English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
indelicately بدون رعایت نزاکت یا فرافت
Other Matches
without regard for decency بدون رعایت نزاکت یاادب
bluntness عدم رعایت نزاکت یاتعارف
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
roughly speaking تقریبا بدون رعایت دقت
military testament وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
dogmatic marxism مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
elegance فرافت
inconcinnate بی فرافت
finesse فرافت
elegantly به فرافت
delicateness فرافت
femininity فرافت
fragility فرافت
unmannerly بی فرافت
subtleties فرافت
nicety فرافت
niceties فرافت
fineness فرافت
subtlety فرافت
daintiness فرافت
concinnity فرافت
delicacy فرافت
niceness فرافت
mense فرافت
airiness فرافت
delicacies فرافت
fineness ratio نسبت فرافت
lightsomeness فرافت چابکی
lilied به فرافت یاس
graced فرافت فریبندگی
tact فرافت اجتماعی
graces فرافت فریبندگی
grace فرافت فریبندگی
precision صحت فرافت
gracing فرافت فریبندگی
graceless هرزه بی فرافت
etiquette نزاکت
gentilesse نزاکت
propriety نزاکت
indelicate بی نزاکت
unceremoniously بی نزاکت
unceremonious بی نزاکت
civility نزاکت
courtesy نزاکت
courtesies نزاکت
politesse نزاکت
discourteous بی نزاکت
tactlessly بی نزاکت
graceless بی نزاکت
comity نزاکت
indecorous بی نزاکت
courteousness نزاکت
suavity نزاکت
politest با نزاکت
polite با نزاکت
boorish بی نزاکت
tactless بی نزاکت
tact نزاکت
politer با نزاکت
supersubtlety فرافت فوق العاده
d. of a watch فرافت یا تردی ساعت
precieuse دارای فرافت زیاد
precieux دارای فرافت زیاد
lightsomely از روی فرافت بچابکی
elegantly از روی فرافت طبع
mense نزاکت افتخار
discourtesy عدم نزاکت
attentions ادب و نزاکت
attention ادب و نزاکت
ungracious خارج از نزاکت
gothicize زمخت وبدون فرافت کردن
international comity نزاکت بین المللی
international etiquette نزاکت بین المللی
improper بیجا خارج از نزاکت
indelicate language سخن خارج از نزاکت
riskiness بیم زیان عدم نزاکت
facetiae مطایبات شوخیهای خارج از نزاکت
mense نزاکت داشتن مزین ساختن
courtliness نزاکت- اراستگی- چاپلوسی- حرمت گذاری
bon ton روش خوب رفتار از روی نزاکت وطبق اداب معموله
propriety قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
observancy رعایت
observingly با رعایت
observance رعایت
formally با رعایت
ovservation رعایت
considerations رعایت
respects رعایت
respect رعایت
consideration رعایت
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
regardful رعایت کننده
observe رعایت کردن
to go through رعایت کردن
to pass by any thing رعایت نکردن
nonconformity عدم رعایت
legality رعایت قانون
observed رعایت کردن
non observance of ..... عدم رعایت .....
non compliance عدم رعایت
heed ملاحظه رعایت
inobservance عدم رعایت
heeded ملاحظه رعایت
ceremoniousness رعایت تعارف
heeding ملاحظه رعایت
keep to رعایت کردن
observing رعایت کردن
heeds ملاحظه رعایت
observes رعایت کردن
esteem رعایت ارزش
regard for others رعایت دیگران
regard رعایت توجه
observe silence رعایت سکوت
regarded رعایت توجه
regards رعایت توجه
disrespect عدم رعایت
economising رعایت اقتصاد کردن
observantly از روی ملاحظه و رعایت
economizes رعایت اقتصاد کردن
inobservance of a law عدم رعایت قانون
economized رعایت اقتصاد کردن
in deference to بملاحظه برای رعایت
economised رعایت اقتصاد کردن
to stand چیزیرادقیقا رعایت کردن
economises رعایت اقتصاد کردن
economize رعایت اقتصاد کردن
economization رعایت اصول اقتصادی
circuit discipline رعایت انضباط مدار
to go to رعایت کردن گذشتن از
regarded رعایت راجع بودن به
formalism رعایت ائین و اداب
regards رعایت راجع بودن به
regard رعایت راجع بودن به
formality رعایت اداب ورسوم
multitudinism رعایت حال توده
breach of propriety عدم رعایت اداب
respectfulness رعایت احترام وادب
Please behave yourself . Please be courteous. ادب را رعایت کنید
for short برای رعایت اختصار
gradualism رعایت اصول تدریج
observe silence سکوت را رعایت کنید
fashionableness رعایت سبک پسندیده
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
electronic security رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
bureaucracies رعایت تشریفات اداری بحدافراط
bureaucrasy رعایت تشریفات اداری بحدافراط
indecorum عدم رعایت ایین معاشرت
bureaucracy رعایت تشریفات اداری بحدافراط
moralism رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
Protocol must be observed. تشریفات باید رعایت شود
unconventionality عدم رعایت اداب و رسوم
hardshell سخت در رعایت ایین دینی
welfare رعایت کردن خدمات اجتماعی
disregarded اعتنا نکردن عدم رعایت
quite the thing رعایت کننده سبک روز
disregarding اعتنا نکردن عدم رعایت
disregards اعتنا نکردن عدم رعایت
red tapism رعایت تشریفات اداری به حدافراط
disregard اعتنا نکردن عدم رعایت
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
bureaucrat فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
expressionist هنرپیشهای که درکارش رعایت حالت رامیکند
bureaucrats فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
expressionism هنرپیشهای که درکارش رعایت حالت رامیکند
ceremonialism اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
ritualistic مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
prettyism اصول رعایت قشنگی درهنرهاو ادبیات
to play the game رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
internationalism عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل
red tapery رعایت تشریفات رسمی واداری بحد افراط
multitudinist کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
ceremonialist کسیکه پای بند رعایت ایین وتشریفات است
to respect oneself رعایت شرافت نفس نمودن خودراباشرف ومحترم نگاهداشتن
pact قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
pacts قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
p sexual relations امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
injunctions دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
injunction دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
bureaucreacy رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
syntactic error خطای برنامه نویسی به علت اینکه عبارت برنامه دستور زبان را رعایت نکرده است
interfaces تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
interface تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
formulism رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
levee en masse عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
contiguous zone منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
to a certainty بدون شک
doubtlessly بدون شک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com