| Total search result: 201 (23 milliseconds) | 
			 | 
		
		
			 | 
			 | 
		
		
			| English | 
			Persian | 
		
		
		| offsets     | 
		برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود   | 
		
	
		| 
 | 
	
	
		| 	
 | 
	
				
				
					| Other Matches | 
				
				
					 | 
				
		
		| antibiotics     | 
		مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود   | 
		
	
		
		| antibiotic     | 
		مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود   | 
		
	
		
		| metacompilation     | 
		کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود   | 
		
	
		
		| limit state     | 
		حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد   | 
		
	
		
		| in other sectors     | 
		در قسمتهای دیگر جبهه   | 
		
	
		
		| bridge     | 
		برامدگی بینی   | 
		
	
		
		| bridged     | 
		برامدگی بینی   | 
		
	
		
		| bridges     | 
		برامدگی بینی   | 
		
	
		
		| sectors     | 
		دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود   | 
		
	
		
		| sector     | 
		دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود   | 
		
	
		
		bay       | 
		حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد   | 
		
	
		
		| baying     | 
		حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد   | 
		
	
		
		| bays     | 
		حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد   | 
		
	
		
		| bayed     | 
		حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد   | 
		
	
		
		mask       | 
		یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود   | 
		
	
		
		| masks     | 
		یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود   | 
		
	
		
		| kissing button     | 
		برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود   | 
		
	
		
		| faxing     | 
		مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد   | 
		
	
		
		| faxes     | 
		مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد   | 
		
	
		
		| fax     | 
		مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد   | 
		
	
		
		| faxed     | 
		مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد   | 
		
	
		
		| internal wrenching bolt     | 
		پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد   | 
		
	
		
		| dimple     | 
		هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا   | 
		
	
		
		| dimples     | 
		هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا   | 
		
	
		
		| chips     | 
		قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است   | 
		
	
		
		| chip     | 
		قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است   | 
		
	
		
		| cannibalised     | 
		پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری   | 
		
	
		
		| cannibalizing     | 
		پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری   | 
		
	
		
		| cannibalized     | 
		پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری   | 
		
	
		
		| cannibalising     | 
		پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری   | 
		
	
		
		| cannibalises     | 
		پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری   | 
		
	
		
		| cannibalize     | 
		پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری   | 
		
	
		
		| cannibalizes     | 
		پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری   | 
		
	
		
		| transferring     | 
		زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود   | 
		
	
		
		| transfer     | 
		زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود   | 
		
	
		
		| transfers     | 
		زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود   | 
		
	
		
		| palmtop     | 
		کامپیوتر شخصی که آن قدر کوچک است که در یک است جا میشود و با دست دیگر پردازش میشود   | 
		
	
		
		| universal     | 
		آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود   | 
		
	
		
		canton       | 
		[پایه یا دیگر پیش آمدگیها در ساختمان]   | 
		
	
		
		| fibres     | 
		که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود   | 
		
	
		
		| fiber     | 
		که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود   | 
		
	
		
		| fibre     | 
		که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود   | 
		
	
		
		| conversion     | 
		وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای   | 
		
	
		
		| conversions     | 
		وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای   | 
		
	
		
		| references     | 
		نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود   | 
		
	
		
		| reference     | 
		نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود   | 
		
	
		
		| station list     | 
		فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه   | 
		
	
		
		| QBE     | 
		زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود   | 
		
	
		
		| scratched     | 
		حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر   | 
		
	
		
		| scratches     | 
		حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر   | 
		
	
		
		| scratching     | 
		حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر   | 
		
	
		
		| scratch     | 
		حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر   | 
		
	
		
		| plug compatible     | 
		دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال   | 
		
	
		
		| braced     | 
		گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند   | 
		
	
		
		brace       | 
		گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند   | 
		
	
		
		| invitations     | 
		عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام   | 
		
	
		
		| invitation     | 
		عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام   | 
		
	
		
		| burn down <idiom>     | 
		کاملا سوختن (معمولابرای ساختمان استفاده میشود)   | 
		
	
		
		| horned scully     | 
		مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود   | 
		
	
		
		| working lead     | 
		بار یا نیرویی که ساختمان یاجزیی از ان هنگام کارکردمعمولی متحمل میشود   | 
		
	
		
		| air brick     | 
		اجر سوراخدار که در داخل ساختمان جهت عبور هواتعبیه میشود   | 
		
	
		
		| acephalo     | 
		که با کلمات دیگر ترکیب میشود   | 
		
	
		
		| bilge     | 
		پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود   | 
		
	
		
		reset key       | 
		کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود   | 
		
	
		
		| self-     | 
		قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان   | 
		
	
		
		| knee brace     | 
		پشت بندی که جهت مقاومت ساختمان درمقابل فشار ناشی از بادبسته میشود   | 
		
