Dictiornary-Farsi | برابری جستن با پهلو زدن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
emulate	برابری جستن با پهلو زدن
emulated	برابری جستن با پهلو زدن
emulates	برابری جستن با پهلو زدن
emulating	برابری جستن با پهلو زدن


Other Matches

to make approaches	وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
line abreast	کشتی هایی که پهلو به پهلو می روند
They were walking three abreast.	سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
To toss and turn. To roll over.	از پهلو به پهلو غلتیدن (درخواب وغیره )
escapes	رهایی جستن خلاصی جستن
escaped	رهایی جستن خلاصی جستن
escape	رهایی جستن خلاصی جستن
escaping	رهایی جستن خلاصی جستن
side by side columns	ستونهای پهلو به پهلو
collateral	پهلو به پهلو متوازی
galncing collision	برخورد پهلو به پهلو
isonomy	برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
par	برابری
inequality	نا برابری
isogony	برابری
evenness	برابری
equation	برابری
coequality	برابری
equities	برابری
equity	برابری
equalness	برابری
conformation	برابری
owelty	برابری
parallelism	برابری
rivalship	برابری
inequalities	نا برابری
equality	برابری
comparison	برابری
iso quant	برابری
comparisons	برابری
equalization	برابری
parity	برابری
equations	برابری
equivalent	برابری
equivalents	برابری
counterbalance	برابری کردن
oneness	برابری وحدت
musicalness	برابری با موسیقی
musicality	برابری با موسیقی
counterbalances	برابری کردن
manifoldness	چند برابری
homology	همسانی برابری
counterbalanced	برابری کردن
gold parity	برابری طلا
exchange parity	برابری ارز
subjective equality	برابری ذهنی
commensuteness	برابری دراندازه
coeternity	برابری درابدیت
equal sign	علامت برابری
equal gate	دریچه برابری
equality ciroui	مدار برابری
ties	رابطه برابری
accommodation coefficient	ضریب برابری
tie	رابطه برابری
feminism	برابری طلبی زنان
counterweigh	پارسنگ برابری کردن با
par of exchange	نرخ برابری ارز
exchange parity	نرخ برابری ارز
equal sacrifice theory	نظریه برابری فداکاری
equipollence	برابری درمعنی یاقوه
exchange rate parity	نرخ برابری ارز
equity versus efficiency	برابری در مقابل کارائی
par value of currencies	نرخ برابری اسعار
purchasing power parity	برابری قدرت خرید
modernness	برابری بااصول امروزی ها
to make odds even	نا برابری ها را از میان بردن
isopolity	برابری در حقوق سیاسی
equipoise	برابری دروزن متعادل ساختن
feminism	عقیده به برابری زن ومرد طرفداری اززنان
bounces	پس جستن
bounced	پس جستن
springs	جستن
bounce	پس جستن
spring	جستن
outjockey	جستن بر
overleap	جستن از
jumped	جستن
jump	جستن
jumps	جستن
metamerism	برابری در ترکیب و وزن ودگرگونی در خواص شیمیایی
devaluation	تنزل نرخ برابری پول تضعیف پولی
outrunning	پیشی جستن بر
to come out of the woods <idiom>	از خطر جستن
outruns	پیشی جستن بر
to be over the hump [American] <idiom>	از خطر جستن
to be out of the woods <idiom>	از خطر جستن
to be over the worst <idiom>	از خطر جستن
to be off the hook <idiom>	از خطر جستن
to seek refuge	پناه جستن
to find fault with	عیب جستن
to find f.with	عیب جستن از
to carry sword	شمشیر جستن
purgation	برائت جستن
get the start of	سبقت جستن بر
overtop	برتری جستن از
overtop	برتی جستن بر
outvie	برتری جستن از
outguess	سبقت جستن
outbalance	پیشی جستن
to gain a ccess	تقرب جستن
to gain the upper hand	تفوق جستن
antecede	برتری جستن
overridden	برتری جستن بر
to make a pounce	ناگهان جستن
to keep one's distance	دوری جستن
to give the go by to	پیشی جستن بر
forestall	پیش جستن بر
forestalled	پیش جستن بر
forestalls	پیش جستن بر
outrun	پیشی جستن بر
to get the upper hand	پیشی جستن
to get the better of	پیشی جستن بر
out act	پیشی جستن از
excels	تفوق جستن بر
transcend	سبقت جستن
leap	جستن دویدن
leaped	جستن دویدن
leaps	جستن دویدن
excelled	تفوق جستن بر
renounces	تبری جستن از
denied	تبری جستن
denies	تبری جستن
deny	تبری جستن
denying	تبری جستن
renounced	تبری جستن از
assist	شرکت جستن
renounce	تبری جستن از
to seek shelter	پناه جستن
excelling	تفوق جستن بر
transcended	سبقت جستن
transcending	سبقت جستن
transcends	سبقت جستن
shoot forth	بالا جستن
shoot-outs	بالا جستن
assists	شرکت جستن
override	برتری جستن بر
overrides	برتری جستن بر
hips	جستن پریدن
hip	جستن پریدن
overrode	برتری جستن بر
best	برتری جستن
assisting	شرکت جستن
shoot out	بالا جستن
excel	تفوق جستن بر
shoot-out	بالا جستن
assisted	شرکت جستن
renouncing	تبری جستن از
two-edged	دو پهلو
decagon	ده پهلو
sidling	از پهلو
sides	پهلو
side	پهلو
abreast	پهلو به پهلو
one-sided	یک پهلو
one sided	یک پهلو
nip and tuck	پهلو به پهلو
triangle	سه پهلو سه بر
triangles	سه پهلو سه بر
ship side	پهلو
side arm	از پهلو
laterally	از پهلو
side by side	پهلو به پهلو
side view	از پهلو
sideling	از پهلو
sideward	از پهلو
sidewards	از پهلو
three sided	سه پهلو
sexangle	شش پهلو
by	از پهلو
two edged	دو پهلو
along side	در پهلو
hexagons	شش پهلو
flanked	پهلو
hand	پهلو
handing	پهلو
sideways	از پهلو
flank	پهلو
broadside	به پهلو
yoko	پهلو
broadsides	به پهلو
hexagon	شش پهلو
flanking	پهلو
to gain a over	برتری یاتفوق جستن بر
out maneuver	تفوق جستن در مانور
finds	جستن تشخیص دادن
wager of law	تبری جستن با سوگند
to escape with life and limb	سختی رهایی جستن
find	جستن تشخیص دادن
feminism	عقیده به برابری زن و مرد ومبارزه در راه وصول به این تساوی
outstrips	عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripping	عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripped	عقب گذاشتن پیشی جستن از
anticipate	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
outstrip	عقب گذاشتن پیشی جستن از
anticipated	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipates	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipating	پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
trump	مغلوب ساختن پیشی جستن
trumps	مغلوب ساختن پیشی جستن
surpassed	بهتر بودن از تفوق جستن