبالغه
quiescently	بدون جنبش
recoilless	بدون لنگر
irrespective of	بدون ملاحظه
anechoic	بدون انعکاس
irreflexive	بدون واکنش
inviscid	بدون لزوجت
weanting	بدون بی منهای
wayless	بدون جاده
warless	بدون جنگ
ametabolous	بدون دگردیسی
ametabolic	بدون دگردیسی
air dry	بدون رطوبت
adrift	بدون هدف
unselfish	بدون خودخواهی
without justification	بدون مجوز
acarpous	بدون میوه