English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
unfunded بدون سرمایه
Search result with all words
intensive cultivation اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
Other Matches
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
over capitalised براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
capitalization تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financier سرمایه دار سرمایه گذار
financiers سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
registered capital سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marginal utility of capital مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
capital program برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
capital intensive سرمایه بر
capital سرمایه
turn over سرمایه
funded سرمایه
equities سرمایه
equity سرمایه
asset سرمایه
fund سرمایه
capital cost هزینه سرمایه
capital gains سود سرمایه
cost of capital هزینه سرمایه
capital creation ایجاد سرمایه
investor سرمایه گذار
capital consumption مصرف سرمایه
capital consuming سرمایه طلب
capital asset سرمایه ثابت
capital augmenting سرمایه افزا
capital building سرمایه سازی
capital charges هزینههای سرمایه
capital coefficient ضریب سرمایه
capital constraint محدودیت سرمایه
capital exports صادرات سرمایه
capital construction ساختمان سرمایه
working capital سرمایه در گردش
investors سرمایه گذار
capital liability بدهی سرمایه
capital movement حرکت سرمایه
capital market بازار سرمایه
capital loss زیان سرمایه
capital formation تشکیل سرمایه
capital fund وجوه سرمایه
capital levy مالیات بر سرمایه
capital in cash سرمایه نقدی
capital inflow ورود سرمایه
capital intensive technique فن تولید سرمایه بر
out flow of capital خروج سرمایه
capital paid in ذخیره سرمایه
capital depreciation استهلاک سرمایه
capital flight فرار سرمایه
capital flow جریان سرمایه
capital stock حجم سرمایه
capital stock موجودی سرمایه
capital reserve اندوخته سرمایه
capital reserve ذخیره سرمایه
capital flow انتقال سرمایه
capital requirement نیاز سرمایه
capital intensive سرمایه طلب
fund موجودی سرمایه
real capital سرمایه واقعی
capital outflow خروج سرمایه
enterprise سرمایه گذاری
enterprises سرمایه گذاری
capitalism سرمایه گرایی
capitalism سرمایه داری
investment سرمایه گذاری
financing سرمایه گذاری
finances سرمایه گذاری
stocked سهام سرمایه
stock سهام سرمایه
funded موجودی سرمایه
invest سرمایه گذاری
invest سرمایه گذاشتن
invested سرمایه گذاشتن
tycoons سرمایه گذارمهم
investing سرمایه گذاری
tycoon سرمایه گذارمهم
investing سرمایه گذاشتن
invests سرمایه گذاری
invests سرمایه گذاشتن
finance سرمایه گذاری
financed سرمایه گذاری
investments سرمایه گذاری
trust fund سرمایه امانی
accumulation of capital تراکم سرمایه
accumulation of capital انباشت سرمایه
an idel capital سرمایه بیکار
anti capitalist ضد سرمایه داری
nominal capital سرمایه اسمی
bankroll سرمایه بانک
yield of capital بازده سرمایه
working capacity سرمایه جاری
working asset سرمایه کار
capital account حساب سرمایه
capital accumulation انباشت سرمایه
capital accumulation تراکم سرمایه
capital agglomeration تجمع سرمایه
invested سرمایه گذاری
capitalist سرمایه دار
capitalists سرمایه گرای
capitalists سرمایه دار
capitalist سرمایه گرای
capital appropiation تخصیص سرمایه
capital structure ساخت سرمایه
physical capital سرمایه غیرپولی
floating capital سرمایه متحرک
fluid capital سرمایه سیال
fluid capital سرمایه متحرک
human capital سرمایه انسانی
flight of capital مهاجرت سرمایه
flight of capital فرار سرمایه
fixed property سرمایه ثابت
disinvestment اتلاف سرمایه
disinvestment کاهش سرمایه
physical capital سرمایه فیزیکی
usance سود سرمایه
equity investment مشارکت در سرمایه
financial capital سرمایه مالی
fixed capital سرمایه ثابت
joint stock سرمایه مشترک
money capital سرمایه پولی
liquid capital سرمایه نقدی
liquid capital سرمایه راکد
mobility of capital تحرک سرمایه
national capital سرمایه ملی
social capital سرمایه اجتماعی
initial capital سرمایه اولیه
opening capital سرمایه اولیه
trading capital سرمایه در گردش
transfer of capital انتقال سرمایه
intellectual capital سرمایه فکری
operating capital سرمایه در گردش
return on capital بازدهی سرمایه
quantity of capital مقدار سرمایه
capital turnover گردش سرمایه
circulation capital سرمایه در گردش
widening of capital گسترش سرمایه
cash capital سرمایه نقدی
accumulated capital سرمایه متراکم
capitalization سرمایه سازی
capitalization سرمایه گذاری
capital value ارزش سرمایه
replacement capital سرمایه جانشینی
circulating capital سرمایه در جریان
replacement capital سرمایه جایگزینی
capital transfers انتقالات سرمایه
circulating capital سرمایه در گردش
consumer capital سرمایه مصرفی
constant capital سرمایه ثابت
return of capital بازده سرمایه
capital structure بنیان سرمایه
consolidated fund سرمایه ذخیره
capital tax مالیات بر سرمایه
reserve fund سرمایه احتیاطی
capital theory نظریه سرمایه
national investment سرمایه گذاری ملی
silent partner شریک سرمایه رسان
reinvestment سرمایه گذاری مجدد
share holding سرمایه گذاری در سهام
corpuses سرمایه اولیه و اصلی
corpus سرمایه اولیه و اصلی
bourgeoisie سرمایه داری بورژوازی
capitalistic منسوب به سرمایه داری
margine efficiency of capital بازده نهایی سرمایه
registered capital سرمایه ثبت شده
ratio of capital to output نسبت سرمایه به تولید
social investment سرمایه گذاری اجتماعی
rate of investment نرخ سرمایه گذاری
rate of capital formation نرخ تشکیل سرمایه
fund سرمایه ثابت یاهمیشگی
rate of capital accumulation نرخ تراکم سرمایه
capitalism رژیم سرمایه داری
mixed capitalism سرمایه داری مختلط
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com