	
		
		| write     | 
		حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.   | 
		
	
		
		| writes     | 
		حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.   | 
		
	
		
		column       | 
		مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود   | 
		
	
		
		| columns     | 
		مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود   | 
		
	
		
		| building system     | 
		اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان   | 
		
	
		
		| template     | 
		دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود   | 
		
	
		
		| templates     | 
		دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود   | 
		
	
		
		| What films are they showing at this cinema ( theatra house ) ?     | 
		این سینما چه فیلم هائی رانشان می دهد ؟   | 
		
	
		
		| cruelty     | 
		عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود   | 
		
	
		
		| asynchronous     | 
		انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود   | 
		
	
		
		| augend     | 
		عددی که عدد دیگر به آن اضافه میشود تا حاصل بدست آید   | 
		
	
		
		| switched     | 
		شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود   | 
		
	
		
		| switch     | 
		شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود   | 
		
	
		
		| fraction     | 
		که به صورت یک شکل زیر دیگر بیان میشود مثل bc1   | 
		
	
		
		| switches     | 
		شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود   | 
		
	
		
		| fractions     | 
		که به صورت یک شکل زیر دیگر بیان میشود مثل bc1   | 
		
	
		
		| HTML     | 
		مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد   | 
		
	
		
		| papillary     | 
		مانند برامدگی دارای برامدگی   | 
		
	
		
		| outsource     | 
		به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی   | 
		
	
		
		| warehousing system     | 
		روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود   | 
		
	
		
		| drop down menu     | 
		منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود   | 
		
	
		
		lead       | 
		پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود   | 
		
	
		
		| reference junction     | 
		اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود   | 
		
	
		
		| leads     | 
		پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود   | 
		
	
		
		| for next loop     | 
		حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند   | 
		
	
		
		| cost indexes     | 
		ضریب افزایش یا کاهش هزینه هائی که قبلا تعیین شده   | 
		
	
		
		| record prices     | 
		بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده   | 
		
	
		
		| offensive weapon     | 
		در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند   | 
		
	
		
		| shut up <idiom>     | 
		بستن دروپنجره ساختمان برای مدتی   | 
		
	
		
		sail       | 
		سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود   | 
		
	
		
		| sailings     | 
		سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود   | 
		
	
		
		| sailed     | 
		سطح تختی که متوجه خورشید یا اجسام سماوی دیگر میباشد و به فضاپیمامتصل میشود   | 
		
	
		
		| asynchronous computer     | 
		نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام   | 
		
	
		
		| jump instruction     | 
		موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد   | 
		
	
		
		| billiard point     | 
		در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن   | 
		
	
		
		| inward looking development policies     | 
		سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی   | 
		
	
		
		| flare dud     | 
		گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود   | 
		
	
		
		| vetoed     | 
		حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند   | 
		
	
		
		| veto     | 
		حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند   | 
		
	
		
		| vetoes     | 
		حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند   | 
		
	
		
		| vetoing     | 
		حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند   | 
		
	
		
		| ground landlord     | 
		کسی که زمینی را برای ساختمان کردن اجاره میدهد   | 
		
	
		
		| covering letter     | 
		نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد   | 
		
	
		
		| covering letters     | 
		نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد   | 
		
	
		
		| stereogram     | 
		یک زوج عکس استریوسکوپی توجیه شده برای برجسته بینی   | 
		
	
		
		| intercept point     | 
		نقطه پیش بینی شده برای اجرای رهگیری هوایی   | 
		
	
		
		| passing place     | 
		محل پیش بینی شده برای تلاقی در راههای شوسهای   | 
		
	
		
		| TCP/IP     | 
		پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود  این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود   | 
		
	
		
		| flippy     | 
		دیسک دو لبه که در درایو تک لبه استفاده شود. بنابراین برای خواندن طرف دیگر برای جابجا شود   | 
		
	
		
		| outline assembly drawing     | 
		نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است   | 
		
	
		
		| notification     | 
		عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود   | 
		
	
		
		| wet wing     | 
		بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد   | 
		
	
		
		| blockhouse     | 
		ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل   | 
		
	
		
		| drives     | 
		حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی   | 
		
	
		
		| drive     | 
		حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی   | 
		
	
		
		| crosstalk     | 
		سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود   | 
		
	
		
		| holding pattern     | 
		کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده   | 
		
	
		
		| Viewdata     | 
		سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود   | 
		
	
		
		| visiting correspondent     | 
		نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی   | 
		
	
		
		| design maximum weight     | 
		حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما   | 
		
