English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (4 milliseconds)
English Persian
Shall I pour you a cup of tea? برایتان یک فنجان چای بریزم ؟
Other Matches
What on earth shall I do now? حالاچه خاکی بسرم بریزم ؟
I'll get you all fixed up. همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
calices فنجان
cupful فنجان
cupfuls فنجان
cupule فنجان
cotyla فنجان
a cup یک فنجان
acetabulum فنجان
drinking glass فنجان
cups فنجان گذاشتن
mazard پیاله فنجان
pannikin فنجان فلزی
thimblerigger فنجان باز
cuppa یک فنجان چای
Absolutely disproportionate [totally] فیل و فنجان
cup of tea فنجان چای
calix پیاله فنجان
teacups فنجان چای
teacup فنجان چای
cup فنجان پیاله
cups فنجان پیاله
cup فنجان گذاشتن
cupped فنجان گذاشتن
cupped فنجان پیاله
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
cup بشکل فنجان دراوردن
teacupful بقدر یک فنجان چای
cup بشکل فنجان در اوردن
What about a cup of tea? با یک فنجان چای چطوری ؟
demitasse فنجان قهوه خوری
cupped بشکل فنجان دراوردن
cups بشکل فنجان در اوردن
tea cup فنجان چای خوری
cupped بشکل فنجان در اوردن
cups بشکل فنجان دراوردن
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
as different as chalk and cheese <idiom> مثل فیل و فنجان [متفاوت]
tea cloth دستمال برای خشکاندن فنجان ها
teabowl فنجان چای خوری بی دسته
it a day روزی یک فنجان چای خوری
I could do with a cup of coffee. از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
A cup of tea with lemon, please. لطفا یک فنجان چای با لیمو ترش.
Two coffees please . لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
cups حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cup حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cupped حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com