English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
English Persian
appreciation of the situation براورد وضعیت
estimate of the situation براورد وضعیت
estimated of situation براورد وضعیت
Search result with all words
estimate تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimating تخمین زدن براورد براورد وضعیت
Other Matches
estimated براورد کردن براورد
dam design براورد سد براورد بند
estimates براورد کردن براورد
estimating براورد کردن براورد
estimate براورد کردن براورد
inverse تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
serviceability criteria وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
hartley بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
active status وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
races وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
statement of service خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
transparent مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
line of regression خط براورد
surveys براورد
surveyed براورد
estimated براورد
survey براورد
estimate براورد
estimates براورد
estimating براورد
appraisal براورد
evaluation براورد
evaluations براورد
appraisals براورد
estimations براورد
estimation براورد
assessments تقویم براورد
regression estimate براورد رگرسیون
point estimate براورد نقطهای
staff estimate براورد ستادی
calculates براورد کردن
calculated براورد کردن
calculate براورد کردن
intelligence estimate براورد اطلاعات
estimate براورد کردن
interval estimate براورد فاصلهای
assessments براورد مالیات
assessment براورد مالیات
point estimation براورد نقطهای
put at براورد کردن
overestimation براورد اضافی
assessment تقویم براورد
rough estimate براورد تقریبی
time estimation براورد زمانی
estimator براورد کننده
commander's estimate براورد فرماندهی
calculating factor ضریب براورد
surveyed براورد کردن
biased estimate براورد سودار
surveyors براورد کننده
surveyor براورد کننده
survey براورد کردن
error of estimate خطای براورد
interpolation براورد درونی
interpolations براورد درونی
calculation حساب براورد
extrapolation براورد برونی
extrapolations براورد برونی
surveys براورد کردن
estimates براورد کردن
estimating براورد کردن
underestimation براورد نقصانی
unbiased estimate براورد ناسودار
cost estimate براورد هزینه
cost calculation براورد هزینه
estimated براورد کردن
cost accountant براورد کننده
quantily surveyor براورد کننده مقادیر
quantity surveyor براورد کننده مقادیر
overrated زیاد براورد کردن
command budget estimate براورد بودجه یکان
quantity surveyors براورد کننده مقادیر
conservative estimate براورد محافظه کارانه
pre design estimate براورد مقدماتی طرح
estimable قابل براورد کردن
overrating زیاد براورد کردن
overrates زیاد براورد کردن
overrate زیاد براورد کردن
overestimating زیاد براورد کردن
overestimates زیاد براورد کردن
overestimate زیاد براورد کردن
misestimate غلط براورد کردن
misvalue بناحق براورد کردن
over estimation بیش از حد براورد کردن
overestimation پیش براورد کردن
overestimated زیاد براورد کردن
least squares estimates براورد حداقل مربعات
standard error of estimate خطای معیار براورد
abstracting فهرست خلاصه براورد
abstracts فهرست خلاصه براورد
estimate [quote] براورد [تخمین] [اقتصاد]
the estimative faculty قوه سنجش یا براورد
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
capitalization براورد ارزش حال سرمایه
calculable براورد کردنی قابل اعتماد
unbiased estimators براورد کنندههای بدون تورش
unliquidated damages خسارات غیرقابل براورد به پول
forecasts براورد کردن از قبل پیش بینی
i put the population at 0000 نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
second revised estimate براورد تجدید نظر شده دوم
overcapitalize بیش ازاندازه واقعی براورد کردن
forecasted براورد کردن از قبل پیش بینی
forecast براورد کردن از قبل پیش بینی
damage assessment تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
to overcapitalize a company سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
positioned وضعیت
condition وضعیت
phases وضعیت
phased وضعیت
phase وضعیت
position وضعیت
qualities وضعیت
situation وضعیت
situations وضعیت
fate وضعیت
status وضعیت
fates وضعیت
attitude وضعیت
attitudes وضعیت
manner وضعیت
stating وضعیت
quality وضعیت
state- وضعیت
attack conditon , bravo وضعیت تک
stated وضعیت
state وضعیت
states وضعیت
estate وضعیت
estates وضعیت
attack condition , alfa وضعیت تک
over capitalised براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
zero wait state وضعیت یک وسیله
device status وضعیت دستگاه
central position وضعیت مرکزی
wait state وضعیت انتظار
current ratio وضعیت فعلی
configurations وضعیت یا موقعیت
byte mode وضعیت بایت
axial position وضعیت محوری
configuration وضعیت یا موقعیت
cindition code رمز وضعیت
ideal position وضعیت ایده ال
control status وضعیت کنترلی
statements صورت وضعیت
statements بیان وضعیت
statement صورت وضعیت
statement بیان وضعیت
supervisor state وضعیت نظارت
condition code رمز وضعیت
command mode وضعیت دستوری
dangerousness وضعیت خطرناک
duty status وضعیت خدمتی
appreciation of the situation بررسی وضعیت
ammunition condition وضعیت مهمات
stated وضعیت چیزی
exception conoition وضعیت استثنایی
extreme position وضعیت نهایی
fate of a collection وضعیت طلب
fate of goods وضعیت کالا
states وضعیت چیزی
stating وضعیت چیزی
final position وضعیت نهایی
summaries خلاصه وضعیت
summary خلاصه وضعیت
flight attitude وضعیت پروازی
state- وضعیت چیزی
state وضعیت چیزی
ball game شرایط وضعیت
ball games شرایط وضعیت
edit line خط گزارش وضعیت
air position وضعیت هوایی
error condition وضعیت خطا
advice of fate اعلام وضعیت
as it is با وضعیت کنونی
financial position وضعیت مالی
steady state وضعیت پایدار
neutral position وضعیت بی باری
multiplex mode وضعیت تسهیم
stationary state وضعیت سکون
develops گسترش وضعیت
sea state وضعیت دریا
develop گسترش وضعیت
military posture وضعیت نظامی
state vector بردار وضعیت
sitting position وضعیت نشسته
master mode وضعیت اصلی
mark condition وضعیت نشان
marginal case وضعیت نهائی
rest position وضعیت ساکن
repetition of position تکرار وضعیت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com