English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
nem con بدون مخالفت کسی است
Other Matches
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
recusance or sancy مخالفت
gainsays مخالفت
remonstrance مخالفت
defiance مخالفت
contrariety مخالفت
disagreement مخالفت
obj مخالفت
gainsaid مخالفت
gainsay مخالفت
gainsaying مخالفت
disagreements مخالفت
disaccord مخالفت
antagonism مخالفت
opponency مخالفت
opposeless بی مخالفت
oppugnancy مخالفت
faction مخالفت
factions مخالفت
divided <adj.> در مخالفت
renitency مخالفت
oppugnation مخالفت
disgreement مخالفت
contrariness مخالفت
opposition مخالفت
resistance سختی مخالفت
obscurantism مخالفت باروشنفکری
aversion مخالفت ناسازگاری
repugnance تناقض مخالفت
defiantly از روی مخالفت
incongruousness تباین مخالفت
oppugn مخالفت کردن با
aversions مخالفت ناسازگاری
buck مخالفت کردن با
oppugner مخالفت کننده
paradoxy مخالفت با عقایدعمومی
repugn مخالفت کردن با
resists مخالفت کردن با
resisting مخالفت کردن با
resisted مخالفت کردن با
resist مخالفت کردن با
veto نشانه مخالفت
vetoed نشانه مخالفت
vetoes نشانه مخالفت
to kick against a proposal با پیشنهادی مخالفت
vetoing نشانه مخالفت
contrarious مخالفت امیز
antagonistic مخالفت امیز
to set ones face against مخالفت کردن با
abolitionism مخالفت با بردگی
bucks مخالفت کردن با
opposable مخالفت کردنی
indirect objects مخالفت کردن
indulged مخالفت نکردن
blackballing مخالفت کردن
objecting مخالفت کردن
indulge مخالفت نکردن
blackballs مخالفت کردن
indulging مخالفت نکردن
objects مخالفت کردن
object مخالفت کردن
direct objects مخالفت کردن
indulges مخالفت نکردن
objected مخالفت کردن
blackball مخالفت کردن
blackballed مخالفت کردن
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
reactionaries مخالفت گرای بی منطق
obscurantism مخالفت با علم ومعرفت
reactionary مخالفت گرای بی منطق
disagreeing نساختن با مخالفت کردن با
adversarial وابسته به مخالفت یا دشمنی
antagonistically از روی مخالفت یا دشمنی
objection مخالفت استدلال مخالف
to be in disagreement [with somebody] مخالفت کردن [با کسی]
paradoxicality مخالفت باعقاید عمومی
negative voice منع نشانه مخالفت
disagreed نساختن با مخالفت کردن با
objections مخالفت استدلال مخالف
disagree نساختن با مخالفت کردن با
disagrees نساختن با مخالفت کردن با
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
to be split [over something] [with somebody] مخالفت کردن [با کسی] [سر چیزی]
withstand مخالفت کردن استقامت ورزیدن
contends مخالفت کرده با رقابت کردن
withstood مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstanding مخالفت کردن استقامت ورزیدن
to be at odds [with somebody] [on / over something] ) مخالفت کردن [با کسی] [سر چیزی]
contended مخالفت کرده با رقابت کردن
to be at strife [with somebody] [over something] مخالفت کردن [با کسی] [سر چیزی]
thwarted عقیم گذاردن مخالفت کردن با
thwart عقیم گذاردن مخالفت کردن با
contend مخالفت کرده با رقابت کردن
withstands مخالفت کردن استقامت ورزیدن
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
mc carthyism سیاست دست راستی افراطی و مخالفت بالیبرالیزم
anti dumping مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
flag discrimination مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
retrorocket راکتی که برای مخالفت باحرکت رسانگر بطرف جلوروی ان نصب میشود
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it. ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند [مخالفت کردند ] .
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
opposes ضدیت کردن مخالفت کردن
controvert هم ستیز کردن مخالفت کردن
oppose ضدیت کردن مخالفت کردن
wanting بدون
undoubtedly بدون شک
not nearctic بدون
acheilos بدون لب
ex بدون
ex- بدون
undoubted بدون شک
indubitable بدون شک
to a certainty بدون شک
obtrusively بدون حق
doubtlessly بدون شک
goalless بدون گل
and no mistake بدون شک
sans بدون
i'll warrant بدون شک
unstressed بدون مد
bottomless بدون ته
acheilous بدون لب
without بدون
but بدون
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> بدون مالیات
flavorless بدون مزه
free from backlash بدون لقی
immediately بدون واسطه
toothless بدون دندانه
pathless بدون جاده
free from slip بدون لغزش
bachelor بدون عیال
bachelors بدون عیال
bloodless بدون خونریزی
guilelessly بدون تزویر
hands down بدون احتیاط
holdless بدون گیره
insecure بدون ایمنی
immethodical بدون اسلوب
immusical بدون هماهنگی
inapproachable بدون دسترسی
incognizant بدون شناسایی
acarpous بدون میوه
notwithstanding بدون توجه
inaction بدون فعالیت
free of tax بدون مالیات
involuntarily بدون اراده
free play بدون محدودیت
free trader بدون گمرک
fruitlessly بدون نتیجه
glabrous بدون کرک
ametabolic بدون دگردیسی
incommunicable بدون رابطه
acid free بدون اسید
awless بدون بیم
bareheaded بدون کلاه
bloodlessly بدون خونریزی
by rote بدون فکر
adrift بدون هدف
unalloyed بدون الیاژ
vainly بدون نتیجه
cordless بدون سیم
unselfish بدون خودخواهی
asymptomatic بدون علامت
acold بدون احساسات
acranial بدون کاسهء سر
air dry بدون رطوبت
achromic بدون ترخیم
ametabolous بدون دگردیسی
anechoic بدون انعکاس
achromatic بدون ترخیم
achlamydeous بدون پوشش
dealated بدون بال
blankly بدون مقصودیامعنی
degas بدون گازکردن
confidently بدون شبهه
disconnectedly بدون ارتباط
discontinuously بدون اتصال
exclusive of بدون در نظرگرفتن
failure free بدون خرابی
unresponsive بدون احتیاط
humble بدون ارتفاع
continuously بدون توقف
unfurnished بدون اثاثیه
undue بدون مداخله
deice بدون یخ کردن
diamensionless بدون اندازه
inoffensive بدون زنندگی
expired بدون اعتبار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com