Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
photo excitation |
برانگیختگی نوری |
|
|
Other Matches |
|
dye polymer recording |
در دیسکهای نوری روش ضبط که تغییرات در دیسک نوری پلاستیکی در لایه باریک توکار ایجاد میکند یک مزیت بزرگ این روش : داده ذخیره شده روی دیسک نوری قاب پاک شدن است |
magneto optical disc |
دیسک نوری که در وسیله ضبط مغناطیسی- نوری به کار می رود |
wands |
دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن |
wand |
دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن |
fibre optics |
لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود |
optical character recognition |
تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری |
cladding |
واسطه شفافی که هسته یک فیبر نوری را احاطه میکند دومین لایه واحد فیبر نوری |
excitedness |
برانگیختگی |
excitement |
برانگیختگی |
activation |
برانگیختگی |
kippage |
برانگیختگی |
excitation |
برانگیختگی |
excitements |
برانگیختگی |
exciation |
برانگیختگی |
ocr |
فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری |
drive arousal |
برانگیختگی سائق |
excitation potential |
پتانسیل برانگیختگی |
activation pattern |
طرح برانگیختگی |
excitement |
برانگیختگی جنسی |
thermal excitation |
برانگیختگی گرمایی |
excitements |
برانگیختگی جنسی |
sexual arousal |
برانگیختگی جنسی |
excitment |
برانگیختگی خشمگینی |
excitation source |
منبع برانگیختگی |
affective arousal theory |
نظریه برانگیختگی عاطفی |
optical |
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری |
dimness |
کم نوری |
photic |
نوری |
optical |
نوری |
optic |
نوری |
optical density |
چگالی نوری |
wands |
قلم نوری |
light year |
سال نوری |
light-year |
سال نوری |
light-years |
سال نوری |
light pen |
قلم نوری |
light pens |
قلم نوری |
optic fibre |
فیبر نوری |
light ralay |
رله نوری |
light switch |
گزینه نوری |
light sensitive |
با حساسیت نوری |
light output ratio of a fitting |
راندمان نوری |
light microscopy |
میکروسکپ نوری |
fiber optics |
فیبر نوری |
fiber optics |
الیاف نوری |
light wave |
موج نوری |
luminous flux |
شار نوری |
optical communications |
ارتباطات نوری |
luminous sensitivity |
حساسیت نوری |
optical character |
کاراکتر نوری |
optical character |
دخشه نوری |
optical antipode |
همپار نوری |
optical activity |
فعالیت نوری |
electric arc |
قوس نوری |
light gun |
تفنگ نوری |
spectral line |
خط طیف نوری |
optical scanner |
پیمایشگر نوری |
photic zone |
نوار نوری |
photo plotter |
رسام نوری |
photopolymer |
بسپار نوری |
optical rotation |
چرخش نوری |
optical resonance |
همنوایی نوری |
photodissociation |
تفکیک نوری |
optical resolution |
تفکیک نوری |
optical scanning |
پیمایش نوری |
optical stability |
پایداری نوری |
photophone |
تلفن نوری |
photoperiodism |
واکنش نوری |
photoelectric |
نوری وبرقی |
photostatic |
ایستا نوری |
photodecomposition |
تجزیه نوری |
photo luminescence |
لومینسانس نوری |
photo electron |
الکترون نوری |
photism |
توهم نوری |
optically active |
فعال نوری |
optical |
دیسکهای نوری |
optical scanner |
پوینده نوری |
optical pyrometry |
تف سنجی نوری |
optical lens |
عدسی نوری |
optical isomerism |
ایزومری نوری |
optical isomerism |
همپاری نوری |
optical isomer |
همپار نوری |
optical isomer |
ایزومر نوری |
optical fiber |
فیبر نوری |
wand |
قلم نوری |
optical disk |
دیسک نوری |
optical mark reader |
علامتخوان نوری |
photo optic memory |
حافظه نوری |
optical printer |
چاپگر نوری |
optical memory |
حافظه نوری |
optical measuring system |
سیستم سنجش نوری |
photokymograph |
جنبش نگار نوری |
optical character reader |
دخشه خوان نوری |
ocr |
شناخت کاراکتر نوری |
photovoltaic |
قدرت زای نوری |
optical purity |
درجه خلوص نوری |
spectral line |
نوار طیف نوری |
static luminous sensitivity |
حساسیت نوری استاتیک |
light induction |
القاء تحریک نوری |
go to school |
خواننده میله نوری |
optical gonimeter |
زاویه یاب نوری |
optical resonator |
تشدید کننده نوری |
optical rotatory dispersion |
پاشندگی چرخش نوری |
optical rotatory power |
قدرت چرخش نوری |
optical recognition device |
دستگاه تشخیص نوری |
optical mark reader |
علامت خوان نوری |
optical mark reader |
نشان خوان نوری |
optical mark reader |
علامت نوری خوان |
mutarotation |
تغییر چرخش نوری |
optical laser disk |
دیسک لیزری نوری |
ocr |
تشخیص کاراکترهای نوری |
optical page reader |
صفحه نوری خوان |
light emitting diode |
دیود ناشر نوری |
flash ranging |
مسافت یابی نوری |
macrometer |
مسافت یاب نوری |
fiber |
فیبر نوری با قط ر بسیار کم |
fibre optic cable |
کابل فیبر نوری |
fibres |
فیبر نوری با قط ر بسیار کم |
optical |
خواننده میله نوری |
arc machining |
جوشکاری قوس نوری |
dynamic luminous sensitivity |
حساسیت نوری دینامیک |
fibre |
فیبر نوری با قط ر بسیار کم |
optical |
استفاده از کابل نوری |
low voltage arc |
قوس نوری فشار ضعیف |
open arc welding |
جوشکاری قوس نوری باز |
resistance arc furnace |
کوره مقاومتی قوس نوری |
welding arc voltage |
ولتاژ قوس نوری جوشکاری |
fully |
از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی |
image arc furnace |
کوره قوس نوری غیرمستقیم |
high field emmission arc |
قوس نوری فشار قوی |
