Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (35 milliseconds)
English
Persian
forecast
براورد کردن از قبل پیش بینی
forecasted
براورد کردن از قبل پیش بینی
forecasts
براورد کردن از قبل پیش بینی
Other Matches
estimates
براورد کردن براورد
estimating
براورد کردن براورد
estimate
براورد کردن براورد
estimated
براورد کردن براورد
estimate
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimating
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
calculated
براورد کردن
estimating
براورد کردن
put at
براورد کردن
survey
براورد کردن
estimates
براورد کردن
surveyed
براورد کردن
calculates
براورد کردن
calculate
براورد کردن
estimate
براورد کردن
estimated
براورد کردن
surveys
براورد کردن
misestimate
غلط براورد کردن
misvalue
بناحق براورد کردن
overrating
زیاد براورد کردن
overrates
زیاد براورد کردن
overestimation
پیش براورد کردن
overestimating
زیاد براورد کردن
overestimate
زیاد براورد کردن
over estimation
بیش از حد براورد کردن
estimable
قابل براورد کردن
overestimates
زیاد براورد کردن
overestimated
زیاد براورد کردن
overrate
زیاد براورد کردن
overrated
زیاد براورد کردن
dam design
براورد سد براورد بند
overcapitalize
بیش ازاندازه واقعی براورد کردن
to overcapitalize a company
سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
pug nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
over capitalised
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
septum
حفرههای بینی پره بینی
schedules
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
scheduled
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
schedule
برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
predictions
از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
prediction
از قبل پیش بینی کردن محاسبه کردن
to read people's hands
کف بینی کردن
forecasted
پیش بینی کردن
forecast
پیش بینی کردن
previse
پیش بینی کردن
prevision
پیش بینی کردن
prognosticate
پیش بینی کردن
augur
پیش بینی کردن
augured
پیش بینی کردن
augurs
پیش بینی کردن
miscalculates
بدپیش بینی کردن
miscalculated
بدپیش بینی کردن
miscalculating
بدپیش بینی کردن
foresee
پیش بینی کردن
foresees
پیش بینی کردن
miscalculate
بدپیش بینی کردن
plan
پیش بینی کردن
nose-picking
انگشت کردن در بینی
dopes
پیش بینی کردن
expect
پیش بینی کردن
plans
پیش بینی کردن
preparation
پیش بینی کردن
expected
پیش بینی کردن
preparations
پیش بینی کردن
to make provision
پیش بینی کردن
expecting
پیش بینی کردن
expects
پیش بینی کردن
anticipating
پیش بینی کردن
anticipates
پیش بینی کردن
anticipated
پیش بینی کردن
foreshow
پیش بینی کردن
anticipate
پیش بینی کردن
forecasts
پیش بینی کردن
second-guess
پیش بینی کردن
second-guessing
پیش بینی کردن
second-guesses
پیش بینی کردن
dope
پیش بینی کردن
auguring
پیش بینی کردن
second-guessed
پیش بینی کردن
second guess
پیش بینی کردن
to blow one's nose
بینی پاک کردن
predicting
قبلا پیش بینی کردن
antedated
پیش بینی کردن جلوانداختن
miscalculate
پیش بینی غلط کردن
miscalculated
پیش بینی غلط کردن
look forward to something
<idiom>
را لذت پیش بینی کردن
predict
قبلا پیش بینی کردن
antedates
پیش بینی کردن جلوانداختن
antedate
پیش بینی کردن جلوانداختن
predicts
قبلا پیش بینی کردن
miscalculating
پیش بینی غلط کردن
preselect
پیش بینی موضع کردن
to provide for old age
پیش بینی روزگارپیری را کردن
provide for in the budget
در بودجه پیش بینی کردن
miscalculates
پیش بینی غلط کردن
foretaste
ازمایش قبلی پیش بینی کردن
to p for a sum in the budget
مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
snuffle
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffles
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffled
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffling
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
extrapolated
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolate
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolates
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolating
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
emunctory
مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
guided propagation
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
estimations
براورد
line of regression
خط براورد
estimate
براورد
estimated
براورد
estimating
براورد
estimates
براورد
surveys
براورد
estimation
براورد
evaluation
براورد
evaluations
براورد
appraisal
براورد
appraisals
براورد
survey
براورد
surveyed
براورد
vomer
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
point estimate
براورد نقطهای
overestimation
براورد اضافی
calculation
حساب براورد
underestimation
براورد نقصانی
rough estimate
براورد تقریبی
interpolations
براورد درونی
interpolation
براورد درونی
interval estimate
براورد فاصلهای
biased estimate
براورد سودار
commander's estimate
براورد فرماندهی
cost estimate
براورد هزینه
appreciation of the situation
براورد وضعیت
staff estimate
براورد ستادی
point estimation
براورد نقطهای
extrapolation
براورد برونی
regression estimate
براورد رگرسیون
unbiased estimate
براورد ناسودار
cost accountant
براورد کننده
cost calculation
براورد هزینه
assessment
تقویم براورد
assessments
تقویم براورد
surveyor
براورد کننده
estimate of the situation
براورد وضعیت
time estimation
براورد زمانی
extrapolations
براورد برونی
assessments
براورد مالیات
assessment
براورد مالیات
error of estimate
خطای براورد
estimator
براورد کننده
estimated of situation
براورد وضعیت
intelligence estimate
براورد اطلاعات
calculating factor
ضریب براورد
surveyors
براورد کننده
abstracting
فهرست خلاصه براورد
conservative estimate
براورد محافظه کارانه
command budget estimate
براورد بودجه یکان
abstracts
فهرست خلاصه براورد
quantily surveyor
براورد کننده مقادیر
pre design estimate
براورد مقدماتی طرح
the estimative faculty
قوه سنجش یا براورد
estimate
[quote]
براورد
[تخمین]
[اقتصاد]
quantity surveyor
براورد کننده مقادیر
standard error of estimate
خطای معیار براورد
least squares estimates
براورد حداقل مربعات
quantity surveyors
براورد کننده مقادیر
weather forecast
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
weather forecasts
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
unbiased estimators
براورد کنندههای بدون تورش
capitalization
براورد ارزش حال سرمایه
unliquidated damages
خسارات غیرقابل براورد به پول
calculable
براورد کردنی قابل اعتماد
second revised estimate
براورد تجدید نظر شده دوم
damage assessment
تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
i put the population at 0000
نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
predicting interval
فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
nozzles
بینی
sniveled
اب بینی
sniveling
اب بینی
snivel
اب بینی
nozzle
بینی
nose
بینی
snivelled
اب بینی
snivelling
اب بینی
snivels
اب بینی
neb
بینی
noses
بینی
chiromancy
کف بینی
night bilndness
شب بینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com