English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
isopod برابر پای جورپای
isopodan برابر پای جورپای
Other Matches
howitzer توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
doubled سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
densities سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
sensitive to corrosion حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate سه برابر سه برابر کردن
without recourse عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
splash proof enclosure حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
homological برابر
he is twice the man he was دو برابر
level with each other برابر
eq برابر با
one fold یک برابر
abreast برابر
square برابر
euqal برابر
squares برابر
squaring برابر
breast برابر
breasts برابر
opposite برابر
opposites برابر
ninefold نه برابر
equipollent برابر
decuple ده برابر
equal برابر
double دو برابر
equaled برابر
equaling برابر
tantamount برابر
equalled برابر
identical برابر
equalling برابر
doubled دو برابر
doubled up دو برابر
as much a دو برابر
versus در برابر
for در برابر
triple سه برابر
tripled سه برابر
bracketed برابر
triples سه برابر
tripling سه برابر
equals برابر
one hundred times as many صد برابر
squared برابر
tenfold ده برابر
three fold سه برابر
threefold سه برابر
even <adj.> برابر
vs در برابر
two fold دو برابر
sixfold شش برابر
symmetric برابر
paripassu برابر
sextuple شش برابر
doubled up دو برابر بزرگتر
doubled اندازه دو برابر
under the same conditions شرایطی برابر
doubled up : دو برابر دوتا
identical کاملا" برابر
doubled up دو برابر کردن
leveller برابر کننده
mustn't برابر است با not must
doubled up اندازه دو برابر
EC پیشوند برابر با ex-
water resistant مقاوم در برابر اب
doubled دو برابر کردن
level سطح برابر
doubled : دو برابر دوتا
levelled سطح برابر
double دو برابر بزرگتر
equalization برابر کردن
double : دو برابر دوتا
dead even دقیقا برابر
double دو برابر کردن
levels سطح برابر
leveled سطح برابر
double اندازه دو برابر
doubled دو برابر بزرگتر
manifold چند برابر
humbled to the dust باخاک برابر
parallelize برابر کردن
level out برابر کردن
leveler برابر کننده
sextuple شش برابر کردن
life long برابر با یک عمر
millionfold یک میلون برابر
money worth برابر پول
sevenfold هفت برابر
septuple هفت برابر
senary شش برابر ششگانه
reduplicate دو برابر کردن
quintuple پنج برابر
quadraple چهار برابر
prallelize برابر کردن
peer to each other برابر با یکدیگر
nip and tuck تقریبا برابر
treble our casualties سه برابر تلفات ما
ge بزرگتر از یا برابر با
fivefold پنج برابر
triply بطور سه برابر
triplex سه برابر کردن
fair play شرایط برابر
antitheses برابر نهاده
antithesis برابر نهاده
against payment در برابر پول
anti thesis برابر نهاد
triple precision دقت سه برابر
triple precision با دقت سه برابر
doubler دو برابر کننده
eight fold هشت برابر
equality gate برابر سازی
equalze برابر کننده
trebly بطور سه برابر
eualize برابر کردن
equivalent برابر مشابه
octuple هشت برابر
multiple چند برابر
deuce برابر درامتیاز 04
parallelling برابر خط موازی
equalizer برابر کننده
peer برابر بودن با
peered برابر بودن با
peering برابر بودن با
equivalents برابر مشابه
equal برابر مساوی
equalizers برابر کننده
equaled برابر مساوی
equaling برابر مساوی
parallel برابر خط موازی
plains صاف برابر
counterbalances نیروی برابر
trebles سه برابر کردن
trebled سه برابر کردن
treble سه برابر کردن
plainer صاف برابر
lifelong برابر یک عمر
ties برابر شدن
tie برابر شدن
par برابر کردن
plain صاف برابر
plainest صاف برابر
counterbalance نیروی برابر
counterbalanced نیروی برابر
equalled برابر مساوی
trebling سه برابر کردن
counterweight وزنه برابر
equilateral دو پهلو برابر
parallels برابر خط موازی
parallelled برابر خط موازی
counterweights وزنه برابر
paralleling برابر خط موازی
paralleled برابر خط موازی
equalling برابر مساوی
equals برابر مساوی
equal cost lines خطوط هزینه برابر
fourfold چهار برابر چهارگانه
delay equalizer برابر کننده تاخیر
creep resistant مقاوم در برابر خزش
resistance to cracking مقاوم در برابر شکستگی
overkill کشتار چند برابر
resistance to failure مقاوم در برابر ترک
quintuplicate پنج برابر کردن
payment against documents پرداخت در برابر اسناد
multifold چند برابر چندگانه
principle of equal advantage اصل مزیت برابر
equalizing force نیروی برابر کننده
phase equalizer برابر کننده فاز
equipotent دارای اثرات برابر
pull up with با چیزی برابر شدن
quadruple fission انشقاق چهار برابر
pull up to با چیزی برابر شدن
resistance to tempering مقاوم در برابر بازپخت
hydrotaxis ایجاد واکنش در برابر اب
multiple precision دقت چند برابر
premunition مقاومت در برابر مرض
septuple هفت برابر کردن
septuple هفت برابر شدن
liability for damages مسئولیت در برابر خسارت
libra برابر با61 اونس
swelling resistant مقاوم در برابر تورم
slip proof مقام در برابر لغزش
lightfast مقاوم در برابر نور
to pay one out با کسی برابر شدن
to set off انداختن برابر کردن
insulation against vibration حفافت در برابر ارتعاش
iso cost curve منحنی هزینه برابر
voltage doubler دو برابر کننده ولتاژ
pattern offense موضعگیری در برابر حریف
keep up with some one با کسی برابر بودن
keep up with some one با کسی برابر شدن
resistant to heat مقاوم در برابر گرما
torsion resistant مقاوم در برابر پیچش
le to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
manifolding چند برابر سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com