English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English Persian
to prove my vow i give my hand برای اینکه شما را از درستی قول خود مطمئن سازم به شما دست میدهم
Other Matches
i give you my world for it قول میدهم اینطور باشد مطمئن باشید
check بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
checked بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
checks بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
supervise بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
supervised بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
supervises بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
supervising بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
loops برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
looped برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
just in case برای مطمئن بودن
read سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
reads سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
keystroke برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
Are we on the right road for ... ? آیا ما در جاده درستی برای ... هستیم؟
busy 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
scratch one's back <idiom> کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
right of search حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
soak اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
drop خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
dropped خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
dropping خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
soaks اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
drops خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
for برای اینکه
in order that برای اینکه
because برای اینکه
inorder to برای اینکه
to the end that برای اینکه
so that برای اینکه
in order to ... برای [اینکه]
so as to برای [اینکه]
what with <idiom> برای اینکه ،درنتیجه
in order that he may go برای اینکه برود
inorder to به خاطر اینکه برای
in order that i may go برای اینکه بروم
in orders that it may beeasier برای اینکه اسان تر شود
to be on the safe side برای اینکه احتمال اشتباه
euphonically برای اینکه بگوش خوش ایندباشد
benifit of elergy امتیازروحانیون برای اینکه شرعامحاکمه شوند
we eat that we may live میخوریم برای اینکه زنده باشیم
parameter استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
parameters استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
our offer to render a service حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
mercerize موادشیمیایی زدن به پارچههای نخی برای اینکه حریرنماشوند
to paynize wood چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
to garble the coinage مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
balances برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
chop ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
balance برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
chopped ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
dirty bit برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند
i'll warrant اطمینان میدهم
i will go قول میدهم
i warrant قول میدهم
habeas corpus میدهد مشعر بر اینکه وی را در محضر دادگاه برای رسیدگی به ادعایش حاضرکند
cancelling کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
parity برای خطاها و اینکه داده دودویی ارسالی آسیب ندیده است
cts CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
to take action to prevent [stop] such practices اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
analysis بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
cancels کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancel کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
assembler پیام برنامه اسمبلی برای اعلام اینکه خطا در کد اصلی یافت شد
i promise to come قول میدهم بیایم
i teach him persian من به او فارسی درس میدهم
ends نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
to nick a horse's tail بیخ دم اسب را چاک زدن برای اینکه دم خود را بلند نگاه دارد
concentrates ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
rogue value موضوعی درلیست داده برای نشان اینکه لیست تمام شده است
concentrate ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
dataset سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
unmount برای آگاه کردن سیستم عامل از اینکه دیسک درایو فعال نیست
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
to sweat coins مسکوکات رادرکیسه ریختن وتکان دادن برای اینکه ذراتی ازانهاساییده شود
concentrating ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
to rough a horse's shoes میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
end نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ended نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
To put in an appearance . نشانت میدهم ( درمقام تهدید)
resets برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
interword spacing فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
reset برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
i take you at your world قول شما را سند قرار میدهم
i would sooner die than lie مردن را به دروغ گفتن ترجیح میدهم
burn notice علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
shield صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
shields صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
ends ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
negative سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
negatives سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
input/output سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
syntax مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
retrospective parallel running اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
ended ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
end ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
n-key rollover [این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
theory of epigensis فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
I've been doing it for nine years. من این کار نه سالی هست که انجام میدهم.
returning کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
dead دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
returns کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
return کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returned کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
i do it at odd moments هر وقت فرصت پیدا کنم ان کار را انجام میدهم
smoke test بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
redirects حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
burned کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
redirected حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
capture حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
capturing حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
captures حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
heads up در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
hash الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
ES IS سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
DCD سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است
shifted روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifts روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shift روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
bracket چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
link برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
outliner برای اینکه به کاربر کمک کند تا بخش ها و زیربخشهای لیست ای از اشیا را مرتب کند یا بخشهایی از پروژه را
electronic cottage مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
Energy Star استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
MMI سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
alerted پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alert پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alerts پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
receipt notification خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
scrambler وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
backing رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
carriers سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carrier سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
bilinear filtering مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
systems analysis 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
refreshes بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
scanned شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scans شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scan شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
provided he goes at once بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
valid سیگنال روی باس کنترل برای بیان اینکه روی باس آدرس ,آدرسی موجود است
shelling نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shields هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shield هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
safes مطمئن
safest مطمئن
assured مطمئن
trustful مطمئن
safe مطمئن
safer مطمئن
in the bag <idiom> مطمئن
full hearted مطمئن
surest مطمئن
confident مطمئن
surer مطمئن
sure مطمئن
self-confident مطمئن به خود
certifies مطمئن کردن
certify مطمئن کردن
certifying مطمئن کردن
ensuring مطمئن ساختن
assuror مطمئن سازنده
insuring مطمئن ساختن
over confident زیاد مطمئن
ensure مطمئن ساختن
ensured مطمئن ساختن
insecure غیر مطمئن
ensures مطمئن ساختن
insures مطمئن ساختن
I am sure that ... من مطمئن هستم که ...
to feel secure مطمئن شدن
assurer مطمئن سازنده
insurance امتیاز مطمئن
safe life عمر مطمئن
secures مطمئن استوار
trusted مطمئن بودن
supersub ذخیره مطمئن
insurance ذخیره مطمئن
secure مطمئن استوار
trust مطمئن بودن
trusts مطمئن بودن
nail down <idiom> مطمئن بودن
secure of victory مطمئن به پیروزی
self confident مطمئن بخود
to feel secure مطمئن بودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com