Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English
Persian
I am here on business.
برای تجارت اینجا آمدم.
Other Matches
I am here on holiday.
من برای تعطیلات به اینجا آمدم.
I am here on business.
برای کار اینجا آمدم.
I am here for a language course
من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
I dropped in to say hello.
آمدم اینجا یک سلامی بکنم
This is an ideal spot for picnics .
اینجا برای پیک نیک ماه است
Dont ever come here again.
دیگر هیچوقت پایت را اینجا نگذار.
[اینجا نیا.]
white slave
استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
We consider it a great honor to have you here with us tonight.
این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
stock control program
نرم افزاری که برای کمک به مدیریت انبار در تجارت طراحی شده است
When I came in
زمانی که من تو آمدم
I arrived as soon as he left ( went ) .
همین که رفت من آمدم
fair trade laws
قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
custom of a trade
عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
lawmerchant
حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
economic nationalism
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
where
اینجا
thus far
تا اینجا
hither
به اینجا
hither
اینجا
hitherto
تا اینجا
so far
تا اینجا
here
اینجا
here
در اینجا
in this country
<adv.>
در اینجا
in these parts
<adv.>
در اینجا
i am a stranger here
من اینجا غریبم
up and down
اینجا وانجا
We are short of space here .
اینجا جا کم داریم
here and there
اینجا انجا
passim
اینجا وانجا
Let us get out of here!
برویم از اینجا بیرون!
isn't he there
ایا او اینجا نیست
i wish to stay here
میخواهم اینجا بمانم
i had hom there
اینجا گیرش اوردم
Out with them!
بروند بیرون
[از اینجا]
!
hereon
در این مورد در اینجا
here lies
در اینجا دفن است
no one is here
هیچکس اینجا نیست
I am just passing through.
از اینجا عبور میکنم.
i do not belong here
من اهل اینجا نیستم
I wI'll get off here.
اینجا پیاده می شوم
At this point of the conversation.
صحبت که به اینجا رسید
Make some room here.
یک قدری اینجا جا باز کن
Come here tomorrow .
فردا بیا اینجا
I am just passing through.
فقط از اینجا میگذرم.
make oneself scarce
<idiom>
دور شو ،از اینجا برو
I feel like a fifth wheel.
من حس می کنم
[اینجا]
اضافی هستم.
Is there a car wash?
آیا اینجا کارواش هست؟
Please sign here.
لطفا اینجا را امضا کنید.
He came over here in a mad rush.
او
[مرد]
با کله اینجا آمد.
I've been here for five days.
پنج روزه که من اینجا هستم.
He usually drops by to see me .
غالبا" می آید اینجا بدیدن من
There is no point in his staying here . His staying here wont serve any purpose.
ماندن او در اینجا بی فایده است
It is pointless for her to come here .
موضوع ندارد اینجا بیاید
None of that here. Nothing doing here.
اینجا از این خبرها نیست
i have come on business
کاری دارم اینجا امدم
i intend to stay here
قصد دارم اینجا بمانم
It is extremely hot in here .
اینجا بی اندازه گرم است
Left out of one place and driven away from another.
<proverb>
از آنجا مانده از اینجا رانده .
It has been a very enjoyable stay.
در اینجا به من خیلی خوش گذشت.
The bus to ... stops here.
اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
He promised me to be here at noon .
به من قول داد ظهر اینجا با شد
take away your things
اسباب خود را از اینجا ببرید
what is your business here
کار شما اینجا چیست
some one must stay here
یک کسی باید اینجا بماند
Is there a car wash?
آیا اینجا ماشینشویی هست؟
I am working here non-stop.
یک بند دارم اینجا کار می کنم
How long does the train stop here?
چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
Can we camp here?
آیا اینجا میتوانیم اردو بزنیم؟
Can we camp here?
آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
May I park there?
ممکن است اینجا پارک کنم؟
It seems I am not welcome (wanted) here.
مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
She comes here at least once a week .
دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
Could you put us up for the night ?
ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
Just sign here and leave at that .
اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
How dare he come here .
غلط می کند قدم اینجا بگذارد
I am leaving early in the morning.
من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
How long can I park here?
چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
We were afraid lest she should get here too late .
ترسیده بودیم که مبادا دیر اینجا برسد.
This is a good residential are ( neighbourhood ) .
اینجا محل ( محله ) مسکونی خوبی است
Do you think it advisable to wait here
آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
The bus stop is no distance at all .
ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
hic jacet
در اینجا خفته است ه کتیبه روی قبر
His coming here was quite accidental.
