English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
on faith <idiom> بدون هیچ سوال یا اثباتی
Other Matches
demonstrability اثباتی
positive economics اقتصاد اثباتی
presumption hominis قرینه ضعیفه که به فرض وجود ان طرف مجبور به ابراز ادله معارض نیست چون این قرینه به تنهایی ولو با نبودن دلیل معارض قدرت اثباتی ندارد
question سوال
questions سوال
inquiry سوال
inquiries سوال
quaere سوال
questioned سوال
questionable قابل سوال
leading questions سوال تلقینی
question marks علامت سوال
querying پرس و جو سوال
unasked سوال نشده
answers پاسخ به یک سوال
questioner سوال کننده
answering پاسخ به یک سوال
answered پاسخ به یک سوال
queried پرس و جو سوال
queries پرس و جو سوال
question mark علامت سوال
floorer سوال مشکل
query پرس و جو سوال
questioners سوال کننده
essay question سوال انشایی
answer پاسخ به یک سوال
leading question سوال تلقینی
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
to overwhelm with questions سوال پیچ کردن
stichomythia سوال وجواب در نفری
pose a question سوال مطرح کردن
heckle سوال پیچ کردن
heckled سوال پیچ کردن
heckles سوال پیچ کردن
heckling سوال پیچ کردن
raise a question مطرح کردن سوال
questionable results نتایج سوال برانگیز
questionable سوال برانگیز مشکوک
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
to pelt somebody with questions کسی را سوال پیچ کردن
catechism کتاب سوال وجواب دینی
to p any one with question کسی را سوال پیچ کردن
catechisms کتاب سوال وجواب دینی
appose مورد سوال واقع شدن
posing سوال پیچ کردن باسئوال گی رانداختن
pose سوال پیچ کردن باسئوال گی رانداختن
poses سوال پیچ کردن باسئوال گی رانداختن
posed سوال پیچ کردن باسئوال گی رانداختن
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
litany مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
litanies مناجات ودعای دسته جمعی بطور سوال وجواب
five fundamental economic questions پنج سوال اساسی اقتصادی : چه چیز تولید شود
do این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
query که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queries که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queried که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
menu display روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
querying که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
answers پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
returns گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
cross examination به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
query زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
goalless بدون گل
not nearctic بدون
to a certainty بدون شک
ex- بدون
ex بدون
unstressed بدون مد
i'll warrant بدون شک
obtrusively بدون حق
undoubted بدون شک
sans بدون
undoubtedly بدون شک
doubtlessly بدون شک
acheilos بدون لب
wanting بدون
indubitable بدون شک
acheilous بدون لب
and no mistake بدون شک
but بدون
bottomless بدون ته
without بدون
glabrous بدون کرک
hands down بدون احتیاط
free play بدون محدودیت
fruitlessly بدون نتیجه
acold بدون احساسات
nonboresafe بدون ضامن
no doubt بدون تردید
non delay بدون تاخیر
free trader بدون گمرک
free of tax بدون مالیات
irrespective of بدون ملاحظه
incommunicable بدون رابطه
indolently بدون درد
indistinctively بدون فرق
inelastic بدون کشش
inapproachable بدون دسترسی
ingenuously بدون تزویر
immusical بدون هماهنگی
immethodical بدون اسلوب
inofficial بدون اجازه
holdless بدون گیره
inoperculate بدون دریچه
intolerantly بدون بردباری
inviscid بدون لزوجت
guilelessly بدون تزویر
incognizant بدون شناسایی
irreflexive بدون واکنش
nonstop بدون توقف
deice بدون یخ کردن
continuously بدون توقف
confidently بدون شبهه
unfurnished بدون اثاثیه
undue بدون مداخله
expired بدون اعتبار
inoffensive بدون زنندگی
blankly بدون مقصودیامعنی
vainly بدون نتیجه
unalloyed بدون الیاژ
adrift بدون هدف
unselfish بدون خودخواهی
acarpous بدون میوه
toothless بدون دندانه
immediately بدون واسطه
unattended بدون متصدی
endless بدون پایان
humble بدون ارتفاع
humblest بدون ارتفاع
bachelor بدون عیال
bachelors بدون عیال
inaction بدون فعالیت
indubitable بدون تردید
insecure بدون ایمنی
notwithstanding بدون توجه
involuntarily بدون اراده
bloodless بدون خونریزی
unresponsive بدون احتیاط
achlamydeous بدون پوشش
cordless بدون سیم
dealated بدون بال
degas بدون گازکردن
diamensionless بدون اندازه
diamensionless بدون بعد
dimensionless بدون بعد
disconnectedly بدون ارتباط
discontinuously بدون اتصال
exclusive of بدون در نظرگرفتن
failure free بدون خرابی
flavorless بدون مزه
free from backlash بدون لقی
by rote بدون فکر
bloodlessly بدون خونریزی
achromatic بدون ترخیم
achromic بدون ترخیم
acid free بدون اسید
acranial بدون کاسهء سر
air dry بدون رطوبت
ametabolic بدون دگردیسی
ametabolous بدون دگردیسی
anechoic بدون انعکاس
asymptomatic بدون علامت
avirulent بدون شدت
awless بدون بیم
bareheaded بدون کلاه
free from slip بدون لغزش
nonsyllabic بدون هجایی
faultless <adj.> بدون مشکل
impeccable <adj.> بدون مشکل
sound <adj.> بدون مشکل
flawless <adj.> بدون مشکل
immaculate <adj.> بدون مشکل
free from error <adj.> بدون مشکل
off hand بدون آمادگی
barrier-free بدون حائل
Nothing down. بدون بیعانه.
alcohol-free <adj.> بدون الکل
cordless <adj.> بدون سیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com