English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
clean bill برات ساده
Other Matches
retour sans protet اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
clearing a bill محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
simple design طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
drawer محال علیه برات برات کش
drawers محال علیه برات برات کش
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
mirror carpet طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
structuring با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
drawer برات کش
honors برات
honoured برات
drafts برات
bill برات
honours برات
honouring برات
draft برات
bill exchange برات
drafted برات
bills برات
honour برات
bill of exgchange برات
bill of exchange برات
cheque برات
cheques برات
bill of e. برات
honored برات
drawers برات کش
honoring برات
dishonour نکول برات
dishonoring نکول برات
dishonored نکول برات
on sight bill of exchange برات عندالمطالبه
sight draft برات دیداری
premium صرف برات
kite برات صوری
kites برات دوستانه
kite برات دوستانه
honor پذیرفتن برات
indorsee برات گیر
make a draft for برات کردن
kites برات صوری
dishonoured نکول برات
dishonours نکول برات
dishonouring نکول برات
premiums صرف برات
draft حواله برات
drafts برات کشی
sight bill برات دیداری
short bill برات کم مدت
drafts برات سفته
papered سفته برات
retired draft لاشه برات
re exchange برات رجوعی
re draft برات رجوعی
drafts حواله برات
sight draft برات به رویت
draft برات کشی
papers سفته برات
draft برات سفته
papering سفته برات
paper سفته برات
drafted حواله برات
drafted برات کشی
drafted برات سفته
re draft برات رجوعی
foreign bill برات خارجی
bill exchange برات بازرگانی
drawers برات دهنده
drawers کشنده برات یا چک
drawer برات دهنده
drawer کشنده برات یا چک
holders دارنده برات
holder دارنده برات
cambist دلال برات
currency of a bill مدت برات
dishoner نکول برات
draws برات کشیدن
drawers برات گیر
accommodation acceptance برات دوستانه
accommodation bill برات دوستانه
drawer برات گیر
bill broker دلال برات
bill of exchange برات ارزی
bill of exchange برات مبادلهای
bank draft برات بانکی
bank bill برات بانک
bill pay able at sight برات دیداری
bill pay able at sight برات رویت
agiotage دلالی برات
usance bill برات به وعده
trade acceptance برات قبولی
drawer of a bill of exchange برات دهنده
drawn on برات کشیدن
due bill برات پرداختنی
dishonors نکول برات
drawee برات گیر
exequatur برات قونسول
draft at sight برات به رویت
draw برات کشیدن
bankbill برات بانک
enfacement رونویسی برات
foreign bill برات ارزی
draft at sight برات دیداری
discount برات را نزول کردن
discounted برات را نزول کردن
blank endorsement برات سفید مهر
sight draft برات یا حواله دیداری
bill time draft برات وسفته موجل
first of exchange نسخه اصلی برات
bill payable برات قابل پرداخت
discount with تنزیل کردن برات
discounting برات را نزول کردن
draft at tenor برات مدت دار
days sight draft برات دیداری 06 روزه
usance برات وعده دار
discounts برات را نزول کردن
drawer برات دهنده محیل
on sight bill of exchange برات برویت یا دیداری
time draft برات مدت دار
drawers برات دهنده محیل
overdue draft برات سررسید گذشته
short bills سفته یا برات کوتاه مدت
I felt it it in my bones. I had a hunch. بدلم برات شده بود
payment against a draft پیش پرداخت در مقابل برات
bill of exchange حواله یا برات کتبی غیرمشروط
date on which a bill falls due موعد پرداخت برات یا سفته
draw on عهده کسی برات کشیدن
when does the bill fall due ? سررسید برات چه موقعی است
enface در روی برات نوشتن یامهرزدن
bills payable برات های پرداخت کردنی
the bill is undue وعده برات نرسیده است
when will that bill fall due ? سررسید پرداخت ان برات کی است
return account صورتحسابی که به برات رجوعی ضمیمه میشود
foreign bill برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
the bill has come to maturity وعده پرداخت برات رسیده است
billhead کاغذی که شبیه برات چاپی است
the bill of has come to mature وعده پرداخت برات رسیده است
the bill is overdraw سر رسید برات منقضی شده است
the bill has come to maturity موعد پرداخت برات منقضی شده است
Now I am going to tell you something. حالا میخوام برات یه چیزی تعریف کنم.
discount house موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
road test ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
bill time draft برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
date of grace مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
overdraw بیش از اعتبار حواله کردن برات خالی از وجه دادن
endorsee کسی که برات یا هر سنددیگری از قبیل چک و سفته در وجه او فهر نویسی و به او تسلیم میشود
qualified indorsement فهرنویسی برات یا سفته با ذکرمطلبی که مسئوولیت فهرنویس را نسبت به ان چه قانون مقرر داشته است محدودتر یا وسیعتر کند
unmeaning ساده
unaadorned ساده
unceremonious ساده
artless ساده
daff ساده دل
positive ساده
simplistic ساده
downright ساده
inexpensive ساده
free spoken ساده گو
unceremoniously ساده
plainest ساده
plain ساده
taffetized ساده
fraudless ساده
plains ساده
fanciless ساده
plainer ساده
freestanding ساده
frugal ساده
simplest ساده دل
simplest ساده
idiot ساده
idiots ساده
simpler ساده دل
simpler ساده
simple ساده دل
simple ساده
unaffected ساده
slickest ساده
slick ساده
simple-hearted <adj.> ساده دل
unassuming ساده
homespun ساده
charmless ساده
semplice ساده
conversable <adj.> ساده دل
expansive <adj.> ساده دل
good-humored ساده دل
seemly <adj.> ساده دل
innocent <adj.> ساده دل
fructose ساده
bald ساده
clodhopper ساده
simplex ساده
simple minded ساده دل
baldly ساده
baldest ساده
balder ساده
naive ساده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com