Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
English
Persian
over capitalised
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
Other Matches
to overcapitalize a company
سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
recapitalize
ترکیب سرمایه شرکتی راتغییر دادن
associated company
شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
capitalization
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
capitalization
براورد ارزش حال سرمایه
declared capital
سرمایه اعلام شده
supply price of capital
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
capital stock
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
working capital
مبلغ اضافی سرمایه جاری پس از کسر بدهی
capital consumption allowance
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
overcapitalize
بیش ازاندازه واقعی براورد کردن
liquidity trap
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financier
سرمایه دار سرمایه گذار
financiers
سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
collapse capitalism
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
capital program
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
marginal utility of capital
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
registered capital
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
capitalised
سرمایه جمع کردن
funded
سرمایه گذاری کردن
invests
سرمایه گذاری کردن
investing
سرمایه گذاری کردن
capitalises
سرمایه جمع کردن
deposits
سرمایه گذاری کردن
invest
سرمایه گذاری کردن
invested
سرمایه گذاری کردن
fund
سرمایه گذاری کردن
capitalizing
سرمایه جمع کردن
capitalizes
سرمایه جمع کردن
capitalized
سرمایه جمع کردن
capitalize
سرمایه جمع کردن
deposit
سرمایه گذاری کردن
capitalising
سرمایه جمع کردن
overcapitalize
بیش از حد سرمایه گذاری کردن
recapitalize
سرمایه گذاری مجدد کردن
deeping of capital
عمق پیدا کردن سرمایه
To put money into somethings.
درکاری پول ریختن (سرمایه گذاری کردن )
finances
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financed
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finance
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financing
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
pool
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pools
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pooled
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
overestimation
براورد اضافی
invests
منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
invested
منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
invest
منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
investing
منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
to boondoggle
[American English]
پول و وقت تلف کردن
[برای پروژه ای با سرمایه دولت بخاطر انگیزه سیاسی]
intensive cultivation
اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
fund
سرمایه
capital
سرمایه
turn over
سرمایه
equities
سرمایه
equity
سرمایه
funded
سرمایه
capital intensive
سرمایه بر
asset
سرمایه
invest
سرمایه گذاری
constant capital
سرمایه ثابت
national capital
سرمایه ملی
consolidated fund
سرمایه ذخیره
investing
سرمایه گذاری
invests
سرمایه گذاری
an idel capital
سرمایه بیکار
circulating capital
سرمایه در جریان
invested
سرمایه گذاری
investing
سرمایه گذاشتن
stock
سهام سرمایه
circulation capital
سرمایه در گردش
anti capitalist
ضد سرمایه داری
fund
موجودی سرمایه
stocked
سهام سرمایه
money capital
سرمایه پولی
invested
سرمایه گذاشتن
mobility of capital
تحرک سرمایه
bankroll
سرمایه بانک
consumer capital
سرمایه مصرفی
invest
سرمایه گذاشتن
funded
موجودی سرمایه
invests
سرمایه گذاشتن
circulating capital
سرمایه در گردش
intellectual capital
سرمایه فکری
investors
سرمایه گذار
investor
سرمایه گذار
return of capital
بازده سرمایه
return on capital
بازدهی سرمایه
fluid capital
سرمایه متحرک
fluid capital
سرمایه سیال
floating capital
سرمایه متحرک
flight of capital
مهاجرت سرمایه
reserve fund
سرمایه احتیاطی
capital gains
سود سرمایه
opening capital
سرمایه اولیه
initial capital
سرمایه اولیه
real capital
سرمایه واقعی
human capital
سرمایه انسانی
trust fund
سرمایه امانی
replacement capital
سرمایه جایگزینی
working capital
سرمایه در گردش
replacement capital
سرمایه جانشینی
joint stock
سرمایه مشترک
flight of capital
فرار سرمایه
fixed property
سرمایه ثابت
disinvestment
کاهش سرمایه
accumulated capital
سرمایه متراکم
accumulation of capital
تراکم سرمایه
accumulation of capital
انباشت سرمایه
enterprises
سرمایه گذاری
enterprise
سرمایه گذاری
tycoon
سرمایه گذارمهم
tycoons
سرمایه گذارمهم
social capital
سرمایه اجتماعی
physical capital
سرمایه فیزیکی
fixed capital
سرمایه ثابت
financial capital
سرمایه مالی
liquid capital
سرمایه نقدی
liquid capital
سرمایه راکد
equity investment
مشارکت در سرمایه
quantity of capital
مقدار سرمایه
disinvestment
اتلاف سرمایه
physical capital
سرمایه غیرپولی
capitalists
سرمایه گرای
investments
سرمایه گذاری
capital coefficient
ضریب سرمایه
working asset
سرمایه کار
capital constraint
محدودیت سرمایه
capital construction
ساختمان سرمایه
capitalists
سرمایه دار
capital building
سرمایه سازی
capital charges
هزینههای سرمایه
capitalist
سرمایه دار
capitalist
سرمایه گرای
working capacity
سرمایه جاری
capital consuming
سرمایه طلب
capitalism
سرمایه داری
capital exports
صادرات سرمایه
capital flight
فرار سرمایه
capital flow
جریان سرمایه
capital intensive technique
فن تولید سرمایه بر
capital flow
انتقال سرمایه
capital intensive
سرمایه طلب
capital inflow
ورود سرمایه
transfer of capital
انتقال سرمایه
capital formation
تشکیل سرمایه
capital fund
وجوه سرمایه
finance
سرمایه گذاری
capital creation
ایجاد سرمایه
investment
سرمایه گذاری
capital consumption
مصرف سرمایه
capital loss
زیان سرمایه
financing
سرمایه گذاری
capital liability
بدهی سرمایه
finances
سرمایه گذاری
widening of capital
گسترش سرمایه
capitalism
سرمایه گرایی
financed
سرمایه گذاری
capital levy
مالیات بر سرمایه
capital cost
هزینه سرمایه
cost of capital
هزینه سرمایه
capital in cash
سرمایه نقدی
capital market
بازار سرمایه
capital structure
ساخت سرمایه
capital asset
سرمایه ثابت
capital turnover
گردش سرمایه
capital transfers
انتقالات سرمایه
trading capital
سرمایه در گردش
capital theory
نظریه سرمایه
capital tax
مالیات بر سرمایه
capital structure
بنیان سرمایه
capital stock
حجم سرمایه
capital augmenting
سرمایه افزا
capital value
ارزش سرمایه
capital appropiation
تخصیص سرمایه
capital depreciation
استهلاک سرمایه
cash capital
سرمایه نقدی
capital account
حساب سرمایه
capitalization
سرمایه سازی
capital accumulation
انباشت سرمایه
unfunded
بدون سرمایه
capital accumulation
تراکم سرمایه
operating capital
سرمایه در گردش
capital agglomeration
تجمع سرمایه
capitalization
سرمایه گذاری
usance
سود سرمایه
capital stock
موجودی سرمایه
nominal capital
سرمایه اسمی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com