English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (2 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
He is I'll - tempered ( bad - tempered ) , but is quite big - hearted . بد اخلاق است ولی ضمنا" خیلی لوطی است ( دست ودل باز و با صدق وصفا )
Other Matches
ethic غالبا بصورت جمع علم اخلاق بجث درامور اخلاقی اصول اخلاق
moralistic وابسته به اخلاق گرایی و اخلاق گرایان
implicity ضمنا"
impliedly ضمنا"
constructively ضمنا"
implicitly ضمنا"
in the interim ضمنا
in the mean time ضمنا
tacit ضمنا
withal ضمنا
withil ضمنا`
adinterim ضمنا
at the same time ضمنا"
meanwhile ضمنا
by the way ضمنا
by the bye ضمنا
incidentally ضمنا"
by implication ضمنا"
meantime ضمنا
by now <adv.> ضمنا
now <adv.> ضمنا
implied ضمنا" مفهوم
enpassant ضمنا درحین
explicity or implicity صراحتا" یا ضمنا"
to smack of something <idiom> ضمنا فهماندن [اصطلاح مجازی]
target captain عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
deportment اخلاق
reprobate بد اخلاق
moral اخلاق
reprobates بد اخلاق
characterless بی اخلاق
impatient بد اخلاق
immoral بد اخلاق
comportment اخلاق
moralities اخلاق
morality اخلاق
moody بد اخلاق
rabid بد اخلاق
pettish بد اخلاق
Moral decadence . فساد اخلاق
moralistic اخلاق گرایانه
rake بد اخلاق فاسد
creative thinking تفکر اخلاق
ehtics علم اخلاق
good conduct حسن اخلاق
immorally بر خلاف اخلاق
moral philosopher اخلاق دان
moral philosophy علم اخلاق
moralization اخلاق گرایی
public morals اخلاق حسنه
frailty ضعف اخلاق
ethic کتاب اخلاق
immoral خلاف اخلاق
edification تهذیب اخلاق
frailties ضعف اخلاق
good-natured خوش اخلاق
behavior سلوک اخلاق
raking بد اخلاق فاسد
ethics علم اخلاق
rakes بد اخلاق فاسد
behaviuor سلوک اخلاق
personalities اخلاق و خصوصیات شخص
ethical وابسته به علم اخلاق
well conditioned دارای اخلاق نیکو
to take a person's measure با اخلاق کسیرا ازمودن
donsy دارای اخلاق متغیروتندوباحرارت
prejudicial to public morality منافی اخلاق حسنه
donsie دارای اخلاق متغیروتندوباحرارت
sportmanship رفتار و اخلاق انسانی
moralists معتقد به اصول اخلاق
doggery اخلاق پست بدکاری
pestiferous فاسدکننده اخلاق دیگری
wrongs مخالف اخلاق یا قانون
personality اخلاق و خصوصیات شخص
peculiar دارای اخلاق غریب
moral وابسته بعلم اخلاق
With his foul temper. با اخلاق سگه که دارد
moralist معتقد به اصول اخلاق
ethically مطابق علم اخلاق
wronging مخالف اخلاق یا قانون
it is an offence to morlity منافی اخلاق است
wrong مخالف اخلاق یا قانون
regeneration نوزایش تهذیب اخلاق
edify اخلاق اموختن تقدیس کردن
edifies اخلاق اموختن تقدیس کردن
to gauge a person گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
streakiest دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streakier دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streaky دارای اخلاق وخصوصیات فردی
edified اخلاق اموختن تقدیس کردن
moralism رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
moral philosophy اصول اخلاق ایین رفتار
pestilently چنانکه برای اخلاق مضرباشد
pharisaism اخلاق فریسی هاریاکاری زهدخشک
good tempered دیر غضب خوش اخلاق
cocotte زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
the whole of morality is there همه اخلاق همین جا است
moralists فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
americanization پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
bowdlerization حذف قسمتهای خارج از اخلاق
moralist فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
offences against public morals جرائم بر علیه اخلاق عمومی
bowdlerize قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
the churach built him up کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
that is an offences to moralit لطمه به خلاق میزند درعالم اخلاق خطاست
he is always a little peculiar او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
smuts تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
smut تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
pestiferously چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
expurgatory index فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
index expurgatorius فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
perfectionists کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
perfectionist کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
example is better than precept نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقی دادن است
overbearingness تحکم رفتاریا اخلاق تحکم امیز
well marnered خوش اطوار خوش اخلاق
undesireable discharge اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com