English Persian Dictionary - Beta version		  
 
Home
 
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 27 (3 milliseconds)
English Persian
extemporaneousness بدیهه گوئی
Other Matches
improv زن بدیهه گو
improvisator بدیهه گو
improvisatore بدیهه گو
improvisatore بدیهه سرا
improvisation بدیهه گویی
improv زن بدیهه سرا
improvisation بدیهه سازی حاضر جوابی
improvisator بدیهه ساز حاضر جواب
roundness رک گوئی
straightforwardness رک گوئی
frankness رک گوئی
free heartedness رک گوئی
outspokenness رک گوئی
candidness رک گوئی
improvisatory وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی
improvisatorial وابسته به بدیهه گویی یابدیهه سازی
troplogy مجاز گوئی
extravagantly باگزاف گوئی
hyperbolism مبالغه گوئی
reviling ناسزا گوئی
humoralism بذله گوئی
repetition of a word باز گوئی یاتکرارسخن
divinatory مربوط به غیب گوئی
Do you mean it?Are you serious? جدی میگی ؟ (می گوئی ) ؟
To prophecy . To divine . غیب گوئی کردن
She is far too conceited. She is full of herself . گوئی از دماغ فیل افتاده ( پر افاده وازخود راضی )
Recent search history
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com