Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
English
Persian
for your information
برای اگاهی شما
Search result with all words
to off an agreement
قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
wrming message
پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
Other Matches
consciousness
حس اگاهی
acquaintances
اگاهی
information
اگاهی
consciousness
اگاهی
appreciation
[awareness]
حس اگاهی
awareness
حس اگاهی
conscience
[archaic for: consciousness]
حس اگاهی
notice
اگاهی
intelligence
اگاهی
advertisements
اگاهی
noticed
اگاهی
notices
اگاهی
noticing
اگاهی
inkling
اگاهی
i.e.
اگاهی
ideas
اگاهی
awareness
اگاهی
idea
اگاهی
informational
اگاهی
perception
اگاهی
cogency
اگاهی
conizance
اگاهی
knowledge
اگاهی
monition
اگاهی
perceptions
اگاهی
conscious mind
حس اگاهی
intimations
اگاهی
intimation
اگاهی
mindfulness
اگاهی
informants
اگاهی دهنده
advertisers
اگاهی دهنده
to give the alarm
اگاهی دادن
advertiser
اگاهی دهنده
apprises
اگاهی دادن
transinformation
اگاهی متقابل
informant
اگاهی دهنده
apprise
اگاهی دادن
knowledge engineer
مهندسی اگاهی
apprising
اگاهی دادن
the infinitive mood
مصدر اگاهی
knowledge domain
قلمرو اگاهی
to give to understand
اگاهی دادن
to give notice
اگاهی دادن
to come to know
اگاهی یافتن
notify
اگاهی دادن
precognition
پیش اگاهی
informatory
اگاهی بخش
notifies
اگاهی دادن
notifying
اگاهی دادن
awakened
اگاهی یافته
notified
اگاهی دادن
prescience
اگاهی از پیش
letter of a
اگاهی نامه
knowlege representation
نمایش اگاهی
to give intelligence
اگاهی دادن
information theory
نظریه اگاهی
informing
اگاهی دادن
class consciousness
اگاهی طبقهای
learns
اگاهی یافتن
foreknowledge
اگاهی از پیش
monitor
اگاهی دهنده
monitored
اگاهی دهنده
monitors
اگاهی دهنده
learn
اگاهی یافتن
forebedement
اگاهی از پیش
coconscious
اگاهی ثانوی
coconsciousness
اگاهی ثانوی
the d. poliee
اداره اگاهی
criminal i. department
اداره اگاهی
conversance
اگاهی کامل
informs
اگاهی دادن
criminal investigation department
اداره اگاهی
inform
اگاهی دادن
cognizance
شناسایی اگاهی
foredknowlege
اگاهی از پیش
group consciousness
اگاهی گروهی
conversancy
اگاهی کامل
augury
پیش اگاهی
meta knowledge
اگاهی غیرنمادین
auguries
پیش اگاهی
knowledge base
پایگاه اگاهی
science
علم طبیعی اگاهی
alarmingly
: هشدار اگاهی از خطر
alarms
: هشدار اگاهی از خطر
foretell
ازپیش اگاهی دادن
foretold
از پیش اگاهی داد
you are advised that
به شما اگاهی میدهد
foretells
ازپیش اگاهی دادن
immediacy
اگاهی حضور ذهن
sensibleness
عملی بودن اگاهی
foreknow
از غیب اگاهی داشتن
alarmed
: هشدار اگاهی از خطر
we are informed by him that
محترما` اگاهی میدهد که
alarum
: هشدار اگاهی از خطر
dope
اگاهی داروی مخدر
foretelling
ازپیش اگاهی دادن
subliminally
خارج ازمرحله اگاهی
subliminal
خارج ازمرحله اگاهی
Scotland
اداره اگاهی در لندن
dopes
اگاهی داروی مخدر
sciences
علم طبیعی اگاهی
alarm
: هشدار اگاهی از خطر
brief
کوتاه کردن اگاهی دادن
briefed
کوتاه کردن اگاهی دادن
briefest
کوتاه کردن اگاهی دادن
briefer
کوتاه کردن اگاهی دادن
monitory
وابسته به اخطار یا اگاهی یاانگیزه
to obtaini. on anything
درباره چیزی اگاهی یافتن
to keep the track of something
پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
self awareness
اگاهی از خود خویشتن شناسی
enlightement
روشنی فکر اگاهی حقیقی
know allmen by these presents
بموجب این سندعموم را اگاهی میدهد
forecasts
از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
intelligently
از روی هوش ازروی اگاهی و بصیرت
it came to my knowledge
من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
forecasted
از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
forecast
از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
agents provocateurs
مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
i have no idea of that
هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
agent provocateur
مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
check string
ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
fenders
علائمی که جهت اگاهی ازوضع جاده در راهها نصب میشود
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
private d.
کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
booked
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
books
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
to put any one up to something
کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
prity to any one's designs
اگاهی از مقاصدنهانی کسی محرمیت نسبت مقاصد کسی
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
presentment
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
subjective
فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
i have no knowledge of it
هیچ اگاهی از ان ندارم اطلاعی از ان ندارم
preconsclous
قبل از هوشیاری قبل از خود اگاهی
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
information science
علوم اگاهی علوم اطلاعاتی
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
recall
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
Ackerman's function
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
narrative
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narratives
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
bin
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bins
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
no show
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
revenue tax
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
iil
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
permanent
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
teacloths
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloth
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
FDDI
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
double
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
HTTP
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
doubled up
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
doubled
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
gather shot
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
scratched
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
open
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cat
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
opens
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
opened
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cats
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
grammar
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
scratches
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
grammars
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
redundancy
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
redundancies
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
scratching
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
straight line coding
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
Kaleida Labs
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
VidCap
برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
invitation
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
precision
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
beta range
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
invitations
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
executive information system
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
haze
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com