Dictiornary-Farsi | بدون لزوجت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
inviscid	بدون لزوجت


Other Matches

viscosity	لزوجت
mucosity	لزوجت
sliminess	لزجی لزوجت
mucilage	لزوجت گیاه
equiviscous temperature	گرمای لزوجت
eddy vicosity	لزوجت گردابی
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
but	بدون
unstressed	بدون مد
to a certainty	بدون شک
obtrusively	بدون حق
sans	بدون
indubitable	بدون شک
without	بدون
wanting	بدون
ex-	بدون
ex	بدون
acheilos	بدون لب
acheilous	بدون لب
and no mistake	بدون شک
doubtlessly	بدون شک
i'll warrant	بدون شک
undoubted	بدون شک
goalless	بدون گل
bottomless	بدون ته
not nearctic	بدون
undoubtedly	بدون شک
disconnectedly	بدون ارتباط
discontinuously	بدون اتصال
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
failure free	بدون خرابی
flavorless	بدون مزه
free from backlash	بدون لقی
free from slip	بدون لغزش
free of tax	بدون مالیات
free play	بدون محدودیت
free trader	بدون گمرک
dimensionless	بدون بعد
diamensionless	بدون بعد
anechoic	بدون انعکاس
asymptomatic	بدون علامت
avirulent	بدون شدت
awless	بدون بیم
bareheaded	بدون کلاه
bloodlessly	بدون خونریزی
by rote	بدون فکر
cordless	بدون سیم
dealated	بدون بال
deice	بدون یخ کردن
diamensionless	بدون اندازه
fruitlessly	بدون نتیجه
glabrous	بدون کرک
ingenuously	بدون تزویر
inofficial	بدون اجازه
inoperculate	بدون دریچه
stemless	بدون تنه
intolerantly	بدون بردباری
free of tax [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
irreflexive	بدون واکنش
irrespective of	بدون ملاحظه
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.>	بدون مالیات
zero-rated <adj.>	بدون مالیات
no doubt	بدون تردید
inelastic	بدون کشش
indolently	بدون درد
guilelessly	بدون تزویر
hands down	بدون احتیاط
holdless	بدون گیره
immethodical	بدون اسلوب
immusical	بدون هماهنگی
inapproachable	بدون دسترسی
incognizant	بدون شناسایی
incommunicable	بدون رابطه
indistinctively	بدون فرق
non delay	بدون تاخیر
ametabolous	بدون دگردیسی
degas	بدون گازکردن
bachelors	بدون عیال
inaction	بدون فعالیت
indubitable	بدون تردید
insecure	بدون ایمنی
notwithstanding	بدون توجه
involuntarily	بدون اراده
bloodless	بدون خونریزی
immediately	بدون واسطه
toothless	بدون دندانه
bachelor	بدون عیال
humblest	بدون ارتفاع
consistently	بدون تناقض
faultless	بدون خطا
direct <adj.>	بدون واسطه
unequivocal	بدون ابهام
unequivocally	بدون ابهام
unattended	بدون متصدی
endless	بدون پایان
humble	بدون ارتفاع
continuously	بدون توقف
unresponsive	بدون احتیاط
unselfish	بدون خودخواهی
acarpous	بدون میوه
trouble-free <adj.>	بدون دردسر
achlamydeous	بدون پوشش
achromatic	بدون ترخیم
achromic	بدون ترخیم
smooth <adj.>	بدون دشواری
acid free	بدون اسید
acold	بدون احساسات
acranial	بدون کاسهء سر
air dry	بدون رطوبت
problem-free <adj.>	بدون دردسر
confidently	بدون شبهه
unfurnished	بدون اثاثیه
problem-free <adj.>	بدون زحمت
undue	بدون مداخله
wireless <adj.>	بدون سیم
expired	بدون اعتبار
inoffensive	بدون زنندگی
trouble-free <adj.>	بدون زحمت
blankly	بدون مقصودیامعنی
vainly	بدون نتیجه
unalloyed	بدون الیاژ
adrift	بدون هدف
ametabolic	بدون دگردیسی
vibrationless	بدون لرزه
cold turkey	بدون آمادگی
faceless	بدون صورت
faceless	بدون ویژگی
unexceptional	بدون استثنا
unmanned	بدون سرنشین
to be sure <idiom>	مطمئنا ،بدون شک
under one's own steam <idiom>	بدون کمک
wing it <idiom>	بدون آمادگی
in vain <idiom>	بدون تفثیروموفقیت
nothing if not <idiom>	مطمئنا،بدون شک
excluding meals	بدون غذا
backless	بدون پشتی
backless	بدون پشت
off hand	بدون آمادگی
voteless	بدون رای
warless	بدون جنگ
wayless	بدون جاده
weanting	بدون بی منهای
with in compass	بدون مبالغه
without justification	بدون مجوز
without recourse	بدون حق مراجعه
without recourse	بدون رجوع
workless	بدون عمل
zero elasticity	بدون کشش
decaffeinated	بدون کافئین
without milk	بدون شیر
free from error <adj.>	بدون مشکل
immaculate <adj.>	بدون مشکل
flawless <adj.>	بدون مشکل
alcohol-free <adj.>	بدون الکل
sound <adj.>	بدون مشکل
impeccable <adj.>	بدون مشکل
Nothing down.	بدون بیعانه.
faultless <adj.>	بدون مشکل
tax-free <adj.>	بدون مالیات
sans ceremonie	بدون تشریفات
sans recours	بدون رجوع
scoreless	بدون امتیاز
searchless	بدون جستجو
shadeless	بدون سایه
shockless	بدون ضربه
soilless	بدون خاک
stemless	بدون ساقه
strikeless	بدون ضربت
tenantless	بدون مستاجر
free from taxes <adj.>	بدون مالیات
run on	بدون وقفه
nonboresafe	بدون ضامن
nonstop	بدون توقف
nonsyllabic	بدون هجایی
tax-exempt <adj.>	بدون مالیات
non-taxable <adj.>	بدون مالیات
on the square	بدون کجی
non-assessable <adj.>	بدون مالیات
pathless	بدون جاده
prosaically	بدون لطافت
quiescently	بدون جنبش
taxless <adj.>	بدون مالیات
recoilless	بدون لنگر
termless	بدون شرط