Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
We are thirty people not counting the children .	بدون شمرن بچه ها سی نفر هستیم
Other Matches
are	هستیم
We are not on speaking terms .	با هم قهر هستیم
Where are we?	ما کجا هستیم؟
We get along splendidly(fine)	خیلی با هم جور هستیم
We are invited out tonight .	امشب بیرون مهمانی هستیم
we are not on speaking terms	با هم حرف نمیزنیم با هم قهر هستیم
We're all in the same boat.	ما همه در یک موقعیت مشابه هستیم.
Our wish is your crmmand .	مطیع فرمایشات شما هستیم
We are confronting a difficult problem.	با مسأله مشکلی روبرو هستیم
We are pressed for money ( time ) .	ازنظرمالی ( وقت ) تحت فشار هستیم
we need servants	ما نیازمند بنوکر هستیم مانوکرهایی میخواهیم
Are we on the right road for ... ?	آیا ما در جاده درستی برای ... هستیم؟
hold	بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
holds	بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy.	ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
we are want of money	ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
undoubtedly	بدون شک
ex-	بدون
to a certainty	بدون شک
doubtlessly	بدون شک
undoubted	بدون شک
wanting	بدون
not nearctic	بدون
and no mistake	بدون شک
sans	بدون
acheilous	بدون لب
acheilos	بدون لب
i'll warrant	بدون شک
ex	بدون
without	بدون
goalless	بدون گل
unstressed	بدون مد
but	بدون
bottomless	بدون ته
obtrusively	بدون حق
indubitable	بدون شک
scoreless	بدون امتیاز
to be sure <idiom>	مطمئنا ،بدون شک
air dry	بدون رطوبت
anechoic	بدون انعکاس
shadeless	بدون سایه
acranial	بدون کاسهء سر
searchless	بدون جستجو
unwary	بدون نگرانی
shockless	بدون ضربه
consistently	بدون تناقض
on the square	بدون کجی
bloodlessly	بدون خونریزی
constantly	بدون تغییر
faultless	بدون خطا
ametabolic	بدون دگردیسی
pathless	بدون جاده
ametabolous	بدون دگردیسی
under one's own steam <idiom>	بدون کمک
wing it <idiom>	بدون آمادگی
in vain <idiom>	بدون تفثیروموفقیت
safely	بدون خطر
unoccupied	بدون مستاجر
quiescently	بدون جنبش
bareheaded	بدون کلاه
notwithstanding	بدون توجه
recoilless	بدون لنگر
sans recours	بدون رجوع
nothing if not <idiom>	مطمئنا،بدون شک
sans ceremonie	بدون تشریفات
excluding meals	بدون غذا
decaffeinated	بدون کافئین
without milk	بدون شیر
asymptomatic	بدون علامت
run on	بدون وقفه
unceasing	بدون وقفه
avirulent	بدون شدت
awless	بدون بیم
prosaically	بدون لطافت
bachelor	بدون عیال
expired	بدون اعتبار
unaligned	بدون صف ارایی
unblushing	بدون شرم
unvocal	بدون موسیقی
unvalued	بدون ارج
untitled	بدون سراغاز
insecure	بدون ایمنی
untitled	بدون عنوان
indubitable	بدون تردید
vacant succession	بدون جانشین
valveless	بدون سوپاپ
bachelors	بدون عیال
warless	بدون جنگ
toeless	بدون پنجه
inaction	بدون فعالیت
voteless	بدون رای
vibrationless	بدون لرزه
unadvised	بدون اطلاع
inoffensive	بدون زنندگی
unsigned	بدون امضاء
undue	بدون مداخله
unspotted	بدون الودگی
unlined	بدون پوشش
unlined	بدون استر
immediately	بدون واسطه
unfunded	بدون سرمایه
unfinanced	بدون پشتوانه
unfeigned	بدون تصنع
undeviating	بدون تردیدرای
unsprung	بدون فنر
bloodless	بدون خونریزی
unmaned	بدون سرنشین
unpromising	بدون امید
unfurnished	بدون اثاثیه
unmennerly	بدون اداب
involuntarily	بدون اراده
confidently	بدون شبهه
unresponsive	بدون احتیاط
unmannered	بدون اداب
continuously	بدون توقف
undeviating	بدون انحراف
wayless	بدون جاده
acold	بدون احساسات
unattended	بدون متصدی
cold turkey	بدون آمادگی
toothless	بدون دندانه
achlamydeous	بدون پوشش
backless	بدون پشتی
backless	بدون پشت
endless	بدون پایان
faceless	بدون صورت
faceless	بدون ویژگی
achromatic	بدون ترخیم
unmanned	بدون سرنشین
unequivocal	بدون ابهام
unequivocally	بدون ابهام
acid free	بدون اسید
unexceptional	بدون استثنا
achromic	بدون ترخیم
acarpous	بدون میوه
zero elasticity	بدون کشش
tenantless	بدون مستاجر
termless	بدون شرط
terrorless	بدون ترس
vainly	بدون نتیجه
blankly	بدون مقصودیامعنی
with in compass	بدون مبالغه
humble	بدون ارتفاع
humblest	بدون ارتفاع
without justification	بدون مجوز
strikeless	بدون ضربت
without recourse	بدون حق مراجعه
soilless	بدون خاک
workless	بدون عمل
unselfish	بدون خودخواهی
adrift	بدون هدف
unalloyed	بدون الیاژ
without recourse	بدون رجوع
stemless	بدون ساقه
stemless	بدون تنه
weanting	بدون بی منهای
barer	بدون روکش
barest	بدون روکش
failure free	بدون خرابی
baring	بدون روکش
indistinctively	بدون فرق
indolently	بدون درد
barrier-free	بدون حائل
inelastic	بدون کشش
freely	بدون محدودیت
bared	بدون روکش
incommunicable	بدون رابطه
incognizant	بدون شناسایی
wireless <adj.>	بدون سیم
unleaded	بدون سرب
cordless <adj.>	بدون سیم
flavorless	بدون مزه
bare	بدون روکش
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
ingenuously	بدون تزویر
harmlessly	بدون صدمه
diamensionless	بدون بعد
diamensionless	بدون اندازه
deice	بدون یخ کردن
off hand	بدون آمادگی
dimensionless	بدون بعد
disconnectedly	بدون ارتباط
promptly	بدون معطلی
irresponsibly	بدون حس مسئولیت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com