ocr |
Recognition OpticalCharacter تشخیص نوری دخشه |
CSM |
سیستم تشخیص حرف نوری کارا |
omr |
تشخیص علامت نوری Recognition ark |
optical |
سیستم ارتباطی با استفاده از فیبر نوری |
combine |
سیستم تشخیص حروف نوری کارا |
optical |
وسیله نوری که از بار کد داده را می خواند |
bar graphics |
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند |
combining |
سیستم تشخیص حروف نوری کارا |
combines |
سیستم تشخیص حروف نوری کارا |
bar code |
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند |
cabled |
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر |
cable |
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر |
eraseble optical disk drive |
دیسک گردان نوری پاک شدنی |
twinkle box |
دستگاه ورودی شامل حس کنندههای نوری |
bar codes |
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند |
high frequency stabilized arc |
قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا |
houselights |
نوری که در تماشاخانه بالای سر تماشاچیان را روشن میکند |
recognition |
فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری |
speeds |
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش |
speeding |
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش |
speed |
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش |
flash ranging location |
تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری |
phototypesetter |
حروف چینی نوری حروفچین تصویری تصویرپرداز |
orom |
Only Read Optical حافظه فقط خواندنی نوری emory |
generations |
کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند |
magneto optical recording |
رسانه ذخیره سازی که از دیسک نوری استفاده میکند |
bundling |
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند |
bundles |
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند |
bundle |
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند |
reading wand |
دستگاهی که نشان ها و کدهارا به صورت نوری درک میکند |
generation |
کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند |
omr |
را با علامت خوان نوری تشخیص میدهد و وارد کامپیوتر میکند |
persec |
واحد طول در مقیاس کیهانی معادل 262/3 سال نوری |
sensor |
وسیله نوری الکتریکی که با توجه به میزان نور سیگنال تولید میکند |
response |
فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود |
responses |
فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود |
indicator |
نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود |
graphics |
قلم نوری با دقت بالا برای رسم روی صفحه نمایش گرافیکی |
optical |
اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری |
optical |
قابل تشخیص باشند توسط علامت خوان نوری و وارد کامپیوتر شوند |
optical |
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری |
backgrounds |
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد |
resolving power |
اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید. |
fibres |
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند |
fibre |
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند |
background |
نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد |
electronic |
قلم یا عصای نوری قلمی که برای رسم روی جدول گرافیکی به کارمی رود |
optical |
اتصال بین دو وسیله که امکان انتقال داده به کمک سیگنالهای نوری را فراهم میکند. |
fiber |
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند |
aiming symbol |
ی که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است |
aiming field |
نشانهای که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است |
wand |
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند |
holographic image |
[ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.] |
wands |
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند |
collimate |
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس |
writes |
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد |
material dispersion |
پراکنده شدن پالس نورانی درداخل یک فیبر نوری در نتیجه طول موجهای مختلف ساطع شده از یک منبع |
scanner |
وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری |
scanners |
وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری |
fibre optics |
لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند |
write |
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد |
wavelength division multiplexing |
روش افزایش گنجایش داده روی فیبرنوری بوسیله ارسال چندین سیگنال نوری با طول موج مختلف در یک فیبر |
writes |
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان یک عمل نوشتن به همراه چندعمل خوا ندن روی فایل می دهد |
write |
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان یک عمل نوشتن به همراه چندعمل خوا ندن روی فایل می دهد |
fibres |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
recognition |
فرایندی که امکان تشخیص نوری حروف چاپ شده یا نوشته شده را میدهد. |
fiber |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
fibre |
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود |
optical |
رسانه ذخیره سازی داده با استفاده از رسانه هایی مثل دیسک نوری و.. |
transmissive disk |
دیسک ذخیره داده نوری که در آن اشعه لیزر از دیسک به مسیر تشخیص در پایین آن می تابد |