آمدن اوبه اینجا کاملا" اتفاقی بود
No one sent me, I am here on my own account.
هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
trade
تجارت
commerce
تجارت
traffic
تجارت
trafficking
تجارت
traffics
تجارت
mystery
تجارت
graphics, business
تجارت
traded
تجارت
trafficked
تجارت
businesses
تجارت
business
تجارت
mysteries
تجارت
furriery
تجارت خز
They dont recognize your high-school diploma here.
دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
commit no nuisance
ادرار کردن و اشغال ریختن اینجا ممنوع است
She comes here once in a blue moon .
سالی ماهی یکبار می آید اینجا ( بسیار بندرت )
law of the staple
حقوق تجارت
law merchant
قانون تجارت
unfavorable trade
تجارت نامساعد
floating trade
تجارت دریایی
merchandies
تجارت کردن
mercantile law
قانون تجارت
unfavorable trade
تجارت نامطلوب
counter trade
تجارت متقابل
maritime trade
تجارت دریایی
trafficked
تجارت غیرقانونی
fair trade
تجارت منصفانه
commercialism
تجارت گرائی
fair trade
تجارت مشروع
commercial
مربوط به تجارت
restraint of trade
محدودیت تجارت
regional trade
تجارت منطقهای
traditional trade
تجارت سنتی
free trade
تجارت ازاد
businesses
موضوع تجارت
trade deficit
کسری تجارت
trade barrier
مانع تجارت
business
موضوع تجارت
open trade
تجارت ازاد
fair trade
تجارت عادلانه
flax trade
تجارت کتان
law merchant
حقوق تجارت
joint adventure
تجارت مشترک
freedom of trade
ازادی تجارت
home trade
تجارت داخلی
laissez-faire
ازادی تجارت
internal trade
تجارت داخلی
cabotage
تجارت ساحلی
internal commerce
تجارت داخلی
bilateral trade
تجارت دوجانبه
merchandise
تجارت کردن
business law
حقوق تجارت
refinancing
از نو تجارت کردن
refinances
از نو تجارت کردن
refinanced
از نو تجارت کردن
refinance
از نو تجارت کردن
traffic
تجارت غیرقانونی
foreign trade
تجارت خارجی
commercial code
قانون تجارت
commercial law
قانون تجارت
commercial law
حقوق تجارت
enterprise
تعهد تجارت
enterprises
تعهد تجارت
traffics
تجارت غیرقانونی
free in trade
تجارت ازاد
trafficking
تجارت غیرقانونی
freedom of enterprise
ازادی تجارت
free trader
تجارت ازاد
carring trade
تجارت داخله
chamber of commerce
اطاق تجارت
chamber of commerce
اتاق تجارت
chamber of trade
اتاق تجارت
Well, now everyone's here, we can begin.
خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home .
اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
mentoring
مرشدی
[تجارت و بازرگانی]
contraband
تجارت قاچاق یاممنوع
invisible trade
تجارت غیرقابل رویت
invisible items of trade
اقلام نامرئی تجارت
balance of foreign trade
تراز تجارت خارجی
transport trade
تجارت حمل و نقل
traded
تجارت داد و ستد
traded
تجارت داد وستد
carrying-trade
تجارت حمل و نقل
It is both pilgrimage and commerce.
<proverb>
هم زیارت است هم تجارت .
gains from trade
منافع حاصل از تجارت
traffic
تجارت هدایت شده
trafficked
تجارت هدایت شده
free trade area
حوزه تجارت ازاد
trafficking
تجارت هدایت شده
free enterprise system
نظام تجارت ازاد
traffics
تجارت هدایت شده
commerce
معاشرت تجارت کردن
automobile trade
صنعت یا تجارت اتومبیل
free trade area
منطقه تجارت ازاد
carrying business
تجارت حمل و نقل
international trade
تجارت بین المللی
trade magazine
مجله تخصصی تجارت
international trade
تجارت بین الملل
free enterprise
تجارت ومعامله ازاد
carrying trade
تجارت حمل و نقل
downtown
مرکز تجارت شهر
shipping trade
تجارت حمل و نقل
adventure
تجارت مخاطره آمیز
visibles
اقلام مرئی تجارت
transport industry
تجارت حمل و نقل
multilateral trade
تجارت چند جانبه
trade
تجارت داد و ستد
transport business
تجارت حمل و نقل
adventures
تجارت مخاطره امیز
trade
تجارت داد وستد
Are there any antiquities here?
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com