Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (17 milliseconds)
English
Persian
equalizer
برابر کننده
equalizers
برابر کننده
equalze
برابر کننده
leveler
برابر کننده
leveller
برابر کننده
Search result with all words
attenuation equalizer
برابر کننده میرایی
delay equalizer
برابر کننده تاخیر
doubler
دو برابر کننده
electron multiplier
چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
equalizing force
نیروی برابر کننده
multiplier
افزایش دهنده چند برابر کننده
phase equalizer
برابر کننده فاز
voltage doubler
دو برابر کننده ولتاژ
voltage multiplier
چند برابر کننده ولت
Other Matches
howitzer
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
double
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
densities
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomun
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
sensitive to corrosion
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate
سه برابر سه برابر کردن
without recourse
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
splash proof enclosure
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
doubled up
دو برابر
equipollent
برابر
doubled
دو برابر
triple
سه برابر
versus
در برابر
equalling
برابر
euqal
برابر
one fold
یک برابر
he is twice the man he was
دو برابر
homological
برابر
identical
برابر
equal
برابر
one hundred times as many
صد برابر
equaled
برابر
equaling
برابر
paripassu
برابر
equalled
برابر
tantamount
برابر
vs
در برابر
double
دو برابر
for
در برابر
ninefold
نه برابر
tripled
سه برابر
triples
سه برابر
tripling
سه برابر
even
<adj.>
برابر
equals
برابر
squaring
برابر
three fold
سه برابر
level with each other
برابر
square
برابر
tenfold
ده برابر
symmetric
برابر
sixfold
شش برابر
threefold
سه برابر
abreast
برابر
two fold
دو برابر
squared
برابر
bracketed
برابر
breast
برابر
breasts
برابر
opposites
برابر
eq
برابر با
squares
برابر
decuple
ده برابر
as much a
دو برابر
sextuple
شش برابر
opposite
برابر
peering
برابر بودن با
peered
برابر بودن با
triple precision
دقت سه برابر
antitheses
برابر نهاده
quintuple
پنج برابر
multiple
چند برابر
quadraple
چهار برابر
fair play
شرایط برابر
triplex
سه برابر کردن
peer
برابر بودن با
antithesis
برابر نهاده
equivalent
برابر مشابه
equivalents
برابر مشابه
equals
برابر مساوی
plainest
صاف برابر
parallelled
برابر خط موازی
paralleling
برابر خط موازی
humbled to the dust
باخاک برابر
paralleled
برابر خط موازی
parallel
برابر خط موازی
parallelling
برابر خط موازی
equalling
برابر مساوی
parallels
برابر خط موازی
equal
برابر مساوی
equaling
برابر مساوی
triple precision
با دقت سه برابر
plainer
صاف برابر
trebly
بطور سه برابر
equaled
برابر مساوی
treble our casualties
سه برابر تلفات ما
equalled
برابر مساوی
prallelize
برابر کردن
ge
بزرگتر از یا برابر با
EC
پیشوند برابر با ex-
water resistant
مقاوم در برابر اب
counterbalanced
نیروی برابر
eight fold
هشت برابر
lifelong
برابر یک عمر
treble
سه برابر کردن
trebled
سه برابر کردن
trebles
سه برابر کردن
eualize
برابر کردن
sextuple
شش برابر کردن
sevenfold
هفت برابر
senary
شش برابر ششگانه
equality gate
برابر سازی
septuple
هفت برابر
counterbalances
نیروی برابر
deuce
برابر درامتیاز 04
plain
صاف برابر
triply
بطور سه برابر
doubled up
اندازه دو برابر
plains
صاف برابر
reduplicate
دو برابر کردن
fivefold
پنج برابر
trebling
سه برابر کردن
dead even
دقیقا برابر
counterweight
وزنه برابر
counterweights
وزنه برابر
counterbalance
نیروی برابر
par
برابر کردن
under the same conditions
شرایطی برابر
equilateral
دو پهلو برابر
mustn't
برابر است با not must
octuple
هشت برابر
peer to each other
برابر با یکدیگر
level
سطح برابر
leveled
سطح برابر
doubled
: دو برابر دوتا
levelled
سطح برابر
levels
سطح برابر
double
اندازه دو برابر
double
دو برابر بزرگتر
doubled
دو برابر کردن
doubled
دو برابر بزرگتر
doubled
اندازه دو برابر
doubled up
دو برابر بزرگتر
tie
برابر شدن
identical
کاملا" برابر
doubled up
دو برابر کردن
anti thesis
برابر نهاد
doubled up
: دو برابر دوتا
double
دو برابر کردن
level out
برابر کردن
manifold
چند برابر
parallelize
برابر کردن
money worth
برابر پول
nip and tuck
تقریبا برابر
life long
برابر با یک عمر
ties
برابر شدن
millionfold
یک میلون برابر
double
: دو برابر دوتا
equalization
برابر کردن
against payment
در برابر پول
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
septuple
هفت برابر شدن
overkill
کشتار چند برابر
quintuplicate
پنج برابر کردن
equal cost lines
خطوط هزینه برابر
quadruple fission
انشقاق چهار برابر
septuple
هفت برابر کردن
equipotent
دارای اثرات برابر
resistance to failure
مقاوم در برابر ترک
tripling
سه برابر چیزی بودن
multiple precision
دقت چند برابر
triples
سه برابر چیزی بودن
failure safety
ایمنی در برابر خرابی
fourfold
چهار برابر چهارگانه
tripled
سه برابر چیزی بودن
reliability
ایمنی در برابر خرابی
triple
سه برابر چیزی بودن
resistance to tempering
مقاوم در برابر بازپخت
resistant to heat
مقاوم در برابر گرما
tear strength
مقاومت
[در برابر پارگی]
multifold
چند برابر چندگانه
resistance to cracking
مقاوم در برابر شکستگی
libra
برابر با61 اونس
keep up with some one
با کسی برابر بودن
keep up with some one
با کسی برابر شدن
swelling resistant
مقاوم در برابر تورم
le
to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
One plus one is
[equal]
two.
یک بعلاوه یک برابر
[است با]
دو.
equilateral triangle
سه پهلو برابر
[ریاضی]
equiangular triangle
سه پهلو برابر
[ریاضی]
principle of equal advantage
اصل مزیت برابر
torsion resistant
مقاوم در برابر پیچش
to set off
انداختن برابر کردن
to pay one out
با کسی برابر شدن
premunition
مقاومت در برابر مرض
hydrotaxis
ایجاد واکنش در برابر اب
liability for damages
مسئولیت در برابر خسارت
insulation against vibration
حفافت در برابر ارتعاش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com