English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
spineless بدون ستون فقرات
invertebrate بدون ستون فقرات
Other Matches
backbone ستون فقرات
spinal columns ستون فقرات
spine ستون فقرات
spinal column ستون فقرات
spines ستون فقرات
backbones ستون فقرات
pott's disease سل ستون فقرات
keels ستون فقرات
vertebral column ستون فقرات
keel ستون فقرات
rachis ستون فقرات
lordosis خمیدگی ستون فقرات
spinal canal مجرای ستون فقرات
vertebration تشکیل ستون فقرات
ridge bone ستون فقرات پشت
backlog ستون فقرات تقویت کننده
swayback قوس وفرورفتگی ستون فقرات
transverse process زائده جانبی ستون فقرات
spine ستون فقرات مهرههای پشت
spiculum سیخک شبیه ستون فقرات
spines ستون فقرات مهرههای پشت
backlogs ستون فقرات تقویت کننده
achordata جانوران فاقد ستون فقرات
chiropractic فن ماساژ وجابجا کردن ستون فقرات
lordosis انحنای زیاد ستون فقرات بطرف جلو
acentrous فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
architrave-cornice [پیشانی ستون بدون حاشیه ی تزئینی]
moving pivot نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
pilaster هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
pilaster شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
herma ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
baluster ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
blocked [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
eustyle [دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
columna rostrata [ستون های توسکانی با پایه ستون]
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> از این ستون به آن ستون فرج است
rudder post ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
cell دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
band of shaft [چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
from pillar to post از این ستون بان ستون
tabulated مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulates مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
march outpost نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace-setters نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
cadre strength column ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
pile ستون ستون لنگرگاه
piled ستون ستون لنگرگاه
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
orphans خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
bubble tray column ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
barbette ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
column by column ستون به ستون
column base ته ستون
column ستون
shaft ستون
shafts ستون
strutted ستون
pillar ستون
posts ستون
staple ستون
bar ستون
bars ستون
pier ستون
acroter پا ستون
fasciculus gracilis ستون گل
columnar در ستون ها
acroterium پا ستون
jambs ستون
jamb ستون
overhead سر ستون
struts ستون
post- ستون
post ستون
pillars ستون
strut ستون
stapled ستون
posted ستون
stapling ستون
acroterion پا ستون
beams ستون
cantilever bridge ستون پل
indian or single file ستون یک
filed ستون
pile ستون پل
pile ستون
plinth ته ستون
columns ستون
army corpa ستون
beam ستون
escape ستون
stanchion ستون
hypophyge پا ستون
column ستون
plinths ته ستون
astylar بی ستون
acantha ستون
single file ستون یک
piers ستون
piled ستون پل
piled ستون
stud ستون
columns ستون ها
indian file ستون یک
file ستون
single file به ستون یک
inoperculate بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
plinths پایه ستون
engaged column نیم ستون
demicolumn نیم ستون
demand side ستون تقاضا
length of column طول ستون
piling ستون بندی
plinth پایه ستون
single file یک ردیف ستون
echellon ستون پله
debit side ستون بدهکار
echelons ستون پله
booms ستون عمودی
colonnade ستون بندی
route column ستون راه
route column ستون راهپیمایی
creditor ستون بستانکار
pile foundation فونداسیون ستون
pillar of the faith ستون دین
positive column ستون مثبت
booming ستون عمودی
boomed ستون عمودی
tapering ستون سر باریک
echelon ستون پله
composite column ستون مرکب
packed column ستون پر شده
comment column ستون توضیحی
pilaster ستون نما
boom ستون عمودی
columniform ستون مانند
principal balustre زیر ستون
engaged column ستون مقید
pillars ستون ساختن
die ازاره ستون
hypostal ستون دار
longeron ستون طولی
hempel column ستون همپل
trunk بدنه ستون
trunks بدنه ستون
hatch beam ستون دریچه
king post ستون جرثقیل
column ستون نظامی
hypostyle ستون دار
debtor ستون بدهکار
debtors ستون بدهکار
vertebral column ستون مهره
vigreaux cloumn ستون ویگرو
columns ستون نظامی
pillar ستون ساختن
columns ستون روزنامه
half column شبه ستون
half column نیم ستون
footstall ازاره یا ته ستون
foot block بالشتک ستون
fifth cloumn ستون پنجم
opem column ستون باز
pillar post of battery ستون باتری
fasciculus gracilis ستون باریک
fasciculus cuneatus ستون بورداخ
main column ستون اصلی
footstall پایه ستون
stelar ستون وار
march column ستون راهپیمایی
mercury column ستون جیوه
stylar ستون وار
guide column ستون راهنما
streeing column ستون فرمان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com