English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
no answer [n/a] [in forms] بدون پاسخ [در برگه برای پر کردن]
Search result with all words
glib answer پاسخ بدون ملاحظه [بی فکر]
Other Matches
reply [answer] پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
answer پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originated با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
it is inexpedient to reply پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
answerback در پاسخ
no : پاسخ نه
item of written comment پاسخ
responsions پاسخ
responses پاسخ
in answer to در پاسخ به
in reply to در پاسخ
rebutter پاسخ رد
replication پاسخ
negative reply پاسخ رد
counterplea پاسخ رد
response پاسخ
reply پاسخ
respond پاسخ
responds پاسخ
answered پاسخ
responded پاسخ
statement پاسخ
response [commentary] پاسخ
answers پاسخ
reaction [answer, commentary] پاسخ
replies پاسخ
replying پاسخ
representation [statement] پاسخ
answering پاسخ
replied پاسخ
answer پاسخ
original response پاسخ ابتکاری
answers : جواب پاسخ
answering پاسخ به یک سوال
position response پاسخ مکانی
preparatory response پاسخ مقدماتی
answers : پاسخ دادن
early answer پاسخ زود
respond پاسخ دادن
discriminatory response پاسخ افتراقی
response duration مدت پاسخ
distal response پاسخ دوربرد
emitted response پاسخ صدوری
answers پاسخ به یک سوال
frequency respone پاسخ فرکانس
response amplitude دامنه پاسخ
replier پاسخ دهنده
reflection response پاسخ قرینه
response differentiation تفکیک پاسخ
answered : جواب پاسخ
answering : جواب پاسخ
moro response پاسخ مورو
response set امایه پاسخ
operandum ابزار پاسخ
impluse response پاسخ ایمپولز
manipulandum ابزار پاسخ
irresponsive پاسخ ندهنده
solutions پاسخ یک مشکل
solution پاسخ یک مشکل
answer : جواب پاسخ
answer : پاسخ دادن
movement response پاسخ حرکت
to make a response پاسخ دادن
answer پاسخ به یک سوال
answering : پاسخ دادن
answered پاسخ به یک سوال
to definitive answer پاسخ قطعی
rejoinders پاسخ دفاعی
popular response پاسخ رایج
rejoinder پاسخ دفاعی
pleas پاسخ دعوی
come up with <idiom> یافتن پاسخ
answered : پاسخ دادن
image response پاسخ تصویر
calculation پاسخ تقریبی
an a answer پاسخ مثبت
anatomy response پاسخ کالبدی
answer mode حالت پاسخ
answerback پاسخ برگشتی
anticipatory response پاسخ انتظاری
responds پاسخ دادن
responded پاسخ دادن
plea پاسخ دعوی
oracle پاسخ مبهم
oracles پاسخ مبهم
voice answer back پاسخ سمعی
running rate اهنگ پاسخ
answerable پاسخ دار
responsorial پاسخ دهنده
vab پاسخ سمعی
response time زمان پاسخ
vaccum response پاسخ غیابی
response threshold استانه پاسخ
response strength نیرومندی پاسخ
w response پاسخ کلی
consummatory response پاسخ پایانی
response latency نهفتگی پاسخ
response intensity شدت پاسخ
correct response پاسخ درست
rejoining پاسخ دادن
content response پاسخ محتوایی
rejoined پاسخ دادن
rejoined در پاسخ گفتن
response generalization تعمیم پاسخ
rejoin پاسخ دادن
rejoin در پاسخ گفتن
response equivalence هم ارزی پاسخ
rejoins در پاسخ گفتن
delayed response پاسخ درنگیده
color response پاسخ رنگ
rejoins پاسخ دادن
right answer پاسخ درست
conditioned response پاسخ شرطی
rejoining در پاسخ گفتن
whole response پاسخ کلی
response rate سرعت پاسخ
solve یافتن پاسخ یک مشکل
return a negative پاسخ منفی دادن
stimulus response theory نظریه محرک- پاسخ
shading response پاسخ سایه روشن
unconditioned response پاسخ غیر شرطی
visual righting response پاسخ تعادل دیداری
response time زمان پاسخ دهی
ucr پاسخ غیر شرطی
white space response پاسخ به بخش سفید
stimulus response model الگوی محرک- پاسخ
to answer in the a پاسخ مثبت دادن
psychogalvanic response پاسخ گالوانیکی- روانی
s r model الگوی محرک- پاسخ
the answer is in the negative پاسخ ان منفی است
s r psychology روانشناسی محرک- پاسخ
pilomotor response پاسخ سیخ شدن مو
pure color response پاسخ خالص رنگ
open ended question پرسش باز پاسخ
modulation frequency response پاسخ فرکانس مدولاسیون
stimulus response psychology روانشناسی محرک- پاسخ
response hierarchy سلسله مراتب پاسخ
surrebutter اخرین پاسخ خواهان
phoning پاسخ به تماس در تلفن
rejoin پاسخ دفاعی دادن
no reply necessary [NRN] نیازی به پاسخ نیست.
electrodermal response پاسخ برقی پوست
answer [to something] پاسخ [به چیزی] [راه حل]
conditioned escape response پاسخ گریز شرطی
to fail to provide an answer درماندن در دادن پاسخ
galvanic skin response پاسخ برقی پوست
rejoined پاسخ دفاعی دادن
rejoining پاسخ دفاعی دادن
phones پاسخ به تماس در تلفن
phoned پاسخ به تماس در تلفن
achromatic color response پاسخ رنگ بی فام
all or none response پاسخ همه یا هیچ
cer پاسخ هیجانی شرطی
affirmative پاسخ "بله " بود
conditioned avoidance response پاسخ اجتنابی شرطی
phone پاسخ به تماس در تلفن
rejoins پاسخ دفاعی دادن
he returned a negative پاسخ منفی داد
high frequency responce پاسخ فرکانس بالا
i pause for a reply منتظر پاسخ هستم
calculation پاسخ به یک مشکل در ریاضی
conditioned emotional response پاسخ هیجانی شرطی
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
interrogator responsor دستگاه پرسش- پاسخ
solving یافتن پاسخ یک مشکل
rejoinder پاسخ دفاعی دادن
rejoinders پاسخ دفاعی دادن
solves یافتن پاسخ یک مشکل
solved یافتن پاسخ یک مشکل
replies پاسخ دادن جواب کتبی
to press for an answer با صرار یا فشار پاسخ خواستن
to meet with a repulse پذیرفته نشدن پاسخ رد شنیدن
interrupt ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
replied پاسخ دادن جواب کتبی
reacts عمل کردن در پاسخ به چیزی
s o r model الگوی محرک- جاندار- پاسخ
reacting عمل کردن در پاسخ به چیزی
reacted عمل کردن در پاسخ به چیزی
react عمل کردن در پاسخ به چیزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com