	
		
		| share     | 
		سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود   | 
		
	
		
		| shared     | 
		سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود   | 
		
	
		
		| shares     | 
		سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود   | 
		
	
		
		| snuggled     | 
		دربرگرفتن   | 
		
	
		
		| enclasp     | 
		دربرگرفتن   | 
		
	
		
		| snuggles     | 
		دربرگرفتن   | 
		
	
		
		| run away with <idiom>     | 
		دربرگرفتن   | 
		
	
		
		| twine     | 
		دربرگرفتن   | 
		
	
		
		| twined     | 
		دربرگرفتن   | 
		
	
		
		| twines     | 
		دربرگرفتن   | 
		
	
		
		| twining     | 
		دربرگرفتن   | 
		
	
		
		| snuggling     | 
		دربرگرفتن   | 
		
	
		
		| snuggle     | 
		دربرگرفتن   | 
		
	
		
		| BNC connector     | 
		متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود   | 
		
	
		
		| to have done     | 
		برای کسی [دیگر] انجام دادن   | 
		
	
		
		| other things being equal     | 
		اگر برای چیزهای دیگر نباشد   | 
		
	
		
		| sags     | 
		ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر   | 
		
	
		
		| sagged     | 
		ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر   | 
		
	
		
		| sag     | 
		ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر   | 
		
	
		
		| cross assembler     | 
		ترجمه برنامه اسمبلر برای یک کامپیوتر دیگر   | 
		
	
		
		| raise a fuss <idiom>     | 
		قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر   | 
		
	
		
		| reentrant subroutine     | 
		زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود   | 
		
	
		
		| quotation marks     | 
		کاماس برعکس , که در ابتدا و انتهای متن چاپ گرفتنی ایجاد میشود تا مشخس شود از منبع دیگر جدا شده است   | 
		
	
		
		| design landing weight     | 
		حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی   | 
		
	
		
		| dragged     | 
		به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود   | 
		
	
		
		| drag     | 
		به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود   | 
		
	
		
		| drags     | 
		به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود   | 
		
	
		
		| enfolds     | 
		دربرگرفتن دراغوش گرفتن   | 
		
	
		
		| enfolded     | 
		دربرگرفتن دراغوش گرفتن   | 
		
	
		
		| enfold     | 
		دربرگرفتن دراغوش گرفتن   | 
		
	
		
		| enfolding     | 
		دربرگرفتن دراغوش گرفتن   | 
		
	
		
		| encompassing     | 
		شامل بودن دربرگرفتن   | 
		
	
		
		| encompasses     | 
		شامل بودن دربرگرفتن   | 
		
	
		
		| encompassed     | 
		شامل بودن دربرگرفتن   | 
		
	
		
		| encompass     | 
		شامل بودن دربرگرفتن   | 
		
	
		
		| wordprocessing     | 
		شرکت متخصص در پردازش کلمات برای شرکتهای دیگر   | 
		
	
		
		| modulo arithmetic     | 
		شاخهای از ریاضی که از باقی ماندن عدد وقتی بر عدد دیگر تقسیم میشود استفاده میکند   | 
		
	
		
		| background processing     | 
		کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد   | 
		
	
		
		| bridged     | 
		استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر   | 
		
	
		
		| reference     | 
		مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر   | 
		
	
		
		| bridge     | 
		استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر   | 
		
	
		
		| telephone     | 
		ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر   | 
		
	
		
		rain check <idiom>       | 
		رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر   | 
		
	
		
		| motherboard     | 
		که حاوی بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای دیگر است   | 
		
	
		
		| pilot engine     | 
		ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد   | 
		
	
		
		| decoy     | 
		طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر   | 
		
	
		
		| decoys     | 
		طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر   | 
		
	
		
		| decoying     | 
		طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر   | 
		
	
		
		| telephoning     | 
		ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر   | 
		
	
		
		| decoyed     | 
		طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر   | 
		
	
		
		| telephones     | 
		ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر   | 
		
	
		
		| gimbals     | 
		اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود   | 
		
	
		
		| telephoned     | 
		ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر   | 
		
	
		
		| I'm doing it on my own account, not for anyone else.     | 
		این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر.   | 
		
	
		
		| references     | 
		مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر   | 
		
	
		
		| bridges     | 
		استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر   | 
		
	
		
		| helical wave guide     | 
		لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است   | 
		
	
		
		| daisy chain     | 
		باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت   | 
		
	
		
		| pug nosed     | 
		دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی   | 
		
	
		
		| snub nosed     | 
		دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی   | 
		
	
		
		| snub-nosed     | 
		دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی   | 
		
	
		
		| spanning     | 
		فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر   | 
		
	
		
		| spans     | 
		فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر   | 
		
	
		
		| gimbal ring     | 
		اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود   | 
		
	
		
		| nomogram     | 
		سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است   | 
		
	
		
		| nomograph     | 
		سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است   | 
		
	
		
		| bypassing     | 
		روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود   | 
		
	
		
		| bypassed     | 
		روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود   | 
		
	
		
		| span     | 
		فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر   | 
		
	
		
		| spanned     | 
		فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر   | 
		
	
		
		| entrymate     | 
		اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی   | 
		
	
		
		| bypasses     | 
		روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود   | 
		
	
		
		| bypass     | 
		روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود   | 
		
	
		
		| structures     | 
		زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود   |