Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
drawer
برات دهنده
drawers
برات دهنده
drawer of a bill of exchange
برات دهنده
Search result with all words
drawer
برات دهنده محیل
drawers
برات دهنده محیل
Other Matches
retour sans protet
اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
clearing a bill
محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
drawers
محال علیه برات برات کش
drawer
محال علیه برات برات کش
trimmer
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
exhibitors
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor
نمایش دهنده ارائه دهنده
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
exhibiter
نمایش دهنده ارائه دهنده
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
conglutinative
التیام دهنده جوش دهنده
catalyst
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
extender
توسعه دهنده ادامه دهنده
catalysts
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bill
برات
bill of exgchange
برات
bill of exchange
برات
honored
برات
honoring
برات
drawers
برات کش
draft
برات
bills
برات
drafted
برات
honours
برات
cheque
برات
drafts
برات
honour
برات
honoured
برات
honouring
برات
bill exchange
برات
drawer
برات کش
honors
برات
cheques
برات
bill of e.
برات
sight draft
برات دیداری
draft at sight
برات به رویت
enfacement
رونویسی برات
draft at sight
برات دیداری
dishoner
نکول برات
due bill
برات پرداختنی
drawee
برات گیر
drawn on
برات کشیدن
sight draft
برات به رویت
sight bill
برات دیداری
exequatur
برات قونسول
dishonours
نکول برات
dishonouring
نکول برات
dishonoured
نکول برات
dishonour
نکول برات
bill pay able at sight
برات رویت
dishonors
نکول برات
on sight bill of exchange
برات عندالمطالبه
dishonoring
نکول برات
re exchange
برات رجوعی
re draft
برات رجوعی
re draft
برات رجوعی
make a draft for
برات کردن
indorsee
برات گیر
honor
پذیرفتن برات
short bill
برات کم مدت
paper
سفته برات
papering
سفته برات
papers
سفته برات
retired draft
لاشه برات
foreign bill
برات ارزی
foreign bill
برات خارجی
kite
برات صوری
kite
برات دوستانه
kites
برات صوری
kites
برات دوستانه
dishonored
نکول برات
draw
برات کشیدن
papered
سفته برات
bill exchange
برات بازرگانی
bill of exchange
برات ارزی
bill pay able at sight
برات دیداری
holders
دارنده برات
holder
دارنده برات
cambist
دلال برات
clean bill
برات ساده
usance bill
برات به وعده
bill of exchange
برات مبادلهای
currency of a bill
مدت برات
bill broker
دلال برات
bankbill
برات بانک
drawers
برات گیر
drawers
کشنده برات یا چک
drawer
برات گیر
drawer
کشنده برات یا چک
accommodation acceptance
برات دوستانه
accommodation bill
برات دوستانه
agiotage
دلالی برات
bank bill
برات بانک
bank draft
برات بانکی
trade acceptance
برات قبولی
premium
صرف برات
draft
برات کشی
drafts
حواله برات
draft
برات سفته
drafted
برات کشی
drafted
برات سفته
drafts
برات کشی
drafted
حواله برات
drafts
برات سفته
draws
برات کشیدن
premiums
صرف برات
draft
حواله برات
blank endorsement
برات سفید مهر
bill time draft
برات وسفته موجل
bill payable
برات قابل پرداخت
on sight bill of exchange
برات برویت یا دیداری
discounting
برات را نزول کردن
discount with
تنزیل کردن برات
time draft
برات مدت دار
draft at tenor
برات مدت دار
overdue draft
برات سررسید گذشته
usance
برات وعده دار
days sight draft
برات دیداری 06 روزه
sight draft
برات یا حواله دیداری
discount
برات را نزول کردن
discounts
برات را نزول کردن
first of exchange
نسخه اصلی برات
discounted
برات را نزول کردن
bill of exchange
حواله یا برات کتبی غیرمشروط
draw on
عهده کسی برات کشیدن
the bill is undue
وعده برات نرسیده است
short bills
سفته یا برات کوتاه مدت
date on which a bill falls due
موعد پرداخت برات یا سفته
payment against a draft
پیش پرداخت در مقابل برات
I felt it it in my bones. I had a hunch.
بدلم برات شده بود
bills payable
برات های پرداخت کردنی
when does the bill fall due ?
سررسید برات چه موقعی است
when will that bill fall due ?
سررسید پرداخت ان برات کی است
enface
در روی برات نوشتن یامهرزدن
the bill has come to maturity
وعده پرداخت برات رسیده است
foreign bill
برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
the bill of has come to mature
وعده پرداخت برات رسیده است
billhead
کاغذی که شبیه برات چاپی است
return account
صورتحسابی که به برات رجوعی ضمیمه میشود
the bill is overdraw
سر رسید برات منقضی شده است
Now I am going to tell you something.
حالا میخوام برات یه چیزی تعریف کنم.
the bill has come to maturity
موعد پرداخت برات منقضی شده است
road test
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
discount house
موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
date of grace
مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
bill time draft
برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
overdraw
بیش از اعتبار حواله کردن برات خالی از وجه دادن
endorsee
کسی که برات یا هر سنددیگری از قبیل چک و سفته در وجه او فهر نویسی و به او تسلیم میشود
indicator
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
qualified indorsement
فهرنویسی برات یا سفته با ذکرمطلبی که مسئوولیت فهرنویس را نسبت به ان چه قانون مقرر داشته است محدودتر یا وسیعتر کند
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
sight bill
حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
presentment
ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
per procurationem
به نمایندگی قبولی برات به نمایندگی دیگری نوشتن
sets of bill
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
donor
دهنده
donors
دهنده
donar
دهنده
pusher
هل دهنده
giver
دهنده
irriguous
اب دهنده
pushers
هل دهنده
jogger
هل دهنده
transferor
دهنده
shover
هل دهنده
joggers
هل دهنده
trimestr
رخ دهنده
mind-blowing
تکان دهنده
briber
رشوه دهنده
yielder
حاصل دهنده
yielder
پاداش دهنده
bulbiferous
پیاز دهنده
worrisome
ازار دهنده
changer
تغییر دهنده
wagger
تکان دهنده
viminal
شاخه دهنده
coadjutant
یاری دهنده
viminal
ترکه دهنده
mind-boggling
تکان دهنده
ratepayer
مالیات دهنده
styling brush
بورسفرم دهنده
trend-setters
رواج دهنده
trend-setter
رواج دهنده
tantalizingly
جوش به دل دهنده
tantalizing
جوش به دل دهنده
ratepayers
عوارض دهنده
ratepayers
مالیات دهنده
ratepayer
عوارض دهنده
like a red rag to the bull
آزار دهنده
wooden modelling tools
ابزارچوبیفرم دهنده
transferrer
انتقال دهنده
communicator
پیام دهنده
tipper
انعام دهنده
deceiver
فریب دهنده
decker
زینت دهنده
decker
ارایش دهنده
decreer
حکم دهنده
delegant
حواله دهنده
deliverer
تحویل دهنده
deluder
فریب دهنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com