English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
wisha برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
Other Matches
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
gollies حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
golly حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
boring tubes لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
fucus رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
bathometer دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
blacktop موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
hypodermic syringe کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
flag stones تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
balbriggan یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
aquaplane قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
inoculum مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
gasogene مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
serinette ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
poetaster is pejorative word شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
roller bandage نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
windlasses ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
stop bath ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
laniard طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
windlass ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
chucked جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
caliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
chuck جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
bock یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
gluteus یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
dry pack مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
calliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
hundreds and thousands یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
splint نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
coffins جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffin جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
bolstered کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
langrage اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
bolster کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
langridge اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
vibrator منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
monochord الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
leno یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
vibrators منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
land plaster صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
bolsters کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
opalite ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
hyphen برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphens برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
amalgam الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgams الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
carbon seal وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
gibberish اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
jute کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
aluminum wool رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
apostrophe که درموارد زیر بکار میرود
apostrophes که درموارد زیر بکار میرود
studs زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
lakh سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
fuller's earth خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
lampron چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
crosse چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
bay leaf برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
baby siphon سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
aniseed تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
nuggar بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
baseboard چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
property master متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
propety man متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
mashy نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
kelvin tube لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
thyratron پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
manrope طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
in flagrante delicto شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود [قانون]
the smoking gun شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود [قانون]
Molotov cocktails بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktail بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
distemper ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
jelutong ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
goggles عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
toluene مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
hi فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
nitrobenzene ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
rollpin پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
cellulose acetate ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
game theory این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
steeve خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
pitot pressure فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
holy cow ! [holy smoke !] <idiom> اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
Holy moly! <idiom> اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
design stress resultant تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
easy money پول فراوان ترکیب نرخ پایین بهره وموجودی فراوان اعتبار
this day six months شش ماه بعد در چنین روزی جهت بیان امر غیر قابل وقوع بکار می رود
Good grief! <idiom> این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود
yoicks علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
down پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
drier ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
dental floss نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
future promissory زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
froe ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
false work تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
stepper چیزی که برای پله بکار می رود
polyonging بکار بردن چند نام برای یک چیز
it is of no use to us بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
pulsatilla شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
object computer OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
software mointor برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
polyonymy بکار بردن چند نام برای یک چیز
applied برای هدف معین بکار رفته کاربسته
white line خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
muller سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
cullet خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
listerine یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
boasts : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
excipient مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
boasted : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
inverting که برای بیان نقل قول به کار می رود
invert که برای بیان نقل قول به کار می رود
diction عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
inverts که برای بیان نقل قول به کار می رود
wetting مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
wet blankets پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
court plume پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
check sum جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
buff stick بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
nixie tube یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
wet blanket پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
x punch سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
extend روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
names کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
X distance سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
name کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
extends روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
integers اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
algorithmic language یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است
extending روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
integer اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
winched پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winching پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winch پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
dipstick میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
additions رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
power house building ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
decking تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
nundinal letter حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
slander درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
dipsticks میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
slanders درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
z 0 یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
addition رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
parameters زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
clicked صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
prompt نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
parameter زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
clicks صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
click صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
role indicator نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
prompted نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompts نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
externals سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
precedence قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
dirty bit برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند
markers کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
external سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
marker کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
law calf پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
vegetable oil روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
malines تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
jeweller's putty گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
putty powder گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
prunella پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
junk ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
texts کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
Shannon's Law قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
nil pointer اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
text کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
crunches بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
configured in وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
configured off وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
rhetorical question مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
dtr سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
cancel کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancels کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
indicator نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
crunch بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
configured out وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
cts CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
crunched بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
yoke قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
strobe سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
gabion سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
cyaniding عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
framebuffer یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com