Dictiornary-Farsi | بدون زرق وبرق | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
lackluster	بدون زرق وبرق


Other Matches

luster	زرق وبرق
firelight	رعد وبرق
glitzier	پر زرق وبرق
splendidly	پرزرق وبرق
gorgeously	بازرق وبرق
splendid	پرزرق وبرق
flamboyancy	زرق وبرق
glitziest	پر زرق وبرق
clinquant	پرزرق وبرق
lustrous	پرزرق وبرق
glitzy	پر زرق وبرق
lustre	زرق وبرق
flamboyance	زرق وبرق
showiness	زرق وبرق
shininess	زرق وبرق
thunder storm	رعد وبرق
sheeny	پر زرق وبرق
gaily	پر زرق وبرق
brandish	زرق وبرق دادن
gaudy	زرق وبرق دار
brandishes	زرق وبرق دادن
brandished	زرق وبرق دادن
tawdrier	زرق وبرق دار
tawdriest	زرق وبرق دار
tawdry	زرق وبرق دار
brandishing	زرق وبرق دادن
showy	زرق وبرق دار
gorgeous	زرق وبرق دار
messaline	زرق وبرق دار
schiller	زرق وبرق یا شب تابی
high sounding	پر زرق وبرق وتوخالی
trumpery	زرق وبرق دار
high-sounding	پر زرق وبرق وتوخالی
splendor	شکوه وجلال زرق وبرق
swashbuckle	لباس پرزرق وبرق پوشیدن
meretricious	زرق وبرق دار وبد
loudest	زرق وبرق دار پرجلوه
louder	زرق وبرق دار پرجلوه
loud	زرق وبرق دار پرجلوه
splendours	شکوه وجلال زرق وبرق
splendour	شکوه وجلال زرق وبرق
thundershower	رگبار همراه با رعد وبرق
splendors	شکوه وجلال زرق وبرق
fulminate	رعد وبرق زدن غریدن
bedizen	زرق وبرق دار کردن
fulminates	رعد وبرق زدن غریدن
The water and electricity have been cut off our conversation , the	آب وبرق ما قطع شده است
fulminated	رعد وبرق زدن غریدن
spangle	هر چیز زرق وبرق دار
spangles	هر چیز زرق وبرق دار
tinsel	زرق وبرق دار پولک زدن
kid glove	ازلای زرق وبرق بیرون امده
foofaraw	ریزه کاری پر زرق وبرق ناراحتی
schiller	تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
loury	دارای ابرهای تیره وپر رعد وبرق
lowery	دارای ابرهای تیره وپر رعد وبرق
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
flamboyant	زرق وبرق دار وابسته به مکتب معماری گوتیگ
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
swashbuckler	ادم دعوایی وپر هیاهو وغره دارای زرق وبرق
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
thunderhead	توده ابری که حاشیه اش سفیداست وقبل از رعد وبرق دراسمان فاهر میشود
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
and no mistake	بدون شک
i'll warrant	بدون شک
wanting	بدون
goalless	بدون گل
unstressed	بدون مد
acheilous	بدون لب
acheilos	بدون لب
indubitable	بدون شک
ex	بدون
obtrusively	بدون حق
to a certainty	بدون شک
doubtlessly	بدون شک
undoubtedly	بدون شک
sans	بدون
without	بدون
but	بدون
ex-	بدون
not nearctic	بدون
bottomless	بدون ته
undoubted	بدون شک
valveless	بدون سوپاپ
unfinanced	بدون پشتوانه
unfeigned	بدون تصنع
undeviating	بدون تردیدرای
vacant succession	بدون جانشین
undeviating	بدون انحراف
confidently	بدون شبهه
unspotted	بدون الودگی
unlined	بدون پوشش
unfurnished	بدون اثاثیه
unlined	بدون استر
tenantless	بدون مستاجر
termless	بدون شرط
terrorless	بدون ترس
unsprung	بدون فنر
diamensionless	بدون اندازه
vibrationless	بدون لرزه
unfunded	بدون سرمایه
unresponsive	بدون احتیاط
ingenuously	بدون تزویر
unoccupied	بدون مستاجر
untitled	بدون عنوان
unmennerly	بدون اداب
unpromising	بدون امید
continuously	بدون توقف
unadvised	بدون اطلاع
unsigned	بدون امضاء
unblushing	بدون شرم
toothless	بدون دندانه
untitled	بدون سراغاز
deice	بدون یخ کردن
unmaned	بدون سرنشین
unvocal	بدون موسیقی
dealated	بدون بال
degas	بدون گازکردن
safely	بدون خطر
toeless	بدون پنجه
unvalued	بدون ارج
unmannered	بدون اداب
unaligned	بدون صف ارایی
unceasing	بدون وقفه
immethodical	بدون اسلوب
inoperculate	بدون دریچه
fruitlessly	بدون نتیجه
free trader	بدون گمرک
intolerantly	بدون بردباری
inviscid	بدون لزوجت
irreflexive	بدون واکنش
irrespective of	بدون ملاحظه
insecure	بدون ایمنی
free play	بدون محدودیت
free of tax	بدون مالیات
consistently	بدون تناقض
holdless	بدون گیره
free from slip	بدون لغزش
free from backlash	بدون لقی
no doubt	بدون تردید
non delay	بدون تاخیر
glabrous	بدون کرک
inofficial	بدون اجازه
immusical	بدون هماهنگی
achlamydeous	بدون پوشش
inaction	بدون فعالیت
hands down	بدون احتیاط
bachelors	بدون عیال
bachelor	بدون عیال
inapproachable	بدون دسترسی
indubitable	بدون تردید
incognizant	بدون شناسایی
incommunicable	بدون رابطه
guilelessly	بدون تزویر
indistinctively	بدون فرق
indolently	بدون درد
humblest	بدون ارتفاع
humble	بدون ارتفاع
inelastic	بدون کشش
endless	بدون پایان
notwithstanding	بدون توجه
nonboresafe	بدون ضامن
run on	بدون وقفه
sans ceremonie	بدون تشریفات
sans recours	بدون رجوع
scoreless	بدون امتیاز
searchless	بدون جستجو
shadeless	بدون سایه
shockless	بدون ضربه
discontinuously	بدون اتصال
disconnectedly	بدون ارتباط
soilless	بدون خاک
immediately	بدون واسطه
stemless	بدون ساقه
stemless	بدون تنه
dimensionless	بدون بعد
strikeless	بدون ضربت
diamensionless	بدون بعد
faultless	بدون خطا
recoilless	بدون لنگر
unattended	بدون متصدی
nonstop	بدون توقف
nonsyllabic	بدون هجایی
flavorless	بدون مزه
on the square	بدون کجی
involuntarily	بدون اراده
unequivocally	بدون ابهام
unequivocal	بدون ابهام