Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix.
بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
Other Matches
i own to having done it
اقرار دارم که ان کار را کرده ام
I have an appointment with the dentist.
با دندانساز قرار دارم
I have a date with my fiandee.
با نامزدم قرار ملاقات دارم
right
ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
righting
ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
righted
ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
tabbing
تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند
decimal
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimals
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
righting
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righted
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
right
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
embedding
و قرار دادن آن در متن یا فایل به طوری که توکار در متن است
triptych
عکسی که در سه قاب تهیه کرده پهلوی یکدیگر قرار دهند
fields
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fielded
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
tempers
درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
tempered
درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
temper
درجه سختی طبیعی حالت سختی بازپخت
telnet
پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
scarf joint
جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burgers
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak
گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
I have a tooth abscess.
دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
iam proud to know him
از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
iam p to of knowing him
از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
without recourse
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
accent mark
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignments
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
postures
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
surface mount technology
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
... in such a way that ...
طوری ... که ...
... in such a way as to ...
طوری ... که ...
in such a way
<adv.>
[به]
طوری
It is all right . It is o. k.
طوری نیست
writ of error
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
Sh spoke in such a way that…
طوری صحبت کرد که
in such a way as to enable them
به طوری که آنها بتوانند
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
I have a carton of cigarettes
من یک ... دارم.
I have tobacco.
من یک توتون دارم.
I'm in a hurry.
من عجله دارم
i intend to stay here
خیال دارم که ...
it is in my recollection
یاد دارم
my a is 0 years
من 04سال دارم
i maintain
عقیده دارم که ...
close the door please
خواهش دارم
I want to have a word with you . I want you .
کارت دارم
own a house
خانهای دارم
i wish to stay here
میل دارم ...
I'm in a hurry.
من عجله دارم.
I'm in doubt about it.
من بهش شک دارم.
I have a question.
من یک سئوال دارم.
I need my e
من دوست دارم
I have a headache.
من سر درد دارم.
I agree.
قبول دارم.
I am standing by you . I am right behind you .
هوایت را دارم
hardily
به سختی
difficulties
سختی
hard lines
سختی
grievousness
سختی
inexorability
سختی
flintiness
سختی
intension
سختی
arduousness
سختی
intenseness
سختی
inexpiableness
سختی
induration
سختی
intensity
سختی
inclemency
سختی
implacability
سختی
hardness of water
سختی اب
impenetrableness
سختی
rigors
سختی
rigour
سختی
rigours
سختی
austerity
سختی
hardiness
سختی
difficulty
سختی
inflexibility
سختی
stiffness
سختی
privations
سختی
privation
سختی
tenacity
سختی
toughness
سختی
severity
سختی
hardness
سختی
seriously
به سختی
buckram
سختی
astingency
سختی
hardships
سختی
aggravation
سختی
adamancy
سختی
rigidity
سختی
adamancy
سر سختی
duress
سختی
heavily
به سختی
violence
سختی
intolerableness
سختی
intractability
سختی
strictness
سختی
rigor
سختی
rigorism
سختی
sternness
سختی
steeliness
سختی
rigorousness
سختی
roughing
سختی
long suffering
سختی کش
odburacy
سختی
oppressiveness
سختی
terribleness
سختی
soreness
سختی
hardship
سختی
renders
گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
rendered
گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
render
گرافیکی به طوری که طبیعی به نظر برسد
to be dressed to kill
طوری لباس پوشیدن برای دلبری
to cut grass close
علف را طوری چیدن که کوتاه باشد
classify
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
I am positive that ...
من اطمینان کامل دارم که ...
I'm on a diet.
من رژیم غذایی دارم.
I have cigar
من یک سیگار برگ دارم.
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
I owe her a grudge
حق دارم که با اولج باشم
I am beginning to realize ( understand ) .
کم کم دارم متوجه می شوم
I am staying at the hotel.
در هتل منزل دارم.
I feel like throwing up.
<idiom>
دارم بالا میارم.
i have a hunch that
بیم یافن ان دارم که ...
I feel nauseated.
حالت تهوع دارم.
I am over 50 years old.
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I am deae beat . I am tired out .
از خستگی دارم غش می کنم
i am purposed to go
در نظر دارم بروم
i yearn for
ارزوی استراحت دارم
i have a silk rug Štoo
یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i stand to it that
جدا عقیده دارم که
I believe in God.
من به خدا ایمان دارم.
i humbly request that
خواهش عاجزانه دارم که ...
i am purposed to go
قصد دارم بروم
i am busy at the moment
اکنون کار دارم
i am rials in pocket
سه ریال در جیب دارم
iam ill bested
موقعیت بدی دارم
i have a suit to the shah
به شاه عرض دارم
i have a hunch that
سخت گمان دارم که
i am famishing
از گرسنگی دارم می میرم
i am on the wrong side of 0
من بیش از 05 سال دارم
I am in a great hurry . I am pressed for time .
خیلی عجله دارم
I have a pain in my chest.
سینه درد دارم
i am reluctant to go
اکراه دارم از رفتن
soften
سختی را گرفتن
softens
سختی را گرفتن
softened
سختی را گرفتن
permanent hardness
سختی دائمی
resistance
سختی مخالفت
irreconcilableness
سختی در عقیده
hardly any
به سختی هیچ
[هر]
imperviousness
سختی بی اعتنائی
painfulness
زحمت سختی
I hardly ate
من تو را سختی خوردم
impact hardness
سختی برخورد
permanent hardness of water
سختی دایم اب
rebound hardness
سختی جهشی
refractorily
باسر سختی
duration
سختی بقاء
irreconcilability
سختی در عقیده
solidity
استواری سختی
strain hardness
سختی کشی
eburnation
عاجی سختی
durometer
سختی سنج
depth of hardening zone
عمق سختی
narrow circumstances
تنگی سختی
temporary hardness
سختی موقت
tenacity coefficient
ضریب سختی
thermosetting
سختی پذیر
addle
سختی گرفتاری
asperity
سختی ترشی
to suffer hardship
سختی کشیدن
strain hardness
سختی درجه
gameness
جان سختی
depth of case
عمق سختی
water hardness
درجه سختی آب
stubbornness
سر سختی لجاجت
life of privation
زندگی در سختی
hardness test
ازمایش سختی
sclerometer
سختی سنج
softener
کاهنده سختی اب
hardenability
قابلیت سختی
graveness
عبوسی سختی
acataposis
سختی بلع
granite
سختی استحکام
stubbornly
از روی سر سختی
I dont feel well. I feel under the weather.
حالش طوری نیست که بتواند کار کند
interleaving